درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء دارای حیات جدا شده از حیوان حیّ/ مرحله چهارم: رجوع به اجماع
از فقهاء قرن یازدهم:
مرحوم محقّق سبزواری. این فقیه در ذخیره ج۱ ص۱۴۷ نسبت به اجزاء دارای حیات و اجزاء فاقد حیات نقل اجماع فرموده است. قال: اجزاؤها (المیتة) نجسة سواء ابینت من حیّ او میت، کانّ الحجّة فی ذلک الاجماع ....... الّا ما لا تحلّه الحیاة کالصّوف ....... و هذه عشرة اشیاء لا اعرف خلافا بین الاصحاب فی طهارة ذلک کلّه. ولی در کلام این فقیه در کفایه ج۲ ص۶۰۸ فقط نسبت به اجزاء دارای حیات اجماع وجود دارد. قال: و المعروف من مذهبهم انّ کلّ ما ابین من حیّ فهو میتة یحرم اکله.
توجّه: قرار دادن این فقیه در عداد طائفه سوّم نیز صحیح است.
از فقهاء قرن سیزدهم:
مرحوم کاشف الغطاء. این فقیه در شرح طهارت قواعد ص۲۹۱ و ص۲۹۴، اجماع ذخیره را نقل فرموده است. ولی فتوای این فقیه در کشف الغطاء ج۲ ص۳۵۸ بدون نقل اجماع است. قال: و المنفصل من طاهر العین حیّا و میتا ممّا تحله الحیاة نجس و من غیره طاهر و من نجس العین نجس مطلقا.
نتیجهی نهائی بحث در مرحلهی چهارم:
دربارهی نجاست اجزاء جدا شدهی از حیوان حیّ در صورت حیات داشتن و دربارهی طهارت اجزاء جدا شدهی از حیوان حیّ در صورت فقدان حیات، شهرت محصّله و اجماع منقول وجود دارد.
نکته: نظریّات عامّه.
۱) شافعی: اجزاء جدا شده از حیوان حیّ مطلقا نجس است. (المجموع فی شرح المهذّب ج۳ ص۱۳۹).
۲) حنفی و مالکی و حنبلی: اجزاء جدا شده از حیوان حیّ، اگر دارای حیات باشد، نجس و اگر فاقد حیات باشد، طاهر است. (بدایة المجتهد ج۱ ص۶۷، المجموع فی شرح المهذّب ج۱ ص۲۳۶).
توجّه باشد که اقوال دیگری نیز به عامّه نسبت داده شده است.
مرحلهی پنجم: رجوع به عقل.
عقل با هر دو صورت آن، در این مسأله فاقد حکم است. به همان علّتی که در مسائل سابق بیان شد.
مرحلهی ششم: رجوع به اصل عملی.
دربارهی اجزاء دارای حیات که از حیوان حیّ طاهر جدا میشود، دلیل اجتهادی (آیات، روایات، اجماع) وجود دارد. بنابراین، دربارهی طهارت و نجاست این اجزاء نوبت به اصل عملی (برائت، احتیاط، تخییر، استصحاب) نمیرسد. ولی بر فرض عدم دلیل اجتهادی، رجوع به استصحاب طهارت این اجزاء میشود. چون این اجزاء در حالت اتّصال، طاهر بود و همین طهارت، در حالت انفصال استصحاب میشود. اصل عملی خاصّ دربارهی این اجزاء نیز، اصل طهارت است ولی استصحاب طهارت حاکم بر اصل طهارت است و لذا ذکر اصل طهارت با وجود استصحاب طهارت از باب تأیید خواهد بود.
متفرّقات:
امور مورد استفاده برای استنباط حکم در این مسأله، مثل اموری است که در مسأله سابق استفاده شد.
نتیجه نهائی بحث: به عنوان فتوای تنجیزی، اجزاء دارای حیات که از حیوان حیّ طاهر جدا میشود، نجس است.