< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

1401/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حیض/دماء ثلاثه/غسل های واجب/غسل ها/کتاب الطهارة

مقدمه

بحث ما در صورتی بود که زن، قبل از ده روز پاک شود؛ ولی عادتی هم دارد؛ مثلا عادتش شش یا هفت روز است؛ این قبل از ده روز که پاک شد، باید حداقل یک روز استظهار کند. بعضی روایات، دو روز و بعضی روایات، سه روز دارند. بعضی از روایات هم گفته اند که استظهار لازم نیست؛ چون فرض این است که اگر عادت‌ داشته است، به عادتش عمل می کند. در اینجا اختلاف شده است که بالاخره اینها متعارضند.

و لکن في قبال الطائفة المذكورة جملة من الأخبار دلت علی عدم وجوب الاستظهار بل المرأة مستحاضة طاهرة علی تقدیر العمل بوظائفها و غیرها. فوقع الکلام في کیفیة الجمع بین الطائفتین.

این مسأله اش در موردی است که از ده روز تجاوز کند. از ده روز که تجاوز کرد، ایام عادتش حیض است. بعدش چه می شود؟ از ده روز که تجاوز می کند، استحاضه است. اما از چه موقع استحاضه حساب کند؟ از ده روز به بعد یا از بعد از عادتش؟‌ این محل کلام ‌است.

و‌أمّا إن احتملت تجاوز الدم عن العشرة فحیث إنّ الدم ‌بعد ایام العادة مشکوک الحیضیة لأنه محتمل الاستمرار الی ما بعد العشرة و الإنقطاع قبل العشرة فهو مورد الإستظهار.

محل کلام دقیقا این است که الآن احتمال می دهد که تا قبل از ده روز قطع شود. پس اگر قبل از ده روز قطع شد، همه اش حیض است. احتمال هم می دهد که تا بعد از ده روز، ادامه پیدا کند. در اینجا باید یک، دو یا سه روز استظهار کند. در بعضی روایات هم آمده است که تا خود ده روز کامل، استظهار کند. استظهار یعنی اینکه بنا را بر حیضیت می گذارد. این محل کلام است.

و في موثقة یونس بن یعقوب قال(علیه السلام) : "ثم تستظهر (بعد العادة) بعشرة ایام".[1]

بعد العادة یعنی تا آن هفت روز عادتش قطعا حیض است و بعدش هم چون نمی داند چه خواهد شد، تا ده روز را حیض حساب می کند. این را استظهار می گویند. وقتی تجاوز کرد، اگر سر ده روز ماند، حیض است. اگر تجاوز کرد، معلوم می شود که عادتش میزان است. پس تا زمان عادتش حیض و ما بعدش استحاضه است.

بعضی روایات هم دارند که استظهار لازم نیست و بعضی دیگر دارند که استظهار باید بشود. آن وقت بحث بر سر این تعارض است. تعارض بین این دو دسته را چطور جمع کنیم. اگر در نظرتان هست، دو جمع را از صاحب حدائق(ره) گفتیم. الان بحثمان در جمعی است که شیخ انصاری(ره) فرموده است.

جمع شیخ انصاری(ره) بین روایات استظهار

و ذهب شیخنا الاعظم بحمل الأخبار الآمرة بالاستظهار علی صورة رجاء الانقطاع قبل العشرة و عدم انقطاعه و النافیة علی صورة الیأس من الانقطاع قبل العشرة.[2]

شیخ(ره) این طور فرموده است. دو دسته روایت داریم؛ یک دسته فرموده اند که استظهار کند و دسته دیگر فرموده اند که استظهار لازم نیست. آنهایی که فرموده اند استظهار کند، مربوط به صورتی است که امید به انقطاع قبل از عشره را دارد؛ یعنی مردد است و نمی داند؛ شاید منقطع شود و شاید منقطع نشود. این دو احتمال هست. این، باید استظهار کند. اما آن دسته ای که می فرمایند استظهار لازم نیست، مال صورتی است که قطع دارد به اینکه منقطع نمی شود و خون تا بعد از عشره ادامه دارد. این دیگر لازم نیست، استظهار کند؛ چون از اول، بعد از عادتش را بنا بر استحاضه می گذارد و دیگر نمی خواهد استظهار کند؛ چون که مأیوس است و قطع دارد به اینکه تا بعد از عشره، ادامه پیدا می کند. تا بعد از عشره، محکوم به استحاضه است. به خلاف آن صورتی که زن نمی داند چه می شود؛ آیا قبل از عشره قطع می شود که همه اش حیض باشد یا اینکه تا بعد از عشره ادامه پیدا می کند؛ پس استحاضه می شود. مردد است و نمی داند چه وضعی دارد. این باید استظهار کند. شیخ(ره) این طور، بین دو دسته از روایات جمع کرده است.

مناقشه محقق خویی(ره) بر وجه جمع شیخ انصاری(ره)

و أورد علیه السید الخوئي بأن الأخبار النافیة مطلقة و لا قرينة علی تقییدها بصورة الیأس عن الانقطاع.[3]

آقای خویی(ره) فرموده است که این یک چیز من درآوردی است؛ برای اینکه روایاتی که می فرمایند استظهار لازم نیست، مطلقند. هم آن صورتی را شامل می شوند که مأیوس باشد و هم آن صورتی که مأیوس نباشد. فلهذا اگر بخواهیم بر صورت یأس حملشان کنیم، این یک چیز من درآوردی است و درست نیست و خلاف اطلاق روایاتی است که مطلقا گفته اند لازم است استظهار کنید. چه مأیوس و چه امیدوار باشید، اطلاقشان همه صور مختلفه را شامل شده است. نمی شود ما این طور جمع کنیم؛ چون خلاف ظاهر خود روایات است.

سوال: نص که نیستند؛ اطلاق دارند. با توجه به روایاتی که می گویند ...، از این اطلاق، صرف نظر می کنیم.

جواب: می دانم؛ ظاهرا آقای خویی(ره) می خواهند بفرمایند که لسانشان طوری است که ابا دارد از اینکه بر خصوص یأس حملشان کنیم. مثل اینکه ظهوری در اطلاق دارند؛ یعنی در اینکه چه مأیوس باشی و چه نباشی. یعنی قابلیت چنین حملی را ندارند. می خواهد این طور بگوید.

سوال: قرینه بر تقیید هم نیست.

جواب: بله.

جمع وحید بهبهانی

و جمع الوحید البهبهاني بین الطائفتین بحمل الطائفة الآمرة بالاستظهار علی الدور الاول من الدم و حمل الأخبار الآمرة بالصلاة و الاغتسال علی الدور الثانی من الدم. فالمرأة اذا رأت الدم في ایام عادتها و تجاوز، وجب علیها أن تستظهر بیوم واحد، فإذا استمرّ الدم بعد ذلک الی شهر و جائت ایام عادتها فتقتصر علی ایامها و بعدها تغتسل و تصلي و إن لم ینقطع دمها من دون استظهار لأنها مستحاضة، و هکذا الی الشهر الثاني و الثالث و بذلک ترتفع المعارضة.

محقق وحید بهبهانی(ره) فرموده است که این طور جمع می کنیم که روایاتی را که امر به استظهار دارند، حمل می کنیم بر آن صورتی که دور اول از خون است؛ يعنی تازه خون دیده و ایام عادتش رسیده و از ایام عادت هم تجاوز کرده است‌؛ خلاصه بایستی استظهار کند. اینجا به معنی مبتدئه نیست؛ ولو مبتدئه هم نباشد. آدمی معمولی است؛ ولی تا الآن خون مستمر ندیده است؛ تا الان خونی در ایام عادتش دیده و تمام شده است. حالا اولین بار است که این خون دارد ادامه پیدا می کند. حالا این، مرتبه اولش، باید استظهار کند. وقتی که خون همین طور ادامه پیدا کرد تا یک ماه گذشت و به نوبت عادت بعدیش رسید، آن مرتبه دوم، دیگر استظهار لازم ندارد. پس وجوب استظهار، مال دور اول است. دور اول، یعنی اول که خون شروع شده و ادامه پیدا کرده است. اما اگر همین طور ادامه پیدا کرد تا یک ماه گذشت و دوباره به عادتش در ماه بعد رسید، چه می شود؟ این را دور دوم می گویند. در دور دوم دیگر استظهار لازم نیست. پس این طور، بین این دو جمع می کنیم که روایات استظهار، مال دور اول و روایات عدم وجوب استظهار، مال دور دومند.

سوال: در ماه دوم هنوز عادتش مشخص نشده است.

جواب: نه؛ عادتش از قبل، مستقر شده است. نگفتیم مبتدئه است؛ مبتدئه نیست.

سوال: آقای خویی(ره) روایات استظهار را چه می کند؟

جواب: بگذارید تا بعد. هنوز نگفتیم آقای خویی(ره) چه می گوید.

اين طور فرموده است:

فإذا استمرّ الدم بعد ذلک الی شهر و جائت ایام عادتها فتقتصر علی ایامها و بعدها تغتسل و تصلّي و إن لم ینقطع دمها من دون استظهار لأنها مستحاضة، و هکذا الی الشهر الثاني و الثالث و بذلک ترتفع المعارضة.

بعد می فرماید دلیلش موثقه اسحاق بن جریر است:

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ: سَأَلَتْنِی امْرَأَةٌ مِنَّا أَنْ أُدْخِلَهَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، فَاسْتَأْذَنْتُ لَهَا فَأَذِنَ لَهَا فَدَخَلَتْ إِلَی أَنْ قَالَ فَقَالَتْ لَهُ مَا تَقُولُ فِی الْمَرْأَةِ تَحِیضُ فَتَجُوزُ أَیَّامُ حَیْضِهَا قَالَ إِنْ کَانَ أَیَّامُ حَیْضِهَا دُونَ عَشَرَةِ أَیَّامٍ اسْتَظْهَرَتْ بِیَوْمٍ وَاحِدٍ ثُمَّ هِیَ مُسْتَحَاضَةٌ قَالَتْ فَإِنَّ الدَّمَ یَسْتَمِرُّ بِهَا الشَّهْرَ وَ الشَّهْرَیْنِ وَ الثَّلَاثَةَ کَیْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ قَالَ تَجْلِسُ أَیَّامَ حَیْضِهَا ثُمَّ تَغْتَسِلُ لِکُلِّ صَلَاتَیْنِ... [4]

اين وجه جمع، به طور صریح، در این موثقه بیان شده که برای مرتبه اولش، فرموده است که ایام عادتش که گذشت، بعدش یک روز استظهار می کند. او سوال می کند که اگر خون ادامه پیدا کرد، چه؟ برای مرتبه دوم که ادامه پیدا کرده و یک، دو یا سه ماه گذشته است، حضرت(ع) می فرماید فقط ایام عادت چنین است و دیگر هیچ اسمی از استظهار نمی آورد. پس این مؤید همان فرمایش وحید بهبهانی(ره) است که در مرتبه اول استظهار می کند؛ اما وقتی ادامه پیدا کرد و به ماه بعدی رسید، ایام عادت را فقط [حیض حساب] می کند و دیگر استظهاری هم نمی کند. اين صریح موثقه اسحاق بن جریر است.

روایت فرموده بود یک روز ... .

حالا اصل استظهار، محل کلام است. یک روزش واجب و بقیه اش مستحب است.

مناقشه محقق خویی(ره) بر وجه جمع وحید بهبهانی(ره)

قال الاستاد: (آقای خویی فرموده است) و هذا الجمع من احسن الوجوه (انصافا این وجه، مغز متفکر وحید بهبهانی را می طلبد که خیلی عالی و خیلی خوب است) الا أنه لا یمکن المساعدة علیه.[5] و الوجه فیه أن الموثقة تضمنت حکم دورها الاول و الثاني کما افید. الا أنها لیست بذات مفهوم حتی تدل علی أن المرأة اذا کانت مستمرة الدم من الابتداء لا في دورها الثاني - أی بعد رؤیتها الدم في عادتها مع تجاوزه عنها – لا تجب علیها الصلاة و الغسل. و انما تدل علی أن المستمر في دورها الثاني لا یجب علیها الاستظهار.

رد ایراد محقق خویی(ره) بر وحید بهبهانی(ره)

می فرماید که این روایت این طوری دلالت دارد. مفهوم ندارد. کدامشان مفهوم ندارد؟ یعنی اولی یا دومی مفهوم ندارد؟ وقتی که بیان می کند که این ندارد، می گوید تنها همان ایام عادتش را حیض حساب می کند. اسمی از استظهار نمی آورد و خود به خود مفهوم پیدا می کند. یعنی اضافه بر ایام عادتش دیگر لازم نیست. این مفهوم است. نمی فهمم که چطوری می گوید مفهوم ندارد. نه؛ مفهوم دارد؛ برای اینکه صریح است.

به هر حال این ایراد، ایراد درستی نیست و مفهوم هم دارد. مفهوم داشتن یعنی اینکه برای دور اول، تصریح کرده است که باید یک روز استظهار کند. اینکه واضح است. برای دور دومش گفته است که ایام عادتش را ...

حالا آقای خویی(ره) می خواهد بگوید که گفته است که ایام عادتش را در دوم حیض ... ؛ اما نگفته است که اضافه اش نکن. اضافه اش نکن یعنی استظهار لازم نیست. این را نگفته است. گفته است که همان ایام عادتش را باید بگیرد. اما نسبت به اینکه اضافه بگیری یا نگیری، ساکت است و مفهوم ندارد. این چیز خیلی بعید و حرف عجیبی است. بنابراین قطعا مفهوم دارد و مفهومش این است که آن مقداری را که باید حیض حساب کند، فقط ایام عادتش است. یعنی اضافه، دیگر لازم نیست؛ پس استظهاری وجود ندارد و این حرف خیلی عجیبی است. بنابراین ما به هیچ وجه ایراد آقای خویی(ره) را قبول نداریم. آخرش این شد که این توجیهی را که وحید بهبهانی(ره) فرموده، توجیه درستی است. بنابراین خیلی خوب است که ما حملش کنیم بر اینکه اگر خون در دور اولش است، استظهار لازم است. اما اگر در دور دوم است، دیگر استظهار لازم نیست. آقای خویی(ره) ایراد گرفت و فرمود که این روایت در دور دوم فرموده است که تو ایام حیض را باید چه کنی؛ اما نگفته است که اضافه نکن یا بکن؛ از آن، ساکت است. پس دلالت ندارد. انصافا حرف درستی نیست و دلالت هم دارد که در دور دوم، مقدار حیضش همان ایام عادتش است و دیگر زائد و اضافه ای ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo