درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1403/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / نفقه / اختلاف زوجین در انفاق و عدم آن
در جلسه گذشته کلام ما به اینجا رسید که آیا در وجوب نفقه زوجه فقر زوجه شرط است یا نه و اگر زوجه غنیه باشد و شوهر نفقه ندهد باز هم دین بر ذمه زوج است یا خیر؟ در این زمینه عباراتی از بزرگان عرض شد و مرحوم صاحب مهذب الاحکام عرض شد و در بیان ادله ایشان بودیم.
اما در بحث اطلاق دیروز دو آیه شریفه و یک روایت بیان شد که یشبعها و یکسوها بیان شد که اشباع و اکساء اشاره شد و رسیدیم به روایت مرحوم عیاشی از حضرت رضا و بیان کردیم.
صحیحه بعد روایت شهاب بن عبد ربه
[۲۷۷۲۷] ۱ ـ محمد بن یعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن محمد بن عیسی، عمن حدثه، عن شهاب بن عبد ربه قال: قلت لابی عبدالله علیهالسلام: ما حق المرأة علی زوجها؟ قال: یسد جوعتها ویستر عورتها ولایقبح لها وجها فإذا فعل ذلک فقد والله أدی إلیها حقها، قلت: فالدهن، قال: غبا یوم ویوم لا، قلت: فاللحم، قال: فی کل ثلاثة فیکون فی الشهر عشر مرآت لا أکثر من ذلک، والصبغ فی کل ستة أشهر ویکسوها فی کل سنه أربعة أثواب: ثوبین للشتاء وثوبین للصیف، ولا ینبغی أن یقفر بیته من ثلاثة أشیاء: دهن الرأس والخل والزیت ویقوتهن بالمد فإنی أقوت به نفسی ولیقدر لکل انسان منهم قوته، فإن شاء أکله وإن شاء وهبه وإن شاء تصدق به، ولا تکون فاکهة عامة إلا أطعم عیاله منها ولا یدع أن یکون للعبد عندهم فضل فی الطعام أن (یسنا لهم) فی ذلک شیء ما لم (یسناه لهم) فی سائر الایام.[1]
محل استشهاد إن شاء آکله و وهب و تصدق به است، این فراز هبه و صدقه وقتی است که استحقاق دارد و اگر نیاز نداشته باشد هبه و صدقه میدهد و اگر نیاز داشته باشد آکله این استدلال به نظر ما تمام نیست و ممکن است خانم نیاز داشته باشد و در عین حال هبه و صدقه دهد و ایثار کند و احساس کند شخصی از وی محتاجتر است.
اینکه آیت الله مکارم فرمودند فإنّه ربّما یکون نصّاً فی المسألة؛ فإنّ الهبة أو التصدّق، لا یکون غالباً عند الحاجة[2] . نص نیست حتی ظهور قوی هم ندارد بله کمی اشعار دارد چون علی الظاهر انسان وقتی صدقه میدهد و هبه میکند که نیاز نداشته باشد.
دلیل چهارم
الرابع ولعلّه الأحسن من جمیع ما مرّ: أنّ النفقة فی الواقع تکون فی مقابل الانتفاع بالمرأة، کالمهر، ولذا لا تستحقّ الناشزة النفقة، ومن الواضح أنّها لیست مثل الأب، والامّ، والولد. وکأنّ الإجماع أو التسلّم أیضاً مستند إلی هذا.
نفقه مثل مهر است و در مقابل بضع قرار میگیرد، و لذا است که ناشزه استحقاق نفقه ندارد و استحقاق نفقه معلول دوام عقد و تمکین شأنی است. و نفقه زوجه مثل نفقه اقارب نیست و اجماع و تسلم اصحاب بنابراین دلیل منعقد شده است. چه زوجه غنیه باشد و چه غیر غنیه بضع خویش را تقدیم کرده و باید زوج نفقه را در مقابل آن بدهد.
سؤال: چه کسی گفته نفقه در قبال بضع است و این اول کلام است: انکحتک نفسی در مقابل مهر است و اقتضاء صیغه عقد مقابله مهر و بضع است اما مقابله نفقه و بضع ابتداء کلام است.
در عقد موقت انتفاع به مرأة است ولی نفقه نیست پس صرف انتفاع موجب نفقه نیست.
آیت الله مکارم در ادامه میفرمایند: ومن العجب أنّهم لم یتعرّضوا لهذا فیما نحن فیه، وذکروه فی المسألة الآتیة. به نظر ما شاید علت عدم نقل بزرگان به این معناست که قبول نداشتند که نفقه در مقابل انتفاع است. ممکن است نفقه بخاطر حکم تکلیفی مستقلی است و فرمایش شما مدعاست.
مسأله بعد اختلاف زوجین در اعسار و عدم اعسار زوج مدعی اعسار است. اختلاف نفقه و عدم نفقه و زوجه استحقاق دارد و زوج میگوید نفقه را دادم ولی زوجه میگوید نفقه را ندادی.
سید صاحب عروه: لو اختلف الزوجان فی الانفاق وعدمه مع اتفاقهما علی الاستحقاق، فان کان الزوج غائبا او کانت الزوجة منعزلة عنه، زوج در شهر نیست یا زوجه از شوهر قبلی فرزندی دارد و زوج میگوید دختر را در منزل ما نیار، فالقول قولها بیمینها اذا لم یکن له بینه، اگر شوهر بینه دارد و مدعی است چون قولش خلاف ظاهر است و مخالف اصل هم میباشد، و منکر قسم میخورد و قولش مقدم میشود. و ان کانت فی بیته و داخل فی عیالاته، اگر همسر در خانه شوهر است ظاهر این است که قول زوج با یمین مقدم میشود البته اگر خانم بینه نداشته باشد، اینجا محل معرکه آراء شده که چرا شوهر که مدعی است باید قسم بخورد؟ در حالی که مدعی باید بینه اقامه کند. اینجا نکته این است که ظاهر حال در مسأله مهمتر است از جمله کسانی که این برداشت را کردند شیخ سند در شرح عروه جلد ۳ صفحه ۶۱۷ ظاهر مطلب مبتنی بر عمل به ظاهر حال در صورتی است که زوجه که در خانه خانم است باید خرج را بدهد و بر اصل عدم مقدم است، اینجا ظاهر حال که موید زوج است بر اصل موید زوجه مقدم است.
ظاهر حال زوج در اینجا مقدم بر اصل عدم است، بر خلاف جایی که سکنی مشترک ندارند چون ظاهر حالی وجود ندارد که مؤید زوج باشد و اصل عدم مقدم میشود و قول زوجه با یمین مقدم میشود. تفصیل صاحب عروة متین است که ظاهر حال در اینجا اعتبار دارد.
مناقشه استاد: در فرض اول هم ظاهر حال مقدم است که وقتی با هم زندگی نمیکنند نفقه نمیدهد.
(مسألة 23): إذا اختلف الزوجان فی الإنفاق و عدمه مع اتفاقهما علی الاستحقاق فإن کان الزوج غائبا أو کانت الزوجة منعزلة عنه فالقول قولها بیمینها إذا لم یکن له بینة[3] .
اگر زوج بینه داشت قول زوج مقدم میشد و اگر بینه نداشت سخن زن با یمین حاصل میشود. ایشان اصل عدم را جاری میدانند و قول زن موافق با اصل است و موید به ظاهر حال هم میباشد چون جدای از شوهر زندگی میکند، دلیل قسم خوردن زن چیست؟ چون میخواهند خصومت از بین برود.
بنده عرض میکنم چرا با یمین رفع خصومت بشود؟ مگر اینکه برای محکم کاری در برابر ادعای زوج باشد.
و إن کانت فی بیته داخلة فی عیالاته فالظاهر أن القول قول الزوج بیمینه إذا لم تکن لها بینة. که این مساله هم بیان شد قول زوج مقدم میشود بخاطر ظاهر حال. لظاهر الحال بعد فرض کونه أمینا شرعاً. فردا فرمایش آیت الله خویی و مرحوم امام و محشین کلام امام را عرض میکنیم.