< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/06/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق معنوی/ تزاحم بین حقوق الله/

تزاحم بین حقوق الله

مثلا فضلیت خواندن نماز جماعت در غیر مسجد با فضلیت خواندن نماز فرادا در مسجد تزاحم می کنند، کدام را مقدم کند؟

از ادله فضیلت و استحباب نماز جماعت استفاده می شود خواندن نماز جماعت در غیر مسجد مقدم است. مثال دیگر اگر نماز شب را در منزل بخواند که در نتیجه نماز صبح را نمی تواند در مسجد در اول وقت بخواند یا اینکه نماز شب را در مسجد بخواند تا اینکه فضلیت نماز صبح در اول وقت در مسجد را بدست آورد کدام مقدم است به عبارت دیگر خواندن نماز شب در خانه که به تبع آن نماز صبح نیز در خانه خوانده می شود مقدم است یا خواندن نماز صبح در مسجد مقدم است که لازمه آن خواندن نماز شب در مسجد است؟ ؛ از ادله نماز شب استفاده می شود خواندن نماز شب در منزل مقدم است چون با اخلاص موافق و از ریا دور تر است.

تزاحم بین حق الله و حق الناس

مثلا شخصی یک لباس دارد و آن هم غصبی است برای نماز خواندن اگر بخواند جانب حق الناس را رعایت کند باید عریان نماز بخواند و اگر بخواهد جانب حق الله را رعایت کند و نماز را همراه با ساتر بخواند لازمه اش تصرف در مال غصبی است کدام یک مقدم است؟آقا ضیاء در تعلیقه عروه می فرماید حق الناس مقدم و باید عریان نماز بخواند. می فرماید:اذا انحصر ثوبه فی المغصوب فلا شبهة فی تقدمی حق الناس علی حق الله.

مساله دیگر درباره تزاحم حق الله و حق الناس، اگر مُحرم، صیدی، مثلا بز کوهی را از غیر مُحرم عاریه کند در اینجا دو حق بر عهده محرم است، یکی حق الله و آن عدم جواز صید است که گرفتن عاریه ای صید حکم صید را دارد و حق دیگر ضمان نسبت به عاریه حتی اگر شرط ضمان نکرده باشد. به عبارت دیگر آیا حق الله مقدم است و باید صید را رها کند و یا حق الناس مقدم است چون ضامن است و باید عاریه را نگهدارد. همه فقهاء در این موارد حق الناس را مقدم کرده اند؛ صاحب ریاض می فرماید: حق الناس مبنی اعظم من حق الله و حق الله اسهل. شهید اول در قواعد می فرماید: حق الناس مبنی علی التضییق و حق الله سبحانه مبنی علی المسامحة. فرع تقدم حق الناس بر حق الله در فقه یکی از مسلمات و مرتکزات است شهید در مسالک و محقق بحرانی در حدائق به آن تصریح کرده اند. و نیز به عنوان یک اصل موضوعی مسلم در سرار فقه پذیرفته شده و حتی می تواند گفت مساله اجماعی است. اما شیخ انصاری ( موسوعه شیرخ انصاری ج21 ص 189) روایتی را نقل می کند و می فرماید: ظاهر روایت حق الله اهم از حق الناس با اینکه اهمیت حق الناس اجما عی است. بنابراین مذاق فقهی نیز تقدم حق الناس است.

دلیل تقدم حق الناس

دلیل اول: تتبع موارد تزاحم حق الله با حق الناس است. یکی از آنها، روایات وارده شده در باب شهید است که می فرماید: کل ذنب یکفره القتل فی سبیل الله الا الدین. مراد از دین، حق الله است که تنها منحصر به دین مالی نمی شود. در این روایت می فرماید خداوند همه گناهان شهید از می آمرزد اما از حق الناس نمی گذرد. بنابراین این روایت گویای اهمت حق الناس است که حتی از شهید بخشیده نشده است. گرچه در برخی روایات وارد شده خدواند برای شهید از طالب دین طلب استرضاء می کند. اما در هر صورت تقدم حق الله مسلم است.

دلیل دوم: یک روایت به عنوان شاخص برای کسانی که قائل به تقدم حق الناس نقل شده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الظُّلْمُ ثَلَاثَةٌ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا يَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا يَدَعُهُ اللَّهُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يَغْفِرُهُ فَالشِّرْكُ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يَغْفِرُهُ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يَدَعُهُ فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ الْعِبَادِ.[1]

سند ورایت

عده هایی که مرحوم کلینی در کافی از آنها نقل می کند سه دسته هستند که در بین آنها بیشتر از یک ثقه وجود دارد. احمد بن محمد بن خالد چون زیاد از ضعفا نقل رایت می کند محمد بن عیسی شیخ قمیین او را از قم بیرون کرد اما پیشمان شد و او را به قم بر گرداند و در تشیع جنازه او پابرهنه بود همه علما می گوید در خود احمد حرفی نیست ای لیس فی نفسه شئٌ. محمد بن خالد ثقه است و مشکل پدر که نقل از ضهفا است را ندارد. هارون بن جَهم، مفضل بن صالح، اسدیٌ، نخاسٌ، یعنی برده فروش، یضع الحدیث، روی عن ابی عبد الله و ابی الحسن علیمها السلام، لکن وثقه فی المنتهی ج6 ص308 علامه روایتی که صالح بن مفضل در باشد را موثقه می گوید و احتمال دارد بخاطر قرائن دیگری روایت او را توثیق می کند. ولی مشهور ضعف مفضل بن صالح است.سعد بن ظریف، برخی با سعد بن طریف یکی دانستند و برخی دو نفر دانسته اند. شیخ طوسی گفته صحیح الحدیث است اما ابن غضائری او را تضعیف کرده و محقق خویی در مجموع آن را توثیق کرده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo