< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / اشتراک لفظی / استعمال لفظ در اکثر از یک معنا در مثنی

کلام ما در استعمال لفظ در اکثر از معنا بود و مباحثی مطرح شد و گذشت.

امروز بحث ما در استعمال لفظ مثنی و جمع در اکثر از معناست که آیا استعمال مثنی و جمع در اکثر معنای واحد امکان دارد یا خیر؟

بگوییم رأیت عینین و عین باکیه و جاریه مراد باشد اما اگر مراد دو عین جاریه باشد قطعاً اشکال ندارد، و اظهر مصادیق جواز است، اما محل بحث ما امروز جایی است که بگوید رأیت عینین و جاریه و باکیه را قصد کند.

صاحب معالم

این استعمال جایز است چه در مثنی و چه در جمع چون استعمال لفظ در اکثر معنا جایز است و استعمال هم حقیقی است، آری در استعمال لفظ مفرد در اکثر از معنا جایز نبود ولی در مثنی جایز است چون قید وحدت در مفرد اخذ شده و این قید در مثنی و جمع نیست، چون مثنی و جمع در قوه تکرار مفرد است و رأیت عینین یعنی رأیت عیناً و عیناً و مانعی ندارد عین اول جاریه و عین دوم باکیه باشد چطور اگر مفرد معطوف باشد دو معنا اشکال نداشت و مثنی هم دو فرد از مثنی با دو معنای متفاوت اشکال ندارد.

در مقام نقد گفته شده: هذا الکلام غریب منه؛ چرا چون صحیح است مثنی و جمع در حکم تکرار مفرد است ولی در مثنی استعمال لفظ است در معنای موضوع له مثنی یا معنای موضوع له جمع لذا فرمایش ایشان اگر ملاک باشد دیگر استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد نیست و در مقام توضیح باید عرض شود که آقایان فرمودند در مثنی و جمع اتحاد مدلول لازم نیست که هم لفظاً و هم معنی دو تا باشد یعنی اینکه یکی بودن مدلول آن دو معتبر نیست بلکه یکی بودن لفظ آن دو معتبر است، یعنی وقتی می‌گوییم رأیت عینین همین که دو عین باشد برای صحت استعمال مثنی کافی است و لازم نیست هر دو عین جاریه یا باکیه باشد بلکه می‌تواند رأیت عینین بگوید و دو عین دیده اما یکی جاریه و دیگری باکیه بوده باشد و دلیلی که اقامه کرده‌اند این است که در اعلام شخصیه می‌توان مثنی آورد و گفت رأیت علیین یکی علی بن حسن و دیگری علی بن حسین است و در لفظ یکی و تغایر معنوی دارند و صرف اتحاد لفظ کافی است و نیاز نیست اتحاد معنا داشته باشند چطور در علم اتحاد معنایی لازم نیست در غیر علم هم نیاز نیست معناها یکی باشند.

اما برخی آمدند و خواستند تأویل ببرند تثنیه و جمع در اعلام و اسماء اشاره و در اسماء مشترک را مثل رأیت هذین و جاء امس هذان و اینجا لفظ هذا مشترک است و در مشار الیه متفاوت است و یا جاء اللذان ضربا و این یکی و آن یکی تفاوت دارند.

آقایان گروهی گفته‌اند در تثنیه و جمع اتحاد مدلول لفظ و معنا لازم است، اما برخی مدلول لفظ را کافی دانستند، گروه اول با اسماء اعلام و ضمائر و اسماء اشاره برخورد کردند و دیدند ممکن است در اینها دو یا سه نفر باشند با لفظ واحد و معانی متعدد و آمدند این استعمالات را توجیه کردند.

توجیه اول

منظور از ماده در مثنای اعلام شخصیه و جمع اعلام شخصیع المسمی است یعنی المسمی بهذا اللفظ و معنای آنها هم یکی می‌شود در رأیت هذین یعنی رأیت المسمی بلفظ هذا و هذا و ایجا با قید المسمی مشکل حل شد و جاء زیدان یعنی جاء المسمی بلفظ زید و المسمی بلفظ زید و مثنی از دو لفظ تشکیل شد که لفظاً و معنی یکی هستند.

پاسخ توجیه اول

به فرض اگر این توجیه را بپذیریم در مثنی و جمع اعلام و اسماء مشترکه می‌آید و در مثنی و جمع اسماء اشاره نمی‌آید چون مشار الیه در اسماء اشاره فرد معین و غیر قابل تعدد است پس درست است که لفظ کلی است که به ظاهر قابل تعدد است اما کلام در مثنای اسم اشاره مثل هذا است و هذا به مشار الیه تعلق گرفته و تعلق به مشار الیه موجب تشخص و تعین در عالم خارج است بنابر این در اینجا این سخن را در اسم اشاره نمی‌پذیریم. و هذا در درون خود از اول فرد معین خاص را دلالت می‌کند.

بنده عرض می‌کنم در ضمائر هم این مطلب جاری است مثل رأیتهما بله در اعلام شخصیه این حرف خوب است که زأیت زیدین باشد.

توجیه دوم: محقق اصفهانی

ایشان می‌فرمایند ما مثنی و جمع اعلام را با توجیه دیگر توجیه می‌کنیم، ماده در طبیعی لفظ به کار رفته اما بما له من المعنی بحیث لا یکون معنا مرادا من الماده لیلزم المحذور؛ ایشان در نهایة الدرایه می‌فرمایند مثلاً ضرب فعل مشتمل بر نسبت است و معنای نسبی مراد نفس لفظ ضرب نیست و در این ضرب مراد ما نسبت ضرب نیست و ضرب اسم شده و مراد ما لفظ ضرب است پس مراد از ضری طبیعی لفظ است لابما هو چون در ضرب نسبتی وجود ندارد بلکه ذو معنی نسبی است یعنی ضرب فعل مشتمل علی النسبه و این ذو باید به کار رود تا دال بر نسبت ضرب باشد سپس محقق اصفهانی می‌فرمایند در جاء زیدان اینجا دو فرد از لفظ زید است و مفروض است که دو معنا دارند.

به نظر ما این توجیه شبیه توجیه اول است.

در این توجیه هم مناقشاتی شده از جمله صاحب المباحث الاصولیه سه مناقشه در جلد اول صفحه 336 و دوستان مراجعه کنند.

توجیه سوم این است که مدلول ماده مثنی و جمع احد المعنیین است در اعلام در اسماء اشاره و در اسماء مشترکه وقتی لفظ زید برای این معنا وضع شده است و برای معنای دوم وضع شده است اصلاً لفظ زید صلاحیت دارد بر هر کدام از دو فرد معینا دلالت کند در لفظ عین هم همینطور است و لفظ عین وضع شده برای عین باکیه و دوباره برای عین جاریه وضع می‌شود، بله اگر قرینه‌ای بر مراد مختلف المعنا بودن عینین نباشد بر دو عین از یک معنا حمل می‌شود یا دو چشم و یا دو فضه و یا دو عین باصره بله اگر قرینه باشد یکی عین جاریه و دیگری باکیه می‌تواند باشد.

پس متبادر از لفظ عین یکی از معانی است و بدون قرینه متبادر احدهما است و یک زید است و مدلول ماده در مثل زیدان احدهما است به معنای اینکه زید بدون قرینه دال بر یک زید است و هیئت مثنی عارض تعدد مدلول را بیان می‌کند پس یک معنا وجود دارد پس ما عرض می‌کنیم اگر یک معنا وجود دارد چطور زیدین دو معنا دارد؟ حال آنکه دو زید هستند توجیه می‌کنند دال اول لفظ زید است و دال دوم هیئت زیدان است و مراد تعدد مدلول است. اگر گفتیم رأیت عینین، ماده لفظ عین است دال بر یکی از عینین است و هیئت تثنیه دال بر تعدد معناست و یا کلمت هذین الرجلین ماده دال بر احد الرجلین می‌کند و هیئت دال بر مثنای از مدلول می‌کند و ماده باید قابل تعدد باشد و مثنی و جمع به اعتبار هیئت است پس رأیت عینین مادة رأیت عیناً است پس در واقع گویا در مثنی مفرد را به کار برده است چون ماده یکی است که زید یا عین است پس یک عین است و از هیئت آن مثنی استفاده می‌شود و تعدد مشکلی ندارد پس رأیت زیدین یعنی دو زید به اعتبار هیئت.

این توجیه هم مناقشه شده که به نظرم ورود در این مناقشات ما را از بحث دور می‌کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo