< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ناقض تیمم بدل از وضو و تیمم بدل از غسل/تیمم/کتاب الطهارة؛

مرور مسئله حکم حدث اصغر بعد از تیمم بدل از غسل

در مسأله گذشته بین امام(ره) و آقای خویی(ره) احتیاط این است که هر دو را رعایت کند. یعنی هم‌ تیمم‌ بدل از غسل را تکرار کند و هم‌ تیمم‌ بدل از وضو را بياورد. جمع کرده و به فتوای هر دو عمل شده است.

ما نظر امام(ره) را سبک و سنگین کردیم و دیدیم من حیث المجموع، نظر امام(ره) خوب است.

بحث سر اعاده معدوم رسید که نظر آقای خویی(ره) را تایید می کند. اعادة المعدوم مما امتنعا و بعضهم فیه الضرورة ادعی. در نظر دارید که در اعاده معدوم چه گفتيم و مؤيد نظر آقای خویی(ره) می شود.

می توانیم از این جواب دهیم که چون این حدث در امور اعتباریه است، مهم نیست و شاید به دست خود معتبر است‌.‌ اعتبار می کند که تا زمانی که این مرض باقی است، وجود ندارد. بعد از اینکه مرض برطرف شد، وجودش را اعتبار می‌کند.‌ این مسأله مهمی نیست. اگر اعتباری‌ است.

احوط وجوبی در تیمم بدل از غسل و بدل از وضوست

اما حالا سؤال دیگری پیش می آید و آن سؤال این است که آیا حدث جنابت که حدث اکبر است یا حدث اصغر که در مورد وضو است و ناشی از اسباب وضوست، این حدث ها صرف اعتبارند یا اینکه صفات نفسیه و واقعیه اند که در نفس به وجود می آيند؟ وقتی انسان، چه به حدث اصغر و چه به حدث اکبر، محدث شد، حالت خاصی در نفسش پیدا می شود که یک امر واقعی و تکوینی است یا اينکه این حدث، صرف اعتبار است‌؟ این مهم است. اگر گفتيم که صرف اعتبار است، دیگر آن مشکل برطرف می شود. در ید معتبر است و هر طور بخواهد، می تواند اعتبار کند. مادام المرض عدمش را اعتبار می‌کند و وجودش را بعد از مرض اعتبار می‌کند و این مسأله مهمی نیست. اما اگر گفتيم حدث، امری تکوینی و واقعی است،‌ دوباره آن اشکال پيدا می شود. چطور ممکن است در زمان مرض از بین برود و نباشد و بعد از مرض با اينکه فرض اين است که در زمان مرض نبوده است، [موجود شود]. اول بود و بعد در زمان مرض که تیمم گرفت رفت و دوباره تا مرض برطرف شد، آمد. در این صورت، نمی دانم چطور باید حلش کنم. حلش مشکل است‌. فلهذا بد نیست که این احتياط هم احتیاط وجوبی باشد؛ چون که مبنا دارد و مبنایش این است که اگر این حدث، امر تکوینی باشد و صرف اعتبار نباشد، تصور رفت و آمدش مشکل است. اگر ما گفتیم که تیمم، تا زمانی که مرض باقی است، رافع حدث است، رافع است، یعنی حدثی وجود ندارد. وقتی آدم تیمم گرفت و مریض هم بود، دیگر حدثی وجود ندارد تا اینکه مرضش برطرف شود. وقتی که برطرف شد، خود به خود می آید. فرض این‌ است که جنابت جدیدی وجود پیدا نکرده و همان جنابت یک هفته پیش است و فرض این است که به رفع حدث قائل شدیم و تیمم را رافع دانستيم. چطور می شود؟ مقداری تناقض دارد.

 

سؤال: می‌توانیم بگوییم رافعیت، سر راه جنابت، ایجاد مانع می کند؛ ولی مقتضیش همچنان باقی است. وقتی‌ عذرش برطرف شد، تیممش باطل می شود و مانع برطرف می شود و در واقع مقتضی اثرش را می‌گذارد. یعنی با ايجاد مانع، رافعیت ایجاد می‌شود.

جواب: با ايجاد مانع، آن را از بین می برد.

 

سؤال: مقتضیش همچنان‌ موجود است.

جواب‌: وقتی که مانع آمد، آن چیز از بین می رود. همه‌ مانعها و مقتضی ها این طورند. وقتی‌ مانع آمد و آن مقتضی از اثر افتاد، دیگر بر نمی‌گردد.

 

سؤال: حتی اگر ما حدث را امر واقعی بدانيم، رافعیتش به وسیله وضو و غسل به دست شارع است. شارع اعتبار کرده است که این امر واقعی با وضو و غسل برطرف می شود. لذا قاعده فراغ و قاعده تجاوز داریم که در مورد آنها به شکش اعتنا نمی‌کند. اعتبار شارع‌ است که می گوید من اعتبار خودم را رفع کردم. لذا مشکل حل می شود‌. رافعیت حدث به اعتبار شارع است؛ حتی اگر حدث، امری واقعی باشد.‌ و الا قاعده فراغ و تجاوز و حکم های ظاهری در وضو و غسل، دیگر باید از بین بروند؛ چون ...

جواب: اصحاب که قائل شده اند که تیمم رافع حدث است، به التراب احد الطهورین استناد کرده اند. اگر مثل طهوریت وضو و غسل، طهور است، حدث واقعا برطرف می شود. التراب احد الطهورین می گوید این هم‌ مثل آنها طهور است. مثلا بدن شما که آلوده بود، با آب که شستید، برطرف می شود. وقتی برطرف شد، بعد از دو سه روز، نمی شود نجاست دوباره سبز شود. فرق نمی‌کند. این هم مثل آن است و شباهت دارند.

 

سؤال: الان نیت در وضو برای چیست؟

جواب: بله؛ به نیت مشروطند. اینها هم به نیت مشروطند.

سؤال و جواب: رافعیت واقعی گفته اند. رافعیت یعنی از باب طهوریت، درست مثل این است که آدم، نجس باشد و آب کشی کند. مثل آن است و نگفتم عین‌ آن است. در اینجا هم در نفسش قذارت معنوی بود. وقتی طهور آمد، ارتفاع حدث شد و دیگر قذارت نفسی باقی نیست. یعنی باید بررسی شود که حالا بالاخره می شود با راهی این مسأله را درست کنیم یا نمی شود؟ قدری به مشکل برخورد می‌کنیم. لهذا بهتر این است که احتياط را وجوبی بگوییم.

 

مسأله: عدم کفایت یک تیمم بدل از غسل، بر کسی که چند غسل بر او واجب شده است

مسألة ۷۱ من وجب علیه أغسال متعدّدة فالأحوط وجوباً أن يتيمّم بدلاً عن کلّ غسل بتیمّم.‌

کسی چند غسل به گردن دارد. مثلا غسل جنابت و غسل مس میت و اگر زنی است غسل حیض‌ هم گردنش باشد. ‌بالاخره اغسال متعدده به گردنش باشد. حالا در صحیحه زراره، امام(ع) فرموده‌ است: "فإذا اجتمعت عليك حقوق أجزأك عنها غسل واحد".[1] حقوق الله یعنی غسل های متعدده. این‌ تعبیر اعم‌ است و شامل مستحب هم می شود. "أجزأه عنها غسل واحد فیغتسل غسلا واحدا بنية الکل و يكفي"؛ ولو اینکه غسل ها مستحب یا واجب باشند. مثلا غسل جمعه و غسل عید فطر و غيره، همه با یک غسل ساقط می شوند.

 

سؤال: اگر غسل روزه جمعه را نیت کند و غسل جنابت به گردنش است که واجب است، آیا این غسل مستحب، از غسل واجب کفایت می‌کند؟

جواب: غسل مستحب را نیت نکند؛‌ بلکه یک غسل برای همه را نیت کند که برایش کفایت می‌کند.

 

این را که داریم صحیحه زراره است و همه هم ‌فتوا داده اند و مشکلی نیست. البته این‌ در مورد غسل است.

حالا اگر غسلی در کار نیست و نوبت به تیمم رسیده است، در تیمم چطور است؟ گفته ایم‌که این دلیل، دلیل تداخل اسباب یا مسببات است. این تداخل مسببات است. چون در اسباب، فرض کرده است که علیه حقوق الله. ثبوت حقوق الله را در ذمه اش فرض کرده است، پس دیگر تداخل در اسباب نیست. چون فرض کرده است که همه‌ اینها در ذمه اش وجود دارند. تداخلی در اسباب نیست. معنای تداخل در اسباب، تداخل در جعل است. یعنی اینکه چند سبب واقع شد؛ اما از بابت این چند سبب، یک غسل به گردنش آمده‌ است. این، این طور فرض نمی‌کند. چند غسل به گردنش آمده است. پس تداخل در اسباب نیست؛ لذا در مسببات است. ‌حالا که چند غسل در مقام امتثال آمده اند، أجزأه غسل واحد. این تداخل در مسببات می شود. امام(ره) تداخل در مسببات را فرض کرده و فرموده است که یک غسل کافی است. ولی اصل تداخل، چه در اسباب و چه در مسببات خلاف قاعده است. اگر ما و مقتضای قاعده باشیم، نه تداخلی در اسباب و نه [تداخلی در مسببات هست.] یعنی در اسباب، مقتضای‌ اسباب متعدده، مسببات متعدده است‌. در مسببات، مقتضای قاعده در وجود مسببات متعدده، مثل کسی که چند غسل به گردنش هست، عدم ‌تداخل است و اینکه هر کدام امتثالی جداگانه‌ دارند. پس به جهت اینکه خلاف قاعده است و این تداخل فقط در باب غسل آمده‌ و در باب تیمم، تداخلی نيامده است، بنابراين باید برای هرکدامشان تیمم به جا بیاورد. این را که گفته ایم.

حالا اگر قبول کنیم بعد از آنکه فرض کردیم تداخل در مسببات حاصل شد، معنی اش این ‌است که مولا اجازه داده است که در مقام امتثال، یک غسل انجام دهید و با این یک غسل، همه آنها هر چه که هستند، ساقط می شوند، اطلاق دلیل بدلیت تیمم از غسل نمی گوید که پس یک غسلی که در مقام امتثال کافی بود، بدلش یک تیمم‌ است .مولا به یک امتثال قانع شد که یک غسل برای امتثال بیاورید. حالا می گوییم همین یک غسل در مقام امتثال برای بدلیت، به یک تیمم تبدیل می شود یا تیمم به جای یک غسل است. فرض این است که یک غسل کافی بود. همان یک غسلی که در مقام امتثال کافی بود، آیا دلیل بدلیت آن را می گیرد که بگوید همین یک غسل به یک تیمم تبدیل شد؟

 

سؤال: دلیل نداریم که صفات کل بدل از مبدل گرفته می شود …

جواب: بدلیت به معنای‌ این است که هر کاری که غسل می‌کند، تیمم‌ هم می‌کند.

 

سؤال: در همه‌ صفاتش؟

جواب: کاری به صفات نداريم. بالاخره یک تیمم برای اسقاط آنها کافی شد. یعنی الان شارع در مقام امتثال از ما ...

 

سؤال: شارع فقط در این باره فرموده‌ است که از غسل معین کفایت می‌کند.

جواب: به یک غسل اکتفا کرد. وقتی که در مقام امتثال به یک غسل اکتفا کرده است، دلیل بدلیت تیمم نمی گوید که پس‌ تیمم بدل از آن غسل است؟ نمی دانیم.

می‌خواستیم فقط محل بحث را شرح دهیم. اما‌ خالی از اشکال نیست. چون که دلیل بدلیت به قول ایشان، معلوم ‌نیست که زورش زیاد باشد. بدلیت گفته است که تیمم، بدل از غسل است. اما اینکه چنین اطلاقی باشد که بعد از آنکه چند غسل در غسل واحد تداخل کردند، اينجا هم می گوید که این تیمم هم در همین تداخل بدلیت دارد که یکی اش کافی است و معنی اش این‌ باشد که در همین تداخل هم بدلیت دارد، مقداری محل تامل است.

 

سؤال: وقتی که شک می کنیم اصل، عدم تداخل است.

جواب‌: بله.

 

سؤال: دلیل "فإذا اجتمعت عليك حقوق" چه می شود؟ این دلیل، اطلاق دارد‌. برای همه حق هایی که به گردن‌ ...

جواب‌: می فرماید: "أجزأك عنها غسل واحد". آن تداخل در آن روایت، فقط در غسل است. دیگر اسمی از تیمم نبرده است.

 

حالا که غسل واحد مجزی شد، بگوییم در همین غسل واحدی که مجزی است، تیمم به یک تیمم تبدیل می شود‌.

 

سؤال: منظور از اینکه غسل بود و وظیفه اش تیمم شد، این است که یک تیمم برای همه شان کافی است.

جواب: حالا یا اینکه چند تیمم. آيا تداخل در قضیه تیمم هست تا بگوییم یک تیمم واجب است؟ فرض این است که چند غسل به گردنش بوده است. اگر می‌خواست غسل بکند، یکی کافی است و فرض این است که الان می‌خواهد تیمم کند. دلیل تداخل فقط در غسل آمده و در تیمم که نیامده است.

 

سؤال: مگر اینکه روایت امام صادق(ع) را توسعه دهیم.

جواب: نه؛ آن مخصوص غسل است و ارتباطی با تیمم ندارد. اگر دلیل نداریم، به سراغ دلیل بدلیت می رویم. آن را دیگر رها کنید. باید به سراغ دلیل بدلیت بروید که تیمم، بدل از وضو و غسل است. دلیل بدلیت را باید ببینیم.

 

سؤال: در تمام حالات ...

جواب: نمی دانیم. دلیل ... اطلاق هم دارد؛ اما آیا اطلاقش ناظر به تداخل است یا از این بابت، موجبه جزئیه یعنی بالاجمال است؟ هر چه غسل کرده است، به تیمم تبدیل می شوند. اما اینکه اگر چندتا بودند در باب تیمم تداخل می کنند ،معلوم نیست.

 

سؤال: أصالة البیان چه؟ وقتی شک می کنیم، اصل در این است که مولا نسبت به این در مقام بیان است.

جواب: نمی دانیم.‌ از دلیل، واضح نیست. دلالت‌ دلیل، وضوح ندارد. اگر ما قطع داشتیم که در مقام بیان است، بحث نمی کردیم. چنین‌ قطعی نداریم. شک که داشتیم أصالة البیان را خود کفایه گفته است؛ ولی همه جا نمی آید و کلیت ندارد. اینکه در مقام بیان از این جهت است، باید احراز کنیم‌.

 

دیگر هیچ‌ راهی ندارد مگر اینکه از دلیل بدلیت تیمم از غسل، این را بفهمیم. از آنجا نمی‌توانیم بفهمیم و محل تردید است؛ لذا مسأله، مورد اختلاف است؛ لذا مشهور هم عدم تداخل است. چیزی که ما نوشته ایم که تیمم ها متعددند، ای بسا مشهور است. منتهی این را به شما عرض کنم که آقای خویی(ره) با این مخالفت کرده و فرموده است که چه اشکالی دارد و همین یک تیمم کافی است.[2] حالا به نوشته ایشان مراجعه کنید و ببینید. به نظر من که دلیلش همان دلیل بدلیت باید باشد و فیه اشکال.

 

سؤال: آن کسی که وظیفه اش تیمم است، باید در اصل، غسل می کرده است؛ چون از غسل عاجز بوده است، باید ... .

جواب: بله.

 

سؤال: یک‌ غسل تکلیفش بوده است ...

جواب: تکلیفش اغسال متعدده بوده است. منتهی مولا منت گذاشته و گفته است که این چند غسل، با یکی امتثال می شوند. تداخل در مقام امتثال است و نه در تکلیف. امتثالش به یکی است. امتثال که به یکی است، اما چند غسل در ذمه اش بوده است. می خواست غسل کند، امتثال به یکی حاصل شده است. در تیمم، بدلیتش، تا اینجا که در مقام امتثال است می آید؟ اینکه یکی در مقام امتثال هست، مربوط به تداخل در مسببات در باب [غسل است.] این در باب تیمم، مقداری اشکال دارد.

 

سؤال: از کفایت کردن یک غسل که احد الطهورین است، این‌مطلب به دست می آید که یک‌ غسل کافی است. بنابراين احد الطهورین هم که‌ تیمم یکی اش است، باید رافع باشد.

جواب: به احتمال زیاد، آقای خویی(ره) فرمایش شما را می فرماید. می شود گفت که در مقام‌ امتثال که یک غسل لازم است، تیمم هم بدل است و حالا با یک تیمم امتثال می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo