< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

90/80/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه العلاقات الانسانیه /تعاملات حکومت وولایت /انتخاب ولی ازسوی کیست

عرض شد که انسان موجودی است اجتماعی که خاصیت اجتماعی زیستن و لازمه آن قوانینی است که این اجتماع بشری را به سمت یک جامعه صحیح و مترقی هدایت کند .

برای حاکمیت قانون در جامعه نیاز به حکومت است .

ضامن اجرای قوانین حاکمیت است .

اگر این قوانین ، قوانین الهی و قوانین اسلام باشد این حاکمیت باید حاکمیت اسلامی باشد .

هیچ ضمانتی وجودندارد که یک حاکمیت غیر اسلامی برای جامعه ضامن اجرای قوانین اسلام باشد .

حال که بناشد حاکمیت اسلامی به عنوان پشتوانه و ضامن تحقق قوانین بشری اسلامی باشد ، مشاهده می‌کنیم که رأس هرم این حاکمیت را قرآن کریم ولایت می‌داند .

در مرحله اول این ولایت ، ولایت ذاتی خالق یکتاست . ﴿أطیعوا الله﴾ این اطاعت مطلق از خالق یکتاست که رأس هرم حاکمیتِ الهی و به بیان خاص ، حاکمیت اسلامی است . این حاکمیت الهی از سوی حق تعالی برای نبی و رسولش تفویض شده است ﴿اطیعوالله و اطیعواالرسول﴾ واین ولایت که به رسول ونبی خدا تفویض شده است به ولی معصوم بعداز رسول نیز تفویض شده است .

به شهادت همین آیه ﴿اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامرمنکم﴾ که واو عاطفه است و همان اطاعت مطلق را برسر «اولوالامر» حاضرمی‌کند یعنی « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اطیعوا اولی الامرمنکم » و آیات نازله بر نبی مکرّم در غدیر خم در سال دهم هجری در حجه الوداع هم بیان همین نکته است که ﴿یاایهاالرسول بلّغ ما انزل إلیک وإن لم تفعل فمابلّغت رسالتک﴾ ای پیامبراگر آن‌چه که گفته‌ایم ابلاغ نکنی رسالت حق تعالی را آن‌گونه که باید انجام نداده‌ای . و وقتی که تحقق می‌یابد خطبه نبی مکرم اسلام در حجه الوداع در غدیرخم آیه نازل می شود که ﴿الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا ﴾ .

پس بعد از رسول‌خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ولایت بر جامعه توسط ولی معصوم است که این ولایت ولایتی است که بالفعل است بعداز رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) واگر در جامعه محقق نشد بخاطر مانعی بود که ثقیفه در جامعه ایجاد نمود و الا ولایت امیر المؤمنین (علیه‌السلام ) محقق است .

در زمان غیبت ولی معصوم رأس هرم حاکمیت اسلامی به فقهای جامع الشرایط داده شده است .

پس نحوه انتخاب ولی معصوم و ولی فقیه مشخص شد .

در زمان غیبت امام معصوم باید فقیه شناسان ، فقیه را معرفی کنند که مبادا متفقهین بر این کرسی تکیه دهند . و شما ملاحظه می‌کنید که در آغاز نظام جمهوری اسلامی فقهاء معترف به فقاهت با جامعیت حضرت امام خمینی (ره) بودند وپس از رحلت امام هم نخبگان ملت یعنی فقیه شناسان ملت دور هم جمع شدند و فقیه جامع الشرایطِ ولایت فقیه را انتخاب کرده و معرفی نمودند و حضرت آیت الله العظماء امام خامنه‌ای را به سمت ولی فقیه زمان معرفی نمودند .

تمام این مسیر با ادله مربوط به خود در بیش از بیست جلسه گذشته استدلال شد و اثبات گردید .

استاد : به اینجا رسیدهایم که آیا حاکمیت اسلامی که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد ، چگونه بایستی انتخاب گردد ؟

در زمان پیامبرگرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم ) وقتی نبی مکرم اسلام وقتی مکه را فتح نمودند حاکم و والی منصوب نمودند .

همین نبی مکرم اسلام در جاهای مختلف مثل بحرین ، یمن ، عمان و... با احکامی افرادی را منصوب نمودند برای حفظ امنیت جامعه ، برای تحقق ضوابط و احکام اسلام ، نظم جامعه و همه امور را به این حاکم تودض نمودند .

وشما این انتصابات رسول گرامی اسلام را در مکاتیب و مرقومات ایشان به راحتی می‌توانید مشاهده و ملاحظه فرمائید .

اگربخواهید مرقومات و کتابت‌ها و احکام حکومتی رسول الله را با دلیل و برهان و سند به‌دست آورید کتاب مکاتیب الرسول تألیف مرحوم آیت الله شیخ علی احمد میانجی (ره) ، کتابِ مستند و درست و مطمئنی است ؛که سند مکاتیب رسول خدا را از تاریخ نویسان اهل سنت ، دانشمندان اسلامی و علمای اسلام جمع آوری نموده و نقل کرده‌اند .

15- كتابه (صلى الله عليه و آله) إلى الولاة: [1]

قال سيف: أنبأنا سهيل بن يوسف عن أبيه عن عبيد بن صخر قال: عهد النبي (صلى الله عليه و سلم) إلى العمال على اليمن عهودا من عهد واحد:" بسم الله الرحمن الرحيم هذا عهد من النبي رسول الله إلى فلان. ..و أمره أن يتقي في أمره كله فإن الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون‌] و [أن يأخذ الحقوق كما افترضها الله تعالى و أن يؤديها كما أمره الله تعالى و أن ييسر للخير بعمله

استاد : همان‌طور که ملاحظه می کنید حضرت والی می‌گذارند ، حکم می‌دهند و منصوب می‌کنند . ممکن است در نصب این والی مشاوره بگیرند ، از افراد مطلع و کاربلد ، اما ندارد که حضرت دستور به انتخابات و رای گیری داده باشند .

دیگری ،حکم ایشان در انتصاب علاءبن حضرمی در اعزام به بحرین است .

كتابه (صلى الله عليه و آله) للعلاء بن الحضرمي.

" بسم الله الرحمن الرحيم هذا كتاب من محمد رسول الله (صلى الله عليه و آله ) النبي الامي القرشي الهاشمي رسول الله و نبيه إلى خلقه كافة] إلى كافة خلقه [للعلاء بن الحضرمي و من تبعه‌ من المسلمين عهدا أعهده‌] عهده [إليهم. [2]

این گواه از آن است که حضرت کسی را به حاکمیت منصوب می‌نمودند و او وظیفه داشت عمال و کارگزاران حاکمیت را تعیین ومنصوب کند .

اتقوا الله أيها المسلمون ما استطعتم، فإني قد بعثت إليكم العلاء بن الحضرمي، و أمرته أن يتقي الله وحده لا شريك له و أن يلين فيكم الجناح‌ ] و أن.يلين الجناح فيكم [و يحسن فيكم السيرة و يحكم بينكم و بين من لقاه‌ من الناس بما أمر الله في كتابه‌ من العدل و أمرتكم‌ بطاعته إذا فعل ذلك ....

دستور حضرت به مردم این است که علاءبن حضرمی را فرمانبرداری کنید اما تا آن‌جا که او در مسیر اجرای ماموریت‌های رسول خدا حرکت می کند . یعنی عدل گستر باشد ، عالت را درجامعه گسترش دهد و با مردم از روی عدل رفتار کند . و اگر روزی این فرد نسبت به مردم ظالم گردید ، من (پیامبر) امر به طاعت او نمی‌کنم .

این‌ها نکاتِ بسیار مهمی است . هم به عامل خود سفارش می‌فرمایند که باید مراعات مردم را بنمایی و هم به مردم می فرمایند تا زمانی از او پیروی کنید که با عدل برشما حکومت می کند و اگر به ظلم روی آورد من به شما امر نمی‌کنم که از او فرمانبرداری کنید .

20- كتابه (صلى الله عليه و آله) لزياد بن لبيد [3]

حضرت زیاد بن لبید را والی حضرموت نمودند

" بسم الله الرحمن الرحيم هذا كتاب من محمد رسول الله في الصدقات،

حضرت دراین نامه شیوه دریفات صدقات (زکات) را ، نحوه حکومت کردن را ، چگونگی اخذ وجوهات و چگونگی پرداخت آن را و دیگر مسائل حاکمیتی را به زیاد بن لبید بیان می‌فرمایند .

در بحث تاریخی این سند آورده شده که پیامبر (ص) او را در سال دهم هجری منصوب نموده‌اند . ولاه رسول الله (صلى الله عليه و آله) حضرموت سنة عشر.

این‌ها همه حاکی از آن است که حضرت ، افرادی را برای حکومت منصوب می نمودند . البته ایشان به آیه ﴿وامرهم شوری بینهم﴾ نیز توجه داشتند وبرای نصب کسی برای حکومت با اهل فن مشاوره می کردند .

كتابه (صلى الله عليه و آله) إلى المنذر بن ساوى.

" بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الله إلى المنذر بن ساوى: سلام عليك، فإني أحمد الله إليك الذي لا إله إلا هو و أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله، [4]

این حکم انتصاب منذر بن ساوی به حکومت عمان است . این‌ها همه حاکی از آن است که نبی مکرم اسلام حاکمان را در اقصا نقاط برای حکومت منصوب می نمودند و در عین حال به مردم شرایط فرمانبرداری از آنان را بیان می‌نمودند . و نصب آنان تا زمانی بود که در چارچوبی که رسول خدا تعیین می نمودند حرکت می‌کردند .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo