< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق کودک/اصل تکثیر اولاد/

با نظر سطحی و گذرا به آیات و روایات به خوبی در می باید که در اسلام در باب اولاد اصل بر تکثیر اولاد است. کثرة الاولاد از نعم خداوند است.

سند رواست صحیح است حتی اگر در سند سهل بن زیاد شک کند ولی سهل تنها در سند نیست بلکه احمد بن محمد بن عیسی هم هست.

دلالت روایت

شخصی به پیامبر عرض می کند دختر عموی که زیبایی و دین او را پسنیدیم ولی عاقر و عقیم است آیا با او ازدواج کنم؟ پیامبر فرمودند لا تزوجها با او ازدواج نکن. بعد فرمودند حضرت یوسف به برادر خود بنیامین گفت در غیاب من چگونه توانستی ازدواج کنی؟ بنامین پاسخ داد پدر من را امر به ازدواج کرد و فرمود اگر خواستی ذریه ای داشته باشی که بر روی تسبیح گویی خداوند باشد ازدواج بکن. روز بعد مردی محضر پیامبر و عرض کرد خانمی را پسندیده ام اما نازا است آیا با او ازدواج کنم؟ پیامبر فرمودند: فَقَالَ لَهُ تَزَوَّجْ سَوْءَاءَ وَلُوداً فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا السَّوْءَاءُ قَالَ الْقَبِيحَةُ. با زنی که اگر زیبا نباشد اما ولود باشد ازدواج بکند

طایفه دوم: فرزند آوری غایت ازدواج

این دسته از روایات می گویند ازدواج را با هدف فرزند آوری انجام بدهید. نگاه اسلام به ازدواج تشکیل خانواده است.

وَ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ [قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص] تَزَوَّجُوا فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً فِي الْقِيَامَةِ- حَتَّى إِنَّ السِّقْطَ (يَقِفُ مُحْبَنْطِئاً)عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَيُقَالُ لَهُ ادْخُلْ فَيَقُولُ لَا حَتَّى يَدْخُلَ أَبَوَايَ قَبْلِي.[1]

سند روایت

محمد بن موسی بن المتوکل در مجموع پذیرفته شده است. عبدالله بن جعفر الحمیری قمی از بزرگان حدیث است. ابن رئاب علی بن رئاب است برادر او یمان بن رئاب و از سران خوارج است سالی سه روز با هم آشتی می کردند و این سه روز به بحث می گذشت دوباره قهر می کردند تاسال بعد.

دلالت روایت

پیامبر فرمودند ازدواج کنید که در قیامت به کثرت پیروان مباهات می کنم حتی جنین سقط در روز قیامت غضبناک می ایستد به او گفته می شود داخل بهشت شود می گوید تا پدر و مادرم داخل نشوند داخل بهشت نمی شوم. حدیث هشت نیز همین مضمون را دارد

وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَكْثِرُوا الْوَلَدَ أُكَاثِرْ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً.[2]

سند روایت

عنهم یعنی عن عدة من اصحابنا. احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی است. قاسم بن یحیی بن حسن بن راشد تنها در اسناد کامل الزیارات واقع شده است اسناد کامل الزیارات نمی تواند توثیق عام را داشته باشد مضافا به اینکه قدح ابن غضائری را قبول نکینم. توثیق او تنها تایید شیخ صدوق است. شیخ صدوق در سند دیگری که قاسم بن یحیی واقع شده گفته آن سند اصح الاحادیث است. شیخ صدوق خبره رجال است ولی استنباط او نمی تواند شاخص باشد یعنی می تواند بگوید فلان ثقه یا غیر ثقه است اما استنباط او حجت نیست از این جهت اگر شیخ صدوق در سند روایتی تعبیر به «قال» کند یعنی در نظر شیخ صدوق سند مسلم است و قابل نقد می باشد. حسن بن راشد ضعیف است.

دلالت روایت

مضمون آن مانند روایت قبل است

وسائل الشيعة؛ ج‌21، ص: 356

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ وُلْدٌ يَسْتَعِينُ بِهِمْ.[3]

سند روایت

عثمان بن عیسی واقفی بود سهم امام ر برگرداند ولی به امامت امام رضا علیه السلام معتقد نبود، ثقه است یعنی دروغ نمی گوید. ابن مسکان عبد الله بن مسکان از اصحاب اجماع است و این روایت را معتبر می کند گرچه از شخصی که روایت نقل کرده است معتبر نباشد.

دلالت روایت

از سعادت یک مرد فرزندانی داشته باشد از آنها کمک بجوید و بازوی او در زندگی باشند.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع إِنِّي أَحْبَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْ‌ءِ فَمَا تَرَى فَكَتَبَ إِلَيَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُهُمْ.

اصل روایت در کتاب کافی است. این روایت مبتلابه روز است. احمد بن محمد بن خالد برقی است. بکر بن صالح نام چند نفر است که هیچ کدام توثیق ندارد.

دلالت روایت

بکر بن صالح می گوید به امام کاظم علیه السلام نامه نوشته ام که به مدت پنج سال طلب فرزند را ترک کردم. در برخی نسخ ها« انی احببت طلب الولد منذ خمس سنین» یعنی پنج سال است که دوست دارم بچه دار بشوم. ولی همسرم آن را کراهت دارد و می گوید تربیت آن برایم سخت است این بخش از روایت با اجتنبت می سازد یعنی همسر بخاطر مشکلات اقتصادی می گوید نمی توانم آنها را درست تربیت کنم لذا موافق بچه دار شدن نیست به امام عرض کردم نظر شما چیست؟ امام علیه السلام پاسخ نوشتند از خداوند فرزند طلب بکن قطعا خداوند روزی آنها می دهد. اطلب دلالت بر وجوب نمی کند ولی دلالت بر استحباب می کند. روایت را از کتاب کافی نیز نقل می کنیم

وَ عَنْهُ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع أَنِّي اجْتَنَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْ‌ءِ فَمَا تَرَى فَكَتَبَ ع إِلَيَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْزُقُهُمْ.[4]

سند روایت

مراد از« عنه» احمد بن محمد بن خالد است. بکر بن صالح اسم دو نفر است که هیچ کدام توثیق ندارد.

بالاسناد المتقدم في حديث الأربعمائة عن علي عليه السلام تزوجوا، فإن رسول الله صلى الله عليه وآله كثيرا ما كان يقول: من كان يحب أن يتبع سنتي فليتزوج، فإن من سنتي التزويج، واطلبوا الولد، فاني أكاثر بكم الأمم غدا.[5]

سند حدیث الاربعمائه محکم است.

طایفه سوم: کراهت عزل

روایاتی که دلالت بر عزل می کند اگر تحدید نسل مطلوب بود عزل مکروه نمیشد. لذا از ادله کراهت عزل می توان مطلوبیت کثرت اولاد را استفاده کرد.

الحسين بن سعيد عن صفوان عن العلاء عن محمد ابن مسلم عن أحدهما عليهما السلام أنه سئل عن العزل فقال أما الأمة فلا بأس وأما الحرة فإني أكره ذلك إلا أن يشترط عليها حين يتزوجها.[6]

سند شیخ طوسی به حسین بن سعید اهوازی صحیح است. او برادرش از اجلاء هستند. به اهواز سپس به قم مهاجرت کرد و در قم از دنیا رفت. صفوان بن یحیی است. علاء بن رزین است. سند صحیح است. امام علیه السلام می فرماید کراهت دارم مرد عزل کند مگر بر زن آن را شرط کند.

اشکال: روایت در مقام بیان زیاد نسل نیست بلکه در مقام بیان حق زوجه در فرزند دار شدن است به عبارت دیگر روایت در مقام بیان حق زوجه است و این با عزل میسور نیست بنابراین روایت در مقام رعایت حق زن است، به دلیل« الا ان یشترطها علیها» یعنی مرد ضمن عقد شرط کند حوصله بچه دار شدن را ندارد لذا عزل را شرط می کند. با اینکه این طایفه اصل را ثابت نکند ولی آیات و طایفه اول اصل را اثبات می کند.

با عنوان ثانوی اگر بچه دار شدن ضرر دارد و موجب مرگ او می شود از این اصل دست بر می داریم یا به عنوان ثانوی دیگر بچه دار شدن مطلوب نباشد.

 


[5] .جامع الاحادیث الشیعه ج20 ص8.
[6] .جامع الاحادیث الشیعه ج20 ص213.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo