< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ77؛ راههای انحراف
 «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‌ دينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيل» مائده/77
 نفی ضرر ونفع استقلالی ازغیر خدا
 یک نکته در بارۀ آیۀ 76: این که گفتیم غیر ازخدا کسی مالک ضرر و نفع نیست مراد ضرر و نفع بالإستقلال است، یعنی مستقلاً نمی تواند به کسی ضرر زده یا نفعی برساند اما به حول و اذن خدا می تواند، «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه» بقره/ 102 بنابراین آیه «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً»می گوید معبودهای غیر از خدا به صورت مستقل نمی توانند ضرر بزنند، اما عیسی(ع) به اذن خدا نفع فراوانی برای بشر داشت و منزه از ضرر زدن بود.
 تناسب آیه
 این آیه نیز همانند آیۀ قبل با «قُل» آغاز شده. در تفسیر آیات حتماً باید نگاه مجموعی به آیات داشت و از نگاه سوزنی(یعنی نگرش مستقل به یک آیه بدون در نظر گرفتن پیوستگی آن با قبل و بعد) پرهیز کنیم. اشتراک این دو آیه در واژۀ قُل می فهماند این آیه در راستای آیۀ قبل است و کاملاً مستقل نیست و فضا و سیاق را مشخص می کند.
 در آیۀ «قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» توحید عبادی بود، در اینجا می فرماید علت این که بعضی ها در توحید، انحراف پیدا کردند پیشینه هایی دارد چرا که یکباره انسان مشرک نمی شود.
 قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ: در این آیه روی سخن با اهل کتاب است و ازواژۀ اهل کتاب استفاده کرده که وسیعتر است از سیاق. سیاق این آیات دربارۀ «الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ» مائده/72 است و نیز«الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ» مائده/73 که یک گروه خاص از مسیحیت بودند اما دراینجا از واژۀ اهل کتاب استفاده کرده که توسعۀ معنایی دارد. قرآن یک عبارات دارد و یک لطایف. عبارات همان است که در سیاق و متن است، اما لطایف واشارات قرآن تغییر و تحولاتی است که در عبارات هست و نباید نادیده گرفته شود. يا أَهْلَ الْكِتابِ از نظر عبارت و سیاق یعنی ای کسانی که گفته اید خدا همان مسیح است. اما اشارت آن این است که به همۀ اهل کتاب اعم از یهودی و نصرانی می گوید از این که سراغ کتاب رفته اید کار خوبی کرده اید اما این را هم بدانید که غلو نباید بکنید.
 تفاوت دو نهی درآیه
 لا تَغْلُوا: در این آیه دو نهی داریم یکی لا تَغْلُوا و دیگری لا تَتَّبِعُوا. این دو با هم فرق دارد. دراولی خود آنها مخترع هستند و فرقۀ ضالّه ای را ابداع کرده اند (قائل بودن به الوهیت عیسی به خاطر غلو در محبت به او) اما در نهی دوم تقلید است، در امر اساسی توحید از دیگران تبعیت کردن. توحید مسأله ای نیست که تقلیدی باشد.
 معنای غلو
 مفسران برای غلو دو معنا بیان کرده اند:
  1. تجاوز از حدّ لازم: این نوع غلو مثبت و بی اشکال است مانند کسی که دربارۀ موضوعی بیش از مقدار لازم پژوهش کند.
  2. تجاوز از حدّ جایز: این نوع غلو منفی و حرام است زیرا از حریم مجاز پا را فراتر گذاشته است.
 در این آیه مراد تجاوز از حدِ جایزاست.
 غلو یعنی افراط و غالی یعنی افراط کننده درمحبت در مقابل قالی به معنای دشمن. غلو ریشه درمحبت دارد اما قالی از بُغض سرچشمه می گیرد. چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «هلک فیّ رجلان: محبّ غال و مبغض قال» [1] . دوستان افراطی آن حضرت را از مرز بشر بودن فراتر بردند و دشمنان کینه توز از سر تفریط ، وی را تکفیر کردند.
 غلو اهل کتاب در دین
  لا تَغْلُوا في‌ دينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ: دین گاهی به خدا نسبت داده می شود از این جهت که او تشریع کنندۀ دین است نظیر «وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‌ دينِ اللَّهِ أَفْواجا». بنابراین دین الله یعنی آئین الهی و کتاب آسمانی و گاهی به افراد نسبت داده می شود مانند «دینکم» از این جهت که به دین عمل و تبعیت می کنند در این صورت مراد از دین، تدیّن است. لا تَغْلُوا في‌ دينِكُمْ یعنی در تدیّنتان غلو نکنید.
 مراد از غلو غیر حق
 غَيْرَ الْحَقِّ: در اینجا «غیرَ» منصوب به وصفیت است برای مفعول مطلق محذوف یعنی لا تَغْلُوا غلواً غیرَ الحق. اگر وصف، قید احترازی باشد مفهوم دارد اما اگر قید توضیحی باشد مفهوم ندارد. برای این که بدانیم دراین آیه قید توضیحی است یا احترازی باید به موارد مشابه در سایر آیات مراجعه کنیم. عبارت غَيْرَ الْحَقِّ در چند جای دیگر آمده که یقیناً قید توضیحی است و نه احترازی نظیر «وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَق» بقره/61 چون کشتن هیچ پیامبری دو قسم حق و باطل ندارد، این وصف برای توضیح و تأکید است. در آیۀ مورد بحث نیز وصف غَيْرَ الْحَقِّ برای توضیح است. زمخشری که در تفسیر الکشاف غلو را به معنای تجاوز از حدّ لازم گرفته گفته است وصف غَيْرَ الْحَقِّ احترازی است یعنی غلو حق و غیر حق داریم. اما از دیدگاه استاد الهی زاده که غلو را به معنای تجاوز از حدّ جایز گرفتند غَيْرَ الْحَقِّ قید توضیحی می باشد؛ شاهد ایشان هم کاربردهای قرآنی غَيْرَ الْحَقِّ است که در سایر موارد به صورت توضیحی آمده دراینجا هم که تردید داریم آن را باید توضیحی بگیریم. چرا که اگر در اینجا احترازی باشد باید مفهوم داشته باشد یعنی غلو حق و غیرحق.
 بنابراین یکی ازراههای انحراف غلو است.
  وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ: از کسانی که گرفتار هوای نفس شده اند پیروی نکنید. اگر کسی جزء خواص باشد ممکن است غلو کند و اگر جزء عوام باشد تقلید کورکورانه. تبعیت از رسول خدا و اهل بیت ایشان لازم است و بدست آوردن محبت خدا مشروط به تبعیت از رسول گرامی اوست «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‌ يُحْبِبْكُمُ اللَّه» آل عمران/31 . أَهْواءَ قَوْمٍ: اهواء جمع هوی بوده هوی یعنی میل به پایین و سقوط کردن، «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» نجم/1 قسم به ستاره آنگاه که پایین می آید. جمع بودن اهواء تعدد هواهای نفسانی را می رساند. در این که مراد از قوم چیست؟ دو قول بیان شده:
  1. قوم یهود که در این صورت خطاب آیه به نصاری می باشد.
  2. قوم یهود و کفار قبل ازآنها، بنابراین خطاب آیه به تمام اهل کتاب است.


[1] . نهج البلاغه، حکمت 17.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo