درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء جدا شده از انسان حیّ/ رجوع به اجماع
از فقهاء قرن سیزدهم:
مرحوم کاشف الغطاء. این فقیه در شرح طهارت قواعد ص۲۹۰ نقل اجماع فرموده است. قال: و یلحق بالمیتة ما قطع من ذی النّفس السائلة ...... ثمّ قال (العلّامة فی التذکرة) کلّ ما ابین من الحیّ ممّا تحلّه الحیاة فهو میت فان کان من آدمی کان نجسا عندنا ....... و کیف کان فلا شکّ انّ الّذی قضت به الادلّة نجاسة الجزء المبان من الآدمی و غیره. ولی فتوای این فقیه در کشف الغطاء ج۲ ص۳۵۸ بدون نقل اجماع است. قال: و المنفصل من طاهر العین حیّا و میتا ممّا تحلّه الحیاة نجس و من غیره طاهر و من نجس العین نجس مطلقا. (مراد از طاهر العین به قرینه قبل و بعد، انسان و غیر انسان است).
نتیجه نهائی بحث در مرحلهی چهارم:
دربارهی نجاست اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ در صورت حیات داشتن اجزاء و دربارهی طهارت اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ در صورت حیات نداشتن اجزاء، شهرت محصّله و اجماع منقول وجود دارد.
نکته: نظریّات عامّه.
۱) شافعی: اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ مطلقا طاهر است. (فتح العزیز ج۱ ص۱۷۲، المجموع فی شرح المهذّب ج۱ ص۲۳۱ و ۲۳۲).
۲) حنفی و مالکی و حنبلی: اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ در صورت حیات داشتن اجزاء، نجس و در صورت حیات نداشتن اجزاء، طاهر است. (المجموع فی شرح المهذّب ج۱ ص۲۳۰).
مرحلهی پنجم: رجوع به عقل.
عقل با هر دو صورت آن، در این مسأله فاقد حکم است. به همان علّتی که در مسائل سابق بیان شد.
مرحلهی ششم: رجوع به اصل عملی.
مطالبی که دربارهی رجوع به اصل عملی در مسأله سابق بیان شد، در این مسأله نیز جاری است.
متفرّقات:
امور مورد استفاده برای استنباط حکم در این مسأله، فی الجملة، مثل اموری است که در مسأله سابق استفاده شد.
نتیجهی نهائی بحث: به عنوان فتوای تنجیزی، اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ در صورت حیات داشتن اجزاء، نجس و اجزاء جدا شدهی از انسان حیّ در صورت حیات نداشتن اجزاء، طاهر است.