< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / ادله اقوال در اشتراط عدم مندوحه

اعتبار قید مندوحه در تحقق وجوب تقیه

کلام ما در بحث تقیه به اینجا رسید که آیا عدم مندوحه شرط در جواز تقیه است یا نه به این معنا که فرضی بشود تقیه کرد که هیچ راه چاره‌ای نباشد اما اگر مندوحه باشد راه فراری نیست. ما سه قول در مسأله اشاره کردیم.

1. جواز تقیه در فرض عدم مندوحه است و عدم مندوحه در تحقق تقیه شرط است.

ادله قول

دلیل اضطرار که المعلل بها ما تقدم من السنة التقیه هو استیعاب الاضطرار: یکی از ادله جواز تقیه دلیل اضطرار بود چون اضطرار یکی از محل‌های تقیه است اما مقتضای دلیل اضطرار مع عدم المندوحه است اما اگر راه فرار باشد دیگر اضطرار صادق نیست. استیعاب اضطرار یعنی اضطرار شامل و عدم وجود راه فرار.

دلیل دوم: صحیحه زراره

[۲۱۳۹۲] ۱ ـ محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن حماد، عن ربعی، عن زرارة، عن أبی جعفر علیه‌السلام قال: التقیة فی کل ضرورة، وصاحبها أعلم بها حین تنزل به.[1]

سند صحیحه است و همه امامی و ثقه هستند.

دلالت روایت: تقیه در هر ضرورتی است و تقیه کننده خودش باید تشخیص دهد کجا تقیه انجام دهد.

روایت دوم: صحیحه فضلاء از امام باقر

[۲۱۳۹۳] ۲ ـ وعنه، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن ابن أذینة، عن إسماعیل الجعفی، ومعمر بن یحیی بن سالم ومحمد بن مسلم وزرارة قالوا: سمعنا أبا جعفر علیه‌السلام یقول: التقیة فی کل شیء یضطر إلیه ابن آدم فقد أحله الله له.[2]

آخرین حلقه روایت چهار نفر هستند و به همین خاطر صحیحه فضلاء میگویند.

این روایت دو سند دارد.

ورواه البرقی فی (المحاسن) عن حماد بن عیسی، عن عمر بن أذینة، عن محمد بن مسلم وإسماعیل الجعفی وعدة من أصحابنا مثله

اینجا محمد بن مسلم و اسماعیل جعفی و عدة من اصحابنا است در عرض این عده محمد بن مسلم و اسماعیل جعفی هستند و سند مشکلی ندارد.

دلالت روایت هم واضح است: اگر من راه فرار داشته باشم دیگر اضطرار صادق نیست پس در جایی تقیه صادق است که اضطرار باشد و اضطرار در جایی است که راه فرار نباشد.

روایت سوم: صحیحه معمر بن یحیی سالم

[۲۱۳۹۹] ۸ ـ أحمد بن أبی عبدالله البرقی فی (المحاسن) عن محمد بن إسماعیل بن بزیع، عن ابن مسکان، عن عمر بن یحیی بن سالم عن أبی جعفر علیه‌السلام قال: التقیة فی کل ضرورة.[3]

وعن النضر، عن یحیی الحلبی، عن معمر مثله.

وعن ابن أبی عمیر، عن حماد بن عثمان، عن الحارث بن المغیرة نحوه.

سند دوم: نضر بن سوئد از یحیی بن عمران حلبی از امامی‌های ثقات است و معمر هم همینطور پس سند مشکل ندارد.

سند اصلی که مرحوم برقی سند دارند از امام باقر علیه السلام هم صحیح است. و سند سوم هم تمام است و این روایت هم از حیث سند اشکال ندارد.

و اگر طبق حدیث راه فرار باشد اضطرار نیست و تقیه جایی ندارد.

قول دوم: قید عدم مندوحه معتبر نیست و تقیه مطلقاً راه دارد.

شهید اول در البیان صفحه [4] 48، روض الجنان[5] صفحه 112 و محقق کرکی[6] جلد 1 صفحه 22 و جواهر جلد 2 صفحه 239 این قول[7] را بیان کردند و صاحب جواهر تقویت می‌کنند.

ادله قول دوم

لسان روایات حث و تاکید تقیه مطلق است و اضطرار طارئ و عرض بر شخص است و لسان ادله تقیه با اضطرار موانسه ندارد و لسان ادله تقیه آبی از تخصیص به فرض اضطرار است.

روایت تقیه تعابیری دارد که در آن تعابیر لسان تقیه عام است مثل موثقه مسعده و یا موثقه سماعه (لیتم صلاته علی ما استطاع و ان التقیه واسعه) لسان سعه تقیه با حمل تقیه بر ظرف اضطرار سازگار نیست.

پاسخ: در ظرف اضطرار هم در سعه می‌تواند تقیه کند.

روایاتی که در بحث حلف واقع شده، و در فرض عدم اشتراط راه فرار است. و همچنین صحیحه زراره و روایت ابی عمرو اعجمی که التقیه فی کل شیء آمده است و اگر راه چاره نباشد در سه مورد ادامه روایت هم حجت است، از اینکه سه مورد را استثناء کردند مشخص می‌شود مندوجه دخالتی در جواز تقیه ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo