درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
96/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نظر به نساء و استمناء درحال احرام/ تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
بحثی در نگاه محرم به همسرگفتیم: اگر محرم به زوجه خود نه به اجنبیه نگاه کرد، با دو قید کفاره بر او واجب میشود. اول اینکه نگاه با شهوت باشد و دوم اینکه انزال صورت گیرد. در این فرض کفاره بدنه بر او واجب میشود. اما بدون هر دو قید یا یکی از آنها، کفاره ثابت نخواهد شد. اگر بدون شهوت به همسر نگاه کند، مرتکب حرام نشده ولی اگر نگاه او با شهوت باشد، اما موجب امناء نشود، مرتکب حرام شده، ولی فعل او کفاره ندارد. دلیل حرمت این است که اطلاقاتی مثل "احرم لک شعری و بشری و ... من النساء"[1] شامل جمیع استمتاعات هستند.
ثبوت کفاره با وجود هر دو قید، طبق صحیحه مسمع و صحیحه معاویه بن عمار است.
حضرت در انتهای صحیحه معاویه بن عمار میفرماید: وَ قَالَ فِي الْمُحْرِمِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا(یعنی ینزلها من المحمل) بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ.[2] حضرت با این دو قید کفاره ی بدنه را واجب دانست.
در صحیحه مسمع بن عبدالملک کُردین نیز چنین مطلبی وجود دارد: "...وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَى فَعَلَيْهِ جَزُورٌ ... "[3] این مطلب ثابت و در هردو صحیحه آمدهاست.
و أمّا إذا نظر إليها بشهوة و لم يمن فمحرّم شرعاً أيضاً (چون نظر هم با شهوت بوده از استمتاعات محسوب میشود و ثابت شد که همه استمتاعات حرامند)
لما دلّ على حرمة مطلق الاستمتاع بالنِّساء، و لكن لا كفّارة عليه[4] (این انتفاء کفاره از مفهوم دو روایت به دست میآید؛ زیرا کفاره در هردو صحیحه، با این دو قید آمدهاست. اما اگر نظر موجب امناء نشد ولی با شهوت همراه بود، حرام بوده ولی موجب کفاره نیست.)
در صحیحه معاویه بن عمار آمدهاست: "ينظر إلى امرأته أو ينزلها بشهوة حتّى ينزل، قال: عليه بدنة."
در صحیحه مسمع ابی سیار نیز میفرماید: "و من نظر إلى امرأته نظر شهوة فأمنى، فعليه جزور"
این دو روایت، چون قید نگاه را مقید به شهوت و امناء کردهاند مفهوم دارند. حضرت در فرض ثبوت این دو قید فرمودند: "علیه جزور". لذا اگر یکی از این دو قید مفقود شد، کفارهای ثابت نمیشود.
اما در صورتی امناء با شهوت نباشد، حرامی در کار نیست. چنین شخصی مبتلا به مرض انزال است و نظر عادی و غیر شهوانی او موجب انزال است. این نگاه، از استمتاعات نبوده و عمل حرامی محسوب نمیشود. لذا قطعا کفاره هم ندارد.
در صدر صحیحه معاویه بن عمار آمدهاست؛ "عن محرم نظر إلى امرأته فأمنى أو أمذى و هو محرم، قال: لا شي ء عليه"[5] امناء هست، اما ذکر شهوت نشده. اگر بگوبیم: این روایت، نسبت به شهوت اطلاق دارد، به وسیله ذیل روایت دیگر که برای نگاه با شهوت کفاره معین کرده، مقید شده و صورت نگاه با شهوت را از تحت اطلاق خارج میکند. لذا صورت نگاه بدون شهوت، تحت این روایت باقی میماند. ظاهر این روایت هم این است که از نگاه از روی شهوت نباشد؛ چرا که میفرماید: "نظر إلى امرأته فأمنى ... قال: لا شي ء عليه".
هر چند که صورت نگاه بدون شهوت و بیرون آمدن منی فرد نادر است؛ لکن فرد نادر هم گاهی در روایت ذکر میشود. و چارهای جز حمل روایت بر آن نداریم.
بعضی مستند صورتی را که بیان شد، روایت زیر میدانند.
"عن محرم نظر إلى امرأته فأمنى ... و هو محرم، قال: لا شي ء عليه و لكن ليغتسل و يستغفر ربّه". ما روایت را صورت عدم شهوت حمل کردیم؛ لکن این روایت ذیلی دارد که ایشان از آن ذیل استفاده کردهاند. در ذیل روایت آمده: "و لكن ليغتسل و يستغفر ربّه" غسل برای خروج منی است ولی درباره استغفار گفتهاند: لزوم استغفار نشانه صدور فعل حرام است. با توجه به اینکه نگاه بدون شهوت حرام نیست، معلوم میشود که روایت ناظر به صورت شهوت بودهاست.
محقق خویی(ره) به درستی میفرماید: استعفار برای مطلق هر چیزی است که حضاضتی در آن وجود دارد. از آیات استفاده میشود که در مواردی که انبیاء معصوم الهی استعفار کردهاند، گناهی وجود نداشتهاست.
مثلا آنجا که قرآن کریم میفرماید:﴿اذا جاء نصر الله و الفتح و ارایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا﴾ مخاطب پیامبر است. این استغفار نیز از این بابت است که ایشان در معرض غرور بودند. فوج فوجِ که مردم به سمت او آمده، مسلمان میشدند و جمعیت امت اسلامی زیاد میشد، این حادثه نبی اکرم را در معرض عجب قرار میداد. هرچند که برای پیامبر عجب حرام وجود ندارد، لکن همین معرضیت عجب باعث شده که بفرماید: استعفار کن و به یاد خدا باش که مبادا از این بابت، حالتی در تو حاصل شود.
پیامبر(ص) میفرماید: "انی لاستعفر ربی فی الیوم سبعین مرة". از ایشان سوال شد که این استغفار برای چیست؟ فرمود: "قد یران علی قلبی"[6] ؛ یعنی غبار بر دلم مینشیند و با استغفار این غبار را بر طرف میکنم.
درباره حضرت داوود(ع) میفرماید: ﴿وَ ظَنَّ دٰاوُدُ أَنَّمٰا فَتَنّٰاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رٰاكِعاً وَ أَنٰابَ﴾[7]
حضرت نوح(ع) فرمود: ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي﴾[8]
سلیمان(ع) فرمود: ﴿قٰالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا ینبغی لاحد من بعدی﴾ [9]
در تمام این موارد گناهی در کار نبود؛ بلکه همین که فی الجمله حضاضت و ترک اولایی در کار باشد، برای استغفار کافیست.[10]
اگر روایت را طوری معنا کنیم که صورت شهوت خارج نشود، صدر و ذیل روایت دو حکم با یک مناط و متضاد خواهند بود. لذا به اجبار باید صورت شهوت خارج شود. اگر گفته شود که با استناد به استغفار صورت شهوت مراد است، صدر و ذیل روایت تناقض پیدا میکنند؛ زیرا در ذیل آن آمده که در حالت شهوت و امناء کفاره لازم است و این با صدر آن در تناقض است. پس ذیل قرینه ایست تا مراد از صدر صورت عدم شهوت باشد. لذا باید استعفار را بر ترک اولی حمل نمود.
بررسی موثقه اسحاق بن عمار:حالا در اینجا مواجه با روایت دیگری میشویم که موثقه اسحاق بن عمار است.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ (سعد بن عبدالله اشعری) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (احمد بن محمد بن عیسی) عَنِ الْحُسَيْنِ (احتمالا حسین بن سعید اهوازی است) عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ بِشَهْوَةٍ فَأَمْنَى قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ.[11]
در این روایت دو قید مذکور است. صاحب جواهر(ره) این روایت را با وجوهی مردود دانستهاند.[12] محقق خویی(ره) ابتدا فرموده: این روایت مهجور و نزد جمیع اصحاب متروک است. لذا قابل عمل نیست.
إنّ الموثقة مهجورة و متروكة عند جميع الأصحاب، و قد تسالموا على عدم العمل بها، و لا ريب أن ذلك يسقط الرواية عن الحجية و إن لم نلتزم ذلك في إعراض المشهور.[13]
ایشان میفرماید: اگر چه شهرت را جابر و کاسر نمیدانیم؛ اما مشکل این روایت، بالاتر از شهرت است؛ چرا که اصحاب بر خلاف آن تسالم دارند. ایشان سپس قرینهای بر تقیهای بودن روایت اقامه کرده و میگوید: ما پس از مراجعه به مغنی ابن قدامه که فقه جامعی از اهل سنت است، دیدیم که در آنجا از احناف(حنفی ها) و شافعیه(شوافع) نقل شده که نگاه با شهوت محرم، به زوجه اگر منجر به انزال شود، موجب کفاره نیست. اگر این نظر مشهور میان اهل سنت باشد، قرینه خوبی بر تقیه است.
بنابراین راجع به نگاه، تفصیل داده و گفتیم: اگر نگاه منجر به خروج منی شود، چه به اجنبیه باشو و چه به زوجه، موجب کفاره خواهد بود. اما اگر این دو جمع نباشند، کفاره ندارد. اما اگر نظر با شهوت و بدون امناء باشد، هرچند فعل حرامی است، لکن کفاره ندارد.
مساله: استمتاع محرم از همسر در غیر موارد مذکورمسألة ۲۳۱: يجوز استمتاع المحرم من زوجته في غير ما ذكر على الأظهر، إلّا أنّ الأحوط ترك الاستمتاع منها مطلقاً.[14]
محقق خویی (ره) در این مساله مطلبی آورده که ما با ایشان مخالفیم.
مذکوراتی که خواندیم مس و نظر و ملاعبه بود. محقق خویی(ره) میفرماید: اگر استمتاع به غیر اینها باشد، اشکال ندارد.
لکن این فرمایش، با آنچه که ایشان خود مکرر اشاره کردهاند مخالف است. اطلاق "احرم لک شعری و بشری و لحمی و دمی .... من النساء" (همه وجودم را از نساء حفظ میکنم)، ظهور در جمیع استمتاعات از نساء دارد. این روایت مربوط به هر چیزیست که درباره زنان استمتاع محسوب میشود. محرم در احرام خود متعهد اینها شده و واجب است به آن عمل کند.
پس به نظر ما کلام ایشان که قائل به احتیاط مستحب در ترک است، وجهی ندارد؛ بلکه حتی میتوانیم بر خلاف آن فتوا دهیم. ما اطلاقات دال بر حرمت مطلق استمتاع از زن در حال احرام داریم که میتوانیم طبق آنها فتوا دهیم.
مساله: حکم استمناء هنگام احراممسألة ۲۳۲: إذا عبث المحرم بذكره فأمنى فحكمه حكم الجماع(استمناء در جمیع احکام ملحق به جماع است؛ حتی بطلان حج. حکم استمناء بسیار سخت است. علاوه بر اینکه نحر بدنه به عنوان کفاره واجب است، این عمل موجب بطلان حج نیز هست. البته بطلان در فرض استمناء قبل از وقوف در مزدلفه است. این عمل در عمره مفرده نیز اگر قبل از اتمام سعی باشد موجب بطلان میگردد.)
و عليه فلو وقع ذلك في إحرام الحجّ قبل الوقوف بالمزدلفة وجبت الكفّارة، و لزم إتمامه و إعادته في العام القادم (همانطور که در مورد جماع بیان شد)، كما أنّه لو فعل ذلك في عمرته المفردة قبل الفراغ من السعي بطلت عمرته و لزمه الإتمام و الإعادة على ما تقدّم (ایشان عمره تمتع را ذکر نکردند؛ زیرا مثل مرحوم امام علی الاظهر قائل به بطلان عمره نیستند؛ حال آنکه ما پس از بررسی به احتیاط وجوبی رسیدیم. ما به روایتی استناد کردیم که موضوع آن مطلق المُحرم بود؛ یعنی در آن هیچ ذکری از اینکه آن احرام برای عمره تمتع یا عمره مفرده یا حج است، نیامدهبود. در آن روایت امام علیه السلام فرمود: عمل مطلق المحرم باطل است. آن طوری که در ذهن داریم، محقق خویی(ره) برای آن روایت قرائنی را اقامه کردند تا عمره تمتع را خارج کرده و احرام را به احرام حج منصرف نمایند. این قرائن را مقداری خواندیم. استناد به بعضی از آنها مشکل بود و مطلب ایشان به جای درستی نرسید؛ از این جهت گفتیم: در عمره تمتع باید احتیاط وجوبی را رعایت نمود. بعضی از مراجع هم در عمره تمتع حکم به احتیاط وجوبی دادهاند.)
و كفّارة الاستمناء كفّارة الجماع (چون در روایات داریم که کفاره استمناء، همان کفاره جماع است)، و لو استمنى بغير ذلك (حتی اگر استمناء با وسیلهای غیر از دست باشد و منی به شکل دیگری از او خارج شود) كالنظر و الخيال و ما شاكل ذلك فأمنى لزمته الكفّارة، و لا تجب إعادة حجه و لا تفسد عمرته على الأظهر، و إن كان الاولى رعاية الاحتياط.[15]
حال باید اختصاص حکم استمناء به صورت "عبث المحرم بذكره فأمنى" را از روایات بدست آوریم.