< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1402/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / وضع / علائم حقیقت / تبادر / دیدگاه محقق خراسانی

کلام ما در امور مقدماتی اصول در جلسه گذشته داخل در علامت حقیقت شد.

در این زمینه عرض شد اولین علامت تبادر است یعنی انسباق معنایی به ذهن بعد از دیدن یا شنیدن لفظ و گفته‌اند تبادر علامت حقیقت است یعنی آن معنایی که بلافاصله بعد از دیدن و شنیدن لفظ پیشی می‌گیرد علامت حقیقت است و الا اگر با قرینه باشد علامت مجاز است، حاصل اشکالی که بیان شد این بود که تبادر اگر علامت حقیقت باشد منجر به دور می‌شود چون تبادر متوقف بر علم به وضع است و علم به وضع هم متوقف بر تبادر است چون اگر علم به وضع نباشد دیگر تبادری در کار نیست.

در این زمینه اولین پاسخ که پاسخ شهید صدر بود بیان کردیم و ایشان بنابر نظریه قرن اکید در وضع پاسخ دادند و دو نقد بر پاسخ ایشان از کلام آیت الله فیاض در المباحث الاصولیه بیان شد و مطلب در پاسخ اول به پایات رسید.

پاسخ دوم به اشکال دور در تبادر

مرحوم آخوند برای پاسخ دور دو پاسخ ذکر می‌کنند

پاسخ اول آخوند

تبادر برای عالم به وضع علامت است برای جاهل به وضع، جاهل به وضع به عالم مراجعه می‌کند که در نزد او چه معنایی تبادر می‌کند و آن معنا برای جاهل علامت برای وضع و فهم معنای حقیقی است.

پاسخ دوم

تبادر متوقف بر علم اجمالی به وضع است و علم اجمالی به وضع متوقف بر تبادر نیست و علم تفصیلی به وضع متوقف بر تبادر است. به قول ایشان ما یتوقف علیه غیر ما یتوقف و به تعبیر ما علم اجمالی به وضع باید باشد و تبادر بر این علم متوقف است و علم تفصیلی بر تبادر متوقف است.

بر فرمایش مرحوم آخوند اشکال شده

اشکال به پاسخ اول ایشان

این خارج از محل کلام ماست چون محل کلام ما تبادر مستعلم است و کسی که استعلام می‌کند که لفظ چه معنای حقیقی دارد حال آنکه شما تبادر در نزد عالم را ملاک دانستید و مراد ما تبادر نزد جاهل به وضع است.

بیان استاد: این اشکال وارد نیست چون عالم به وضع نیازمند تبادر نیست، تبعا جاهل به وضع نیازمند تبادر است و به عالم به وضع مراجعه می‌کند و از تبادر عالم برای جاهل علم به معنای موضوع له حاصل می‌شود. برای عالم به وضع تبادر حاصل می‌شود پس تبادر برای او حاصل است.

اشکال دوم به پاسخ اول مرحوم آخوند

بله ما پذیرفتیم که تبادر در نزد عالم به وضع برای جاهل مستعلم ممکن است و اشکالی ندارد اما این به تنهایی برای جاهل به وضع کافی نیست، بلکه باید بدانیم که این معنا و تبادر مستند به لفظ است و چیز دیگری ضمیمه نشد و احراز این چنین مطلبی متوقف بر استمرار و تکرار است و علاوه بر علم به وضع برای جاهل، جاهل باید بداند که عالم بدون ضمیمه چیز دیگری به ذهن او خطور کرده و این احراز با تکرار استعمال امکان پذیر است و اگر تکرار صورت گرفت به تنهایی تبادر علامت نیست و اطراد ما را به معنای حقیقی رسانده است.

اشکال اول به پاسخ دوم مرحوم آخوند

صحیح است با این بیان محذور دور بر طرف می‌شود اما اینکه تبادر معنای علامت حقیقت باشد لغو است چون فردی که می‌خواهد علم پیدا کند و عالم اجمالاً به وضع نیازی به تحصیل علم تفصیلی ندار تا بخواهد به سراغ تبادر برود بلکه به صرف اینکه از علم خود استعلام کند خود به خود عالم تفصیلی به وضع می‌شود و نیاز ندارد چه چیزی به ذهنش تبادر می‌کند و تبادر لغو است و با آمدن علم اجمالی خود به خود علم تفصیلی نیز حاصل شده و تبادر لغو است.

بیان استاد: علم اجمالی که آمد تبادر فایده دارد و آن این است که پس از علم اجمالی چه معنایی به ذهن پیشی می‌گیرد و آن معنا همان تبادر است و تبادر وسط علم اجمالی و تفصیلی وجود دارد.

اشکال دوم پاسخ دوم مرحوم آخوند

تبادر علامت اولیه نیست چون علم ارتکازی به وضع مستند به سببی دیگر است، لازمه‌اش این است که تبادر مستند به سبب دیگر است و آن سبب دیگر تنصیص است، تبادر از تنصیص اهل لغت ایجاد می‌شود.

به نظر ما این پاسخ جایگاهی ندارد بلکه به اصل علامت بودن تبادر به اعتبار اینکه تبادر نیازمند سبب دیگر مثل تنصیص اهل لغت است می‌باشد.

تا اینجا اولین علامت برای فهم معنای حقیقی یا موضوع له بیان شد و عرض شد یک اشکال به این مورد وارد است و دو پاسخ از دور داده شد توسط شهید صدر و مرحوم آخوند هم دو پاسخ و در جلسه بعد پاسخ سوم از دور بیان خواهد شد که پاسخ محقق اصفهانی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo