< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ / وضع / اشتراک لفظی

به سهم خودم تشکر می‌کنم از عزیزانی که در این هوای برفی آمدند و تشریف آوردند إن شاء الله خدای متعال شما و دوستانی که به هر دلیلی خدمتشان نرسیدیم از علماء عاملین قرار دهد.

5- الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ ع قَالَ: لَوْ یعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْک الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی دَانِیالَ أَنَّ أَمْقَتَ عَبِیدِی إِلَی الْجَاهِلُ الْمُسْتَخِفُّ بِحَقِّ أَهْلِ الْعِلْمِ التَّارِک لِلِاقْتِدَاءِ بِهِمْ وَ أَنَّ أَحَبَّ عَبِیدِی إِلَی التَّقِی الطَّالِبُ لِلثَّوَابِ الْجَزِیلِ اللَّازِمُ لِلْعُلَمَاءِ التَّابِعُ لِلْحُلَمَاءِ الْقَابِلُ عَنِ الْحُکمَاءِ.[1]

علم دین را طلب کنید و لو در امواج طوفانی دریاها وارد شوید و لو اینکه خون قلب انسان در این راه ریخته شود این کار را داشته باشید مرحوم صاحب جواهر نقل شده که در حاشیه یکی از کتب جواهر نوشته‌اند من الان این بخش از کتاب را می‌نویسم در حالی که پسر جوانم از دنیا رفته و خانواده می‌گریند و من دیدم آیا قرآن بخوانم ثوابش را هدیه کنم یا فقه بنویسم و دیدم نوشتن فقه برای من اولویت دارد و إن شاء الله همه علماء گذشته مورد عنایات ویژه اهل بیت واقع شوند.

اشتراک لفظی

عرض شد در مشترک لفظی سه قول عمده وجود داشت:

1. محال است اشتراک لفظی صورت بگیرد.

2. واجب است.

3. ممکن است.

دو دلیل از ادامه محالیت اشاره شد و مورد بحث قرار گرفت و گذشت.

ادله قائلین به وجوب اشتراک لفظی

معانی نامتناهی است و الفاظ محدود هستند لذا مجبوریم از اشتراک لفظی استفاده کنیم تا بتوانیم معانی نامتناهی را در قالب الفاظ متناهی استفاده کنیم. از این دلیل پاسخ داده شده:

اولاً معانی غیر متناهی باشند رجما بالغیب است و شما از کجا می‌توانی استفاده کنی که معانی نامتناهی هستند.

ثانیاً بشر که به همه معانی نا متناهی که دست پیدا نمی‌کند تا بخواهد برای آن الفاظ جعل کند.

ثالثاً اگر معانی نامتناهی هستند الفاظ هم نا متناهی باشند چون اگر حروف الفبا را با یکدیگر تلفیق کنیم و حروف را جابجا کنیم و کلمات یک الی پنج حرف به بالا قرار دهیم و اعراب کلمات را عوض کنیم این هم زمینه ساز ایجاد هزاران هزار الفاظ مختلف می‌آید با توجه به خصوصیات کلمات عرب به اوزان و اعراب‌ها و ترکیب‌های مختلف دارد لذا می‌توان قائل شد اگرچه معانی نامتناهی هستند الفاظ هم نامتناهی هستند. البته شاید الفاظ مقدارشان کمتر از معانی باشد ولی وافی به معانی محل حاجت هستند شاهدش این است که ما تا الان برای فهماندن معانی لفظ کم نیاوردیم و برای هر معنا لفظ ویژه‌ای آورده‌ایم. پس از طرفی استحاله اشتراک لفظی را نپذیرفتیم و از طرفی وجوب را هم نپذیرفتیم. پس قائل به امکان آن شدیم.

بررسی کردن استعمالات عرفی و آیات عرفی در زمینه مشترک لفظی قابل بحث است و ادل دلیل علی امکان الشیء وقوعه وقتی واقع شده پس ادله محالیت پذیرفته نمی‌شود و وقتی دلیل وجوب اشتراک لفظی هم پاسخ داده شد می‌شود امکان اشتراک لفظی.

بحث دوم

ریشه اشتراک لفظی

مرحوم آیت الله خویی فرموده‌اند: منشأ و ریشه اشتراک لفظی به واضع بازمیگردد ممکن است واضع لفظ را برای معنا وضع کند و واضع دیگر همان لفظ را برای معنای دیگر وضع کند و این ممکن است و ممکن است بگوییم منشأ آن را واضع بدانیم.

برخی منشأ اشتراک لفظی را تباعد القبائل دانستند یعنی قبائل از یکدیگر بعد مکانی داشتند و عمدتاً با یکدیگر ارتباطی نداشتند و هر قبیله‌ای در جایی سکنی داشتند و لذا هم قبیله‌ای لفظی را در معنای خاصی به کار می‌بردند که ممکن بود قبیله دیگر همان لفظ را در معنای دیگر وضع و استعمال کنند.

شاید در زبان فارسی هم که الفاظ مشترک داریم معلول همین عامل باشد یعنی افرادی در جاهای مختلف زندگی می‌کردند و هر کدام لغتی داشتند و برخی از الفاظ یکی بود و معنای آنها متفاوت بود پس منشأ اشتراک یا واضع است و یا تباعد القبائل.

بحث سوم: وجود مشترک در ادله دینی و شرعی

سیوطی کتابی به نام الاتقان دارد که در آن الفاظ مشترک قرآن را گرد هم آورده مثلاً در سوره مبارکه نجم می‌خوانیم: ﴿وَ النَّجْمِ إِذا هَوی ﴾[2] که یعنی نجم در این آیه ستاره اما در سوره الرحمن می‌خوانیم: ﴿وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یسْجُدانِ ﴾[3] و مراد از نجم در این آیه گیاه بدون ریشه است و شجر گیاه ریشه دار است. پس کلمه نجم دو معنا دارد. یا مثلاً کلمه إلل که به معنای عهد و پیمان است مثل: ﴿لا یرْقُبُونَ فی مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِک هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾[4] و إلل گاهی به معنای خویشاوند هم می‌باشد.

یا در مورد نون آمده است که: ﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ ﴾[5] که نون به معنای ماهی است و گاهی نون به معنای دوات است.[6]

البته باید گفت بسیاری از مواردی که لغویین برای لفظ معانی متعددی ذکر کردند در واقع بیان معانی موضوع له نیست و معمولاً یک لغت چند معنا دارد ولی این‌ها معنای موضوع له نیستند چون اگر همه موضوع له باشند اکثر کلمات دارای اشتراک هستند بلکه اینها موارد استعمال است که اعم از معنای حقیقی و مجازی است بلکه استعمال است.

خواستم جواب از اشکال مقدر را بیان کنم که شما نگویید ما در کتب لغت می‌بینیم برای هر لفظ معمولاً چند معنا ذکر می‌شود.

البته ابن فارس متوفای 395 در کتاب المقاییس خواسته این مشکله را حل کند و معانی متعدده را به یک یا دو معنا حداکثر برگردانده و معانی مختلف را جزء استعمال دانسته و معنای حقیقی را واحد یا حداکثر دو معنا دانسته است. در کتاب القضاء شرح لمعه برخی از آنجا نقل می‌کنند که القضاء له عشرة معانی و گاهی برخی پانزده معنا برای قضا ذکر کردند و میگویند گاهی به معنای أجل است و گاهی موت، گاهی فراغ از کاری است و مثلاً گاهی تعبیر قرآن این است: ﴿فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فی یوْمَینْ‌ِ وَ أَوْحَی فی کلُ‌ِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَینَّا السَّمَاءَ الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظًا ذَالِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ﴾[7] یعنی خداوند آسمان‌ها را در هفت روز محکم قرار داد به صورتی که فرو نمی‌ریزند و یا فرموده: ﴿وَ قَضی رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً﴾[8] یکی از کسانی که معنای موضوع له را از معنای مجازی جدا کرد ابن فارس در المقاییس بود و پس از ایشان ملأ محمود زمخشری متوفای 528 این کار را در اساس البلاغة انجام داد.

در روایات هم داریم و ادل دلیل علی امکان الشیء وقوعه و نگویید تمام موارد یک معنای حقیقی دارند و باقی معانی غیر حقیقی هستند و برخی توانستند بیشتر از دو معنا رسیده‌اند و بالاخره وجود مشترک لفظی قابل انکار نیست.

استعمال لفظ مشترک در اکثر از معنای واحد

آیا استعمال آنها در بیشتر از یک معنا جایز است یا خیر؟

اگر ما قبول کردیم مشترک لفظی داریم این بحث جایگاه دارد البته به نظر ما الزاماً متفرع بر بحث قبل نیست و بگوییم لفظ در یک معنا وضع شده آیا امکان دارد در دو معنا امکان دارد و لو یکی از معانی مجازی باشد و یا در دو معنای مجازی هم امکان دارد و متفرع بر قبول اشتراک لفظی نیست.

در اینجا مثلاً متکلم عین را استعمال کند و دو معنا را قصد کرده باشد البته دو معنا هم مستقل باشد و مراد او از رأیت عیناً هم طلا و هم نقره است و مراد او هم چشم و هم چشمه باشد بله اگر مراد او این باشد که لفظ مشترک را به کار ببرد و جامع را قصد کند استعمال در اکثر از معنا نیست و از محل بحث ما خارج است و اگر لفظ در مجموع دو یا چند معنا به کار برود هم از بحث ما خارج است مثل این که اکرم العالم ولو متعلق اکرام است ولی اگر در عام مجموعی به کار بردیم هر کدام از معانی جزء المعنا برای عام هستند و استعمال اللفظ فی اکثر من معنی واحد نمی‌گویند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo