< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 72 (3)
 «...وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصار»
 محرومیت مشرک ازبهشت
 گفتیم این آیه از کلمات حقِ قائلین به الوهیت عیسی علیه خودشان استفاده کرده و با سه دلیل نقضی به کفر آنان حکم می کند. دلیل سوم این است که چون ادعای آنها این بود که همۀ مسیحیها بهشتی هستند و بر این باورند عیسی به دار آویخته شده تا فدایی گناهکاران امتش باشد. آیه این ادعا را باطل می کند، زیرا خود عیسی می گوید مشرک از بهشت محروم است. خداوند اعتقاد آنها را هم لحاظ کرده فرمود بهشت بر آنها حرام است والاّ می توانست بگوید جایگاهشان در جهنم است.
 یک قاعده در موصولات
 موصولات عام مثل مَن اولین ضمیری که به آنها بر می گردد ضمیر مفرد است و دومین ضمیر، ضمیر جمع: «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ» ضمیر فاعلی یّشرک مفرد است و به مَن بر می گردد و نیز ضمیر علیه در فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ مفرد است اما «وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصار» جمع است. مثال دیگر آیۀ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنين» بقره/8 می باشد.
 لِلظَّالِمينَ: اقتضای سخن این بود که می فرمود: وما لِلمشرکین اما به جای آن گفت وَ ما لِلظَّالِمينَ. این تغییر در عبارت برای افزودن نکته ای جدید انجام شده وآن این که ظالمین همان مشرکین اند، ِهر شرکی ظلم است «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم» لقمان/13 و مشرک چون ظالم است هیچ یاوری ندارد. توحید اُمّ المعارف و اُمّ الکمالات است، در مقابل، شرک أُمّ المفاسد بوده و هر گناهی ریشه در شرک دارد.
 عدم لزوم رعایت فواصل
 می بینیم که در انتهای این آیه قافیه یا همان فواصل رعایت نشده است به خاطر اینکه رعایت فواصل یکی از زیبایی هاست اما نمی تواند حکمت اصلی سخن باشد. در این آیه چون مهم محتوی بوده رعایت فاصله(قافیه) نشده پس خداوند فقط به خاطر رعایت فواصل چیزی را نمی گوید.
  مِنْ أَنْصار: گفته شده در اصل باید می فرمود مِن ناصرٍ اما به خاطر این که ظالمین جمع است انصار را به صورت جمع آورد. اما ما می گوییم تفسیری که به صرف آهنگین بودن باشد درست نیست چرا که انصار جمع است و تصریح به تعدّد دارد یعنی نه خدا یاور آنها خواهد بود نه ملائکه و نه مردم و نه اعمالش. شفیعان روز قیامت یاور مشرک نخواهند بود.
  از امام حسین و نیز از امام صادق علیهما السلام نقل شده که فرموده اند: «کتاب الله علی أربعة وجوه العبارات والإشارات و اللّطائف و الحقایق فأما العبارات للعوام وأما الإشارات للخواص و أما اللطائف للأولیاء و أما الحقایق للأنبیاء.»
 فرق بین اشارات و لطایف
  اشارات نکته های مستقل مستفاد از لفظ به واسطۀ دلالت التزامی عقلی است اما لطایف نکات مستفاد از لفظ با ذوق و سلیقه است.
 تغییر عبارتها در قرآن نکته دارد. این نکات اگر با دلالت التزامی عقلی فهمیده شود همان اشارات است و اگر این نکات با ظرائف ذوق سلیم و هنری فهمیده شود به آن لطائف گویند. در این آیه که انصار به صورت جمع آمده حتماً حکمت و لطیفه و اشارتی دارد اما حکمت آن تنها زیبایی و تناسب نیست.
 مراد از شرک در إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّه شرک در چیست؟
  گاهی شرک در عرض است گاهی در طول، شرک عرضی یعنی قائل به دو خدا باشیم در عرض هم. شرک طولی یعنی آنچه شایستۀ خداست را به غیر خدا تفویض کنیم. اینها مقام الوهیت را که شایستۀ خداست را بر مسیح تطبیق داده بودند شرک آنها از نوع تعدّد نیست توحید است می گویند خدا در مسیح حلول کرده وگرنه یک چیز است مسیح را مصداق الله می دانند. موحداند اما در تفسیر توحید مشرکند قائل به اتحاد بین خدا و مسیح یا حلول یا انقلاب هستند. آیۀ بعد هم از همین نوع است، خدا ثالث ثلاثه است نه این که خدا سه تاست.
 تعریف تثلیث
 مشهور می گویند مراد از تثلیث، أب، ابن و روح القدس هستند؛ اما در قرآن سخنی از الوهیت روح القدس نیست ولی أب وأُم و ابن شاهد قرآنی دارد: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‌ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّه» مائده/116
 در آیۀ بعد می فرماید کسانی که گفتند خدا سوم از آن سه تاست کافر شدند. این سه تا در عرض هم اند. اشکال اساسی این نظریه این است که خدا را در عرض مخلوق قرار داده اگر خدا را در طول قرار دهد اشکال ندارد. در سورۀ مجادله می فرماید: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُم»مجادله/7 دراین آیه خداوند به عنوان چهارمی درطول آنهاست نه در عرضشان خدا رابع ثلاثه واقع می شود اما ثالث ثلاثه نه، چرا که خدا در کنار موجودات نیست بلکه برآنها احاطه دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo