< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد قادر حیدری‌فسائی

1402/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/اجزاء جدا شده از میته/ مرحله سوّم: رجوع به روایات

 

سند دوّم: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن ابن فضّال عن علیّ بن عقبة عن ابن بکیر عن الحسین بن زرارة.

علی بن عقبه، امامی و ثقه است (رجال نجاشی ص۲۷۱). بنابراین، روایت موثّقه است.

سند سوّم: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن ابن فضّال عن علی بن الحسن بن رباط عن ابن بکیر عن الحسین بن زرارة.

علی بن الحسن بن رباط نیز امامی و ثقه است (رجال نجاشی ص۲۵۱). بنابراین، روایت طبق این سند نیز موثّقه است.

توجّه: در ذیل روایت آمده: و زاد فیه علیّ بن عقبة و علیّ بن الحسن بن رباط قال .......

اوّلاً: این عبارت، کلام ابن فضّال و یا کلام مرحوم کلینی است. چون ابن فضّال گاهی بدون واسطه از ابن بکیر نقل می‌کند (که این، کثیر است) و گاهی به واسطه‌ی یکی از این دو راوی از ابن بکیر نقل می‌کند.

مثل روایتی که در کافی طبع اسلامیّه ج۶ ص۴۳۶ آمده است: محمّد بن یحیی عن احمد بن محمّد عن ابن فضّال عن علیّ بن عقبة عن ابن بکیر و مثل روایتی که در تهذیب ج۸ ص۲۸۸ آمده است: عنه (عن الحسین بن سعید) عن ابن فضّال عن علیّ بن الحسن بن رباط عن ابن بکیر.

ثانیاً: فاعل قال در این عبارت، ابو عبد الله علیه السّلام است.

نکته ب: مرحوم شیخ در تهذیب این روایت را از مرحوم کلینی نقل فرموده است. طریق شیخ به کلینی در مشیخه‌ی تهذیب ص۵ آمده است. طریق، صحیح است.

بحث سوّم: درباره‌ی دلالت روایت.

در روایت طبق نسخه‌ی کافی و تهذیب، سه فقره وجود دارد.

فقره‌ی اوّل: کنت عند ابی عبد الله علیه السّلام ........ کلّ هذا ذکیّ.

از طرفی کلمه‌ی انفحه (به کسر همزه و فتح فاء و تشدید حاء و یا تخفیف حاء، به کسر همزه و کسر فاء و تشدید حاء و یا تخفیف حاء. فیروز آبادی در القاموس ج۱ ص۳۴۸ و ......) در نظر اکثریت لغویّین به مظروف گفته می‌شود. یعنی انفحه (پنیر مایه یا مایه‌ی پنیر) مایع زرد رنگی است که در شیردان بچّه گوسفند شیر خوار (و یا گوساله‌ی شیر خوار و یا .....) وجود دارد که با ریختن مقداری از آن در شیر، پنیر می‌سازند. این مایع، داخل جلد و پوستی است که در شیردان وجود دارد. به بیان دیگر این مایع در لایه‌ی داخلی شیر دان وجود دارد. پس معنای انفحه، مظروف است (مایع زرد رنگ) نه ظرف یعنی جلد حاوی مایع زرد رنگ و نه مجموع ظرف و مظروف یعنی مجموع جلد و مایع زرد رنگ داخل آن. (خلیل در العین ج۳ ص۲۴۹، ازهری در تهذیب اللّغة ج۵ ص۷۳، ابن سیده در المحکم و المحیط ج۳ ص۳۸۴ و در المخصّص ج۷ ص۱۹۱، مطرّزی در المغرب ج۲ ص۳۱۶، ابن منظور در لسان العرب ج۲ ص۶۲۴، فیروز آبادی در القاموس ج۱ ص۳۴۸ و ......). از طرفی دیگر لبن میته و بیضه‌ی میته و انفحه‌ی میته، در نظر عرف، از اجزاء میته به حساب نمی‌آیند. بنابراین، استدلال با این فقره بر موضوع مورد سؤال (اجزاء جدا شده‌ی از میته) ممکن نیست. (اجوبة المسائل المهنائیّه ص۷۳، التنقیح ج۱ ص۵۰۸).

و بر فرض که این امور ثلاثه از اجزاء میته به حساب بیایند، از اجزاء فاقد حیات میته به حساب می‌آیند. آنگاه این فقره مثل فقره‌ی سوّم خواهد بود.

فقره‌ی دوّم: قال: فقلت له ..... لا بأس به.

استدلال با این فقره بر موضوع مورد سؤال (اجزاء جدا شده‌ی از میته) صحیح نیست. اگر چه شعر از اجزاء به حساب می‌آید و کلمه‌ی الخنزیر بواسطه‌ی اطلاق، شامل خنزیر میته نیز می‌شود. علّت عدم صحّت استدلال این است که همان طوریکه در سابق گفته شد، بحث در اجزاء جدا شده‌ی از میته‌ی حیوان طاهر است و خنزیر، حیوان نجس است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo