< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهٌ، عجز عن بعض الاجزاء

مقدمه

گفتیم که محقق خوئی به واسطه استصحاب بقاء وجوب به نحو کان تامه اصل وجوب را ثبت کرد لکن با این استصحاب فقط اشتغال ذمه معلوم می شود ولی وجوب خارجی نماز اثبات نمی شود، اما همینکه اصل وجوب و اصل اشتغال ذمه به نحو کان تامه ثابت شد عقل حکم به وجوب فراغ ذمه می کند اما با چه چیزی فراغ ذمه را تحصیل می کند؟ آیا عقل می گوید برو صدقه بده؟ یا روزه بگیر؟ خیر، عقل برای تحصیل فراغ ذمه می گوید برو بقیه اجزاء نماز را بخوان چون راه دیگری وجود ندارد، پس ما بقیه نماز را به حکم عقل می آوریم و این حکم عقل برای تصحیح قصد قربت هم کافی است.

وجوب اولیه متعلق به ده جزء است و وقتی معجوزٌ عنه را کسر کنیم باقی مانده که نُه جزء است وجوبش ثابت نیست، استصحاب هم کان ناقصه نیست که وجوب را برای ما ثابت بکند پس به واسطه چه چیزی این نُه جزء را بیاوریم؟ به حکم عقل.

اختصاص جریان استصحابِ محقق خوئی به حدوث عجز بعد از دخول وقت

محقق خوئی این را اضافه کرده که وقتی می خواهیم استصحاب وجوب نماز را جاری بکنیم در نظر عُرف نماز ده جزئی و نُه جزئی هر دو نماز هستند و استصحاب از این جهت جاری است و مشکلی ندارد، اما یک مشکلی اینجا باقی می ماند و آن اینکه وقت، شرط وجوب نماز است پس اگر عذر بعد از وقت پیش بیاید خوب است چون شرط وجوب[وقت] آمده . یعنی وجوب ده جزئی بر ذمه ما مستقر شد سپس [نسبت به یک جزء] عجز آمد استصحاب [وجوب] می کنیم، اما اگر عذر قبل از وقت حادث بشود و ما قبل الوقت عاجز بشویم هنوز وجوبی نیامده تا ما آن را استصحاب بکنیم، پس جریان باید بعد الوقت باشد تا استصحاب صحیح باشد و الا اگر قبل الوقت باشد وجوبی و مستصحبی نداریم تا استصحاب بکنیم.

اگر عجز قبل از وقت باشد وقت که داخل شد ما عاجز هستیم چون با عجز و اضطرار داخل وقت شده ایم و در وجوب این نُه جزء باقی مانده شک داریم پس در وجوب این نُه جزء از ابتدا شک داریم و حالت سابقه ای ندارد که آن را استصحاب بکنیم، اگر بخواهیم از قبل وقت (یعنی قبل از زمان عجز) استصحاب بکنیم در آن موقع وجوبی نداشته ایم.

نتیجه همین است که صحّت استصحاب منوط به این است که اضطرار بعد از وقت باشد.

نظر محقق نائینی

می فرماید این استصحاب را مجتهد جاری می کند و جریان استصحاب برای مجتهد فرق می کند، یعنی وقتی اصلا مقلّدی وجود ندارد و استطاعتی وجود ندارد و اصلا موسم حج هم نیامده باز مجتهد می تواند استصحاب بکند چرا؟ چون برای مجتهد فرض مسئله کافی است، فرض اینکه وجوب وجود داشته و عجزی حادث شده، لذا در ما نحن فیه مجتهد نیابتاً از طرف مقلد موضوع را فرض می کند و استصحاب می کند. فارغ از مسئله دخول وقت و این چیزها.

و فیه

مجتهد فرض می کند اما حجیّت این فتاوی برای مقلد بعد از انطباق آن فرض بر مقلّد است، مجتهد فرض کرده که مستطیعی وجود دارد و برای او استصحاب کرده، در مرحله انطباق چه زمانی برای مقلّد حجیت پیدا می کند؟ بعد از همان استطاعتی که مجتهد فرض کرده است. پس باید تمام موضوع اعم از یقین سابق و شک لاحق و این چیزها برای مقلد محقق بشود تا این فتوی برای او معتبر باشد یعنی بعد از تحقق استطاعت برای مقلد این فتوا حجت می شود، لذا در ما نحن فیه جواب ایشان نمی تواند مشکل را حل بکند.

حل مسئله به کمک استصحاب تعلیقی

جواب ما مطابق مبنای حضرت امام در استصحاب تعلیقی است اما مطابق مبنای محقق خوئی این جواب مقبول نیست، اگر استصحاب تعلیقی را صحیح دانستیم می توانیم به ایشان جواب بدهیم، مرحوم امام استصحاب تعلیقی را صحیح می داند ما هم تا حدودی پذیرفته ایم اما محقق خوئی صحّت استصحاب تعلیقی را نپذیرفته اند. اگر استصحاب تعلیقی را پذیرفتیم در ما نحن فیه می توانیم مشکل را حل بکنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo