< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شرعیه / دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی

کلام ما در بحث حقیقت شرعیه بود و در جلسه گذشته بعد از بیان مقدمه ثمره بحث را عرض کردیم. در آیات و روایات الفاظی استعمال شدند که معانی شرعی دارند مثلاً صلاة در معنای لغوی به معنای میل و دعا هو الذی یصلی علیکم یعنی یعطف علیکم و عطف خدا به انسان یعنی غفران و رحمت خدا به آدمی و یا ﴿ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾ یعنی عطف و تمایل به پیامبر اکرم با طلب رحمت و مغفرت و یا آیه شریفه دیگر ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[1] ، یعنی معطوف شدن به سمت مردم با طلب مغفرت و رحمت برای آنها و صلاة به معنای میل و عطف است. اما در استعمالات شارع به معنای نماز به کار رفته است. حال بررسی کنیم آیا خدای متعال وضع جدیدی انجام داده و یا صلاة در معنای نماز استعمال مجازی است، اگر وضع جدید انجام داده یعنی حقیقت شرعیه داریم و در معنای نماز حقیقت است و استعمال در معنای موضوع له است. اما اگر خدای متعال صلاة را در نماز وضع نکرده باشد استعمال صلاة در نماز حقیقی نیست و مجازی است و قائل شدن به حقیقت شرعیه استعمال در معانی شرعی را حقیقی می‌کند و قائل نشدن به حقیقت شرعیه استعمال الفاظ را در معانی شرعی مجازی می‌کند.

در این زمینه کلمه بینه همینطور است، خمس همینطور است که اگر حقیقت شرعیه را قائل شدیم در معنای شرعی به کار رفته است.

اثرش این است که اگر الفاظ را دیدم و قائل به حقیقت شرعیه شدیم، اگر بدون قرینه به کار رفته‌اند باید بر معنای شرعی حمل کنیم چون در این معنا وضع شده اما اگر دلیل بر حقیقت شرعیه نداشتیم وجهی برای حمل بر حقیقت شرعیه در صورت عدم وجود قرینه نیست.

در بحث ثمره دیگر بزنم: مثلاً لفظ بینه یعنی ما یبین الواقع و بیان کننده واقع است مثلاً آیه شریفه داریم: ﴿قل انی علی بینة من ربی﴾[2] و یا ﴿کفروا من اهل الکتاب والمشرکین منفکین حتی تاتیهم البینه﴾[3] خب اینجا ما یبین الواقع است اما در روایات بینه به معنای دو شاهد عادل آمده و خصوصیت دو شاهد عادل پیدا کرده که سه خصوصیت باید وجود داشته باشد، ممکن است بگوییم بینه در زمان شارع و ائمه ظهور در معنای لغوی دارد (اگر حقیقت شرعیه را قبول نکنیم) مرحوم آیت الله خویی یکی از بزرگانی هستند که بینه را ظاهر در معنای لغوی می‌دانند لذا روایت مسعدة: کل شیء لک حلال حتی تعلم انه حرام بعینه فتدعه من قبل نفسک تا اینجا که الاشیاء کل‌ها علی هذا حتی یستبین لک غیر ذلک او تقوم به البینه در بحث برائت این روایت است و آیت الله خویی بینه را در روایت به معنای لغوی خود است یعنی ما یبین الواقع و قائم شود بوسیله بینه یعنی ما یبین الواقع بعد معنای روایت می‌شود: اگر علم وجدانی یا اماره داشتی دیگر اصالة الحلیة جاری نمی‌شود و اگر اماره هم داشتی اصالة الحل جاری نمی‌شود.

اما برخی در مقابل آیت الله خویی میگویند این روایت حجیت خبر ثقه در موضوعات را الغاء می‌کند خیر، چون بیان کرده اصالة الحل تا وقتی جاری می‌شود که علم به حرمت نباشد و یا بینه اقامه نشود و چون در زمان شارع بینه به معنای دو شاهد عادل به کار رفته معنای روایت می‌شود: اصالة الحل جایی جاری نمی‌شود که دو شاهد عادل شهادت به از بین رفان موضوع حرمت بدهند و یک عادل قولش کافی نیست.

مثال دیگر: الخمس علی خمسة اشیاء علی الکنوز و المعادن غوص و غنیمت و مال حلال مخلوط به حرام، در مورد روایات لفظ خمس به کار رفته که پنج چیز خمس آنها واجب است، اگر خمس را حقیقت شرعی دانستید و در معنای شرعی وضع شده در لسان شارع بر معانی شرعی حمل می‌شود و اگر این را نگفتید یعنی یک پنجم باید به امام برسد و برخی به جهت انفال بودن می‌دانند.

حاصل ثمره: الفاظ وارده در لسان شارع را بدون قرینه در صورت قائل شدن به حقیقت شرعیه باید حمل بر معنای شرعی کنیم اما اگر قبول نکنیم باید با قرینه حمل بر معنای شرعی کنیم و یا بر معنای لغوی و موضوع له حمل کنیم.

مرحوم صاحب کفایة در بحث حقیقت شرعیه: اگر بخواهیم حقیقت شرعیه را اثبات کنیم دو راه داریم.

راه اول: اثبات وضع تعیینی الفاظ در معانی شرعی و شارع فلان لفظ را برای معنای خود وضع کرده یا حضرت رسول بفرمایند وضعت لفظ الصلاة لهذا الاعمال.

راه دوم: اثبات وضع تعینی[4] الفاظ برای معانی شرعیه.

اما در ما نحن فیه هیچکدام از این دو راه قابل اثبات نیست.

بطلان راه اول: وضع تعیینی با تصریح واضع است و بگوید وضعت هذا اللفظ لهذا المعنا و در مورد نماز و یا بقیه موارد نداریم. پس اولین راه برای اثبات حقیقت شرعیه موجود نیست.

البته وضع تعیینی استعمالی الفاظ بر معانی شرعیه محتمل است، وضع تعیینی به دو قسم است

الف. وضع تعیینی تصریحی که واضع تصریح به وضع کند پدری بچه‌ای متولد می‌شود و می‌گوید سمیت هذا المولود محمدا وضع تعیینی تصریحی است.

ب. وضع تعیینی استعمالی که با استعمال وضع تعیینی را انجام دهد و می‌گوید جئنی بمحمد حتی اقبله، در اینجا وضع تعیینی استعمالی است.

اشکالات وضع تعیینی استعمالی

محقق نائینی قائلند وضع تعیینی استعمالی ممکن نیست چون جمع بین لحاظ آلی و استقلالی می‌شود وقتی می‌گوید جئنی بولدی محمد مقصودش این است که لفظ محمد برای نوزادش وضع شود پس لفظ استعمال شده اما لحاظ آلی شده و استقلالی لحاظ شده و وضع صورت می‌گیرد و وضع بین دو لحاظ امکان ندارد و عرض کردیم استعمال قیام به لحاظ آلی ندارد و در استعمال هم می‌شود لحاظ استقلالی را به کار برد و از این جهت محذوری برای حقیقت شرعیه نیست.

این استعمال نه حقیقی است و نه مجازی، استعمال حقیقی لفظ در موضوع له استعمال شده در حالی که قبل از استعمال معنای موضوع له نداریم، و قبل از این استعمال حقیقتی نیست و با استعمال معنای موضوع له را قرار می‌دهیم، استعمال مجازی هم نیست چون در استعمال مجازی لفظ باید مشابهت با معنای موضوع له داشته باشد و لفظ مشابه استعمال شود و معنای موضوع له وجود ندارد که به جهت مشابهت با آن استعمال شود.

در پاسخ این شد که مرحوم آخوند فرمودند استعمالی که حقیقی و مجازی نباشد اگر استحسان طبع بود مشکلی نیست و در ما نحن فیه استحسان طبع وجود دارد و وجود وضع سابق لازم نیست و تقارن کافی است.

بنابر این وضع تعیینی استعمالی که بوسیله استعمال البته همراه با قرینه (در اولین استعمال) محذوری لازم ندارد.

صاحب کفایه در مورد اینکه آیا وضع تعیینی استعمالی از جانب شارع داریم یا نه؟

اگر قبل از اسلام ثابت نشود که لفظ صلاة در معنای نماز حقیقت لغوی نشده باشد ظاهر امر پیغمبر وضع تعیینی برای سایر معانی است مثلاً اگر حضرت نماز خواندند و قبل اسلام وضع لغوی برای نماز نشده باشد ظاهر امر شارع این است که وضع صورت گرفته است.


[4] اول با قرینه در معنای شرعی استعمال می‌شود و کم کم بدون قرینه هم در همان معنا استعمال می‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo