درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء جدا شده از میته/ مرحله چهارم: رجوع به اجماع
از فقهاء قرن نهم:
مرحوم صیمری. این فقیه در تلخیص الخلاف ج۱ ص۲۳ دربارهی جلد میته و در ج۱ ص۲۵ دربارهی اجزاء فاقد روح نقل اجماع فرموده است. قال: قال الشیخ جلد المیتة نجس لا یطهر بالدّباغ ......... و علیه اجماع الطائفة. و قال: قال الشّیخ لا بأس باستعمال صوف المیّت و شعره و وبره ....... و قال الشافعی انّه نجس. و المعتمد الاوّل و علیه اجماع الفرقة. ولی فتوای این فقیه در کشف الالتباس ص۳۹۹ بدون نقل اجماع است. قال: یلحق بالمیتة ما ابین من اجزائها ........ و جمیع ما لا تحلّه الحیاة من الشعر ........ فهو طاهر من میتة غیر نجس العین.
از فقهاء قرن سیزدهم:
مرحوم کاشف الغطاء. این فقیه در شرح طهارت قواعد ص۲۹۰ دربارهی لحم و جلد میته و در ص۲۹۴ دربارهی اجزاء فاقد روح نقل اجماع فرموده است. قال: و فی المنتهی اجماع کلّ من یحفظ عنه العلم علی نجاسة لحم غیر الآدمی قال و امّا الجلد فکذلک عندنا. و قال: و لا ینجس من المیتة ما لا تحلّه الحیاة کما فی کتب الفقهاء و فی شرح الفاضل و غیره نقل الاتّفاق فیه الّا اذا کان من نجس العین. ولی فتوای این فقیه در کشف الغطاء ج۲ ص۳۵۸ بدون نقل اجماع است. قال: و المنفصل من طاهر العین حیّا و میّتا ممّا تحلّه الحیاة نجس و من غیره طاهر و من نجس العین نجس مطلقا.
نتیجه نهائی بحث در مرحلهی چهارم:
دربارهی نجاست اجزاء جدا شدهی از میته در صورت حیات داشتن و دربارهی طهارت اجزاء جدا شدهی از میته در صورت فقدان حیات، شهرت محصّله و اجماع منقول وجود دارد.
نکته: نظریّات عامّه.
۱) شافعی: اجزاء میته در صورت حیات داشتن، نجس است و اجزاء میته در صورت فقدان حیات، فی احد القولین نجس و فی القول الآخر طاهر است. (کتاب الامّ ج۱ ص۹ و ج۱ ص۲۳).
۲) حنفی و مالکی و حنبلی: اجزاء میته در صورت حیات داشتن، نجس است و اجزاء میته در صورت فقدان حیات، طاهر است. (بدایة المجتهد ج۱ ص۷۶، المجموع فی شرح المهذّب ج۱ ص۲۳۶، شرح فتح القدیر ج۱ ص۸۴).
توجّه باشد که اقوال دیگری نیز به عامّه نسبت داده شده است. (المجموع فی شرح المهذّب ج۱ ص۲۳۶).
مرحلهی پنجم: رجوع به عقل.
عقل با هر دو صورت آن، در این مسئله فاقد حکم است. به همان علّتی که در مسائل سابق بیان شد.
مرحلهی ششم: رجوع به اصل عملی.
دربارهی طهارت و نجاست اجزاء جدا شدهی از میته چون دلیل اجتهادی (آیات، روایات، اجماع) وجود دارد، نوبت به اصل عملی عامّ (برائت، احتیاط، تخییر، استصحاب) نمیرسد. ولی بر فرض عدم دلیل اجتهادی، رجوع به استصحاب نجاست اجزاء میشود. چون اجزاء در حالت اتّصال، نجس بود و همین نجاست، در حالت انفصال استصحاب میشود. (مدارک ج۲ ص۲۷۲، مشارق الشموس ج۴ ص۱۰۴، کتاب الطهارة حضرت امام خمینی ج۳ ص۱۱۷ و .......). امّا اصل عملی خاصّ دربارهی اجزاء جدا شدهی از میته، اصل طهارت است.