درس خارج فقه استاد قادر حیدریفسائی
1402/02/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الطهارة/نجاسات/وذی و ودی حیوان طاهر/ مرحله سوم: رجوع به روایات
بحث سوّم: دربارهی دلالت روایت.
در این روایت، طبق نسخهی کافی، دو فقره وجود دارد.
فقرهی اوّل: فقرهی ان سال من ذکرک شیء من مذی او ودی و انت فی الصّلوة فلا تغسله و لا تقطع الصّلوة و لا تنقض له الوضوء و ان بلغ عقیبک فانّما ذلک بمنزلة النخامة. استدلال بواسطهی نفس این فقره بر طهارت وذی و ودی، بخاطر اختلاف نسخ، ممکن نیست. بله استدلال بر طهارت مذی صحیح است. چون مذی در تمامی نسخ وجود دارد ولی مذی مورد سؤال نیست. استدلال بواسطهی این فقره بر طهارت وذی یا ودی (احدهما) صحیح است و با عدم القول بالفصل، طهارت دیگری نیز ثابت میشود. این فقره در نسخهی تهذیب نیز وجود دارد. ولی استدلال بواسطهی نفس این فقره از تهذیب نیز بخاطر اختلاف با نسخهی استبصار ممکن نیست. بله استدلال بواسطه این فقره بر طهارت وذی یا ودی (احدهما صحیح است) و با عدم القول بالفصل، اثبات طهارت دیگری میشود.
فقرهی دوّم: کلّ شیء یخرج منک بعد الوضوء فانّه من الحبائل او من البواسیر و لیس بشیءٍ فلا تغسله من ثوبک الّا ان تقذره. استدلال بواسطهی نفس این فقره بر طهارت وذی و ودی صحیح است. چون از طرفی کلمهی کلّ از الفاظ موضوع برای عموم است و لذا لفظ کلّ شیء بواسطهی عمومیّت شامل موضوع مورد سؤال (وذی و ودی) میشود. از طرفی دیگر امام علیه السّلام دربارهی شیء خارج میفرمایند که شیء خارج، از حبائل است و غسل ثوب از آن واجب نیست و مقتضای فهم عرف از عدم وجوب غسل ثوب، طهارت است. (الحبائل، عروق ظهر الانسان. مجمع البحرین ج۵ ص۳۴۸ و .......). بنابراین، وذی و ودی طاهر است.
مراد از وضوء در این فقره، طبق نظر مرحوم فیض در وافی ج۶ ص۱۷۶، استنجاء و طبق نظر نوه شهید ثانی در استقصاء الاعتبار ج۲ ص۸۳، استبراء همراه با استنجاء است. اگر وضوء در این فقره به معنای خودش باشد، تقیید این فقره به بعد الاستبراء لازم است. (حدائق ج۲ ص۵۹، تبصرة الفقهاء ج۱ ص۳۷۲).
این فقره به این مقدار که در کافی آمده، در تهذیب نیست. در تهذیب، تا من البواسیر آمده است. استدلال با این فقره از تهذیب بر طهارت وذی و ودی، حدّ اقلّ، با کمک قرینه خارجی صحیح است. با این بیان که در این فقره از روایت شیء خارج به نحو عموم، از حبائل شمرده شده است و اجماع قائم شده که در حبائل، شیئی نیست. (مستند الشیعه ج۲ ص۳۵۰ و .........).
در پایان، توجّه باشد که هر دو فقره مربوط به وذی و ودی انسان است که با عدم القول بالفصل، حکم وذی و ودی حیوان طاهر نیز معلوم میشود.