< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اصاله الطهاره /کتاب الطهاره /المختصر النافع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در اصاله الطهاره بود. مروری بر بعضی کتب مرتبط کردیم. کتاب دیگری که باید از آن بحث کنیم کتاب العناوین الفقهیه است که نویسنده آن عبدالفتاح حسینی مراغی است. کتاب ایشان پر بهره است. ایشان 36 مورد برای جریان اصاله الطهاره مطرح کرده است.

1- اصاله الطهاره در کتاب العناوین الفقهیه

ایشان می فرماید[1] اصاله الطهاره از اصولی است که مسلما در اسلام قرار داده شده است. در مورد جریان اصاله الطهاره ایشان تقسیم بندی ای بیان کرده است. طهارت گاهی طهارت حدثیه است و گاهی خبثیه است. در مورد طهارت خبثیه آیا حقیقتا لفظ طهارت در مورد آن به کار می رود یا مجازا؟ علت اینکه ایشان این حرف را زده این است که در تعریف طهارت آمده که طهارت اسم برای سه چیز است «وضو و غسل و تیمم» در اینصورت استفاده از طهارت برای طهارت خبثیه که هیچکدام نیست مجازی می باشد. ایشان می فرماید «إن الطهارة تطلق في مقابل الحدث و في مقابل الخبث و إن كان في كونه حقيقة فيهما أو مجازا في الثانية خلاف معروف» شاید بتوان گفت کاربرد لغوی در طهارت از خبث مجازی نباشد ولی اصطلاحا بر آن حقیقتا صدق نکند.

1.1- اقسام شک در طهارت

ایشان می فرماید گاهی شک در طهارت حدثیه داریم و گاهی خبثیه. ایشان می فرماید «قد يقع الشك في الطهارة و الحدث، و قد يقع الشك في الطهارة و النجاسة. و على التقديرين: إما أن يكون الشبهة في نفس الحكم، أو في الموضوع الصرف و المصداق الخارجي الموجب للشك في حكمه، أو في الموضوع المستنبط» گاهی شک در شبهه حکمیه است وگاهی شبهه موضوعیه وگاهی شک درمصداق خارجی است که موجب شک در حکم می شود و گاهی موجب شک در موضوع مستنبط می شود. موضوع مستنبط را می فرماید یعنی موضوعی است که نمی دانیم لفظ شامل آن می شود یا نه؟ در این شش صورت یا شک بدوی داریم یا مسبوق به علم به طهارت است و یا مسبوق به علم به حدث و خبث است. مجموعا سی و شش مورد می شود.

ایشان می فرماید «و من جملة أمثلة الشبهة الحدثية الحكمية: مس الذكر، و مس باطن الإحليل -مخرج بول است- ، و وطئ الغلام و البهيمة، سواء فرضت هذه المشكوكات مع العلم الإجمالي بأن واحدا منها موجب للحدث أم لا، أو فرضت الشك ابتداء، أو مع سبق طهارة» از جمله شبهات حکمیه حدثیه این است که شخص وضو داشته و بعضی کارهایی را مرتکب می شود که در کلام ذکر شده است. ایشان می فرماید «المتيمم الواجد للماء في أثناء الصلاة الغير المتمكن من استعماله، فإنه يشك في ارتفاع طهارته و طريان حكم الحدث عليه أم لا» شخص متیمم است و وسط نماز آب پیدا می کند حال آیا باید ادامه دهد یا نماز را بشکند و وضو بگیرد. این موارد شک است. ایشان 15 دلیل بر قاعده طهارت آورده است.

1.2- ادله جریان اصاله الطهاره

ایشان می فرماید در شبهات حکمیه خبثیه شش دلیل داریم. «و الذي يقضي بأصالة الطهارة فيها بصورها أمور: أحدها: قاعدة الامتنان، و بيانه: أنه تعالى لما كرم بني آدم[2] و جعله أشرف مخلوقاته و أعظمها خلق لانتفاعه ما في الأرض جميعا و أباحه له، و قد حكم العقل بأن ما خلق لأجل الانتفاع لا بد من إباحته، و ما لم يبح لا ينتفع به، و كذا يحكم بعد ذلك بأنه ينبغي أن يكون ذلك طاهرا أيضا، إذ لا انتفاع بالنجس، و احتياج الإنسان إليه و عدم المناص عن استعماله يقتضي الانتفاع المستلزم للإباحة و الطهارة، و قد دل بهذا الامتنان آيات آخر أيضا في مقامات متعددة، و من أعظم الامتنان جعله طاهرا غير نجس» قاعده امتنان این است که خدای متعال به انسان کرامت داده است. و برای انتفاع او همه چیز را قرار داد و برای او مباح کرد. و عقل حکم می کند که اگر چیزی را برای او آفرید باید مباح باشد تا بتواند از آن بهره مند شود و اگر مباح نباشد قابل انتفاع نیست. عقل همانطور که می گوید مباح است می گوید باید طاهر باشد چرا که انتفاع از نجس خیلی کم است.

1.2.1- اشکال و جواب

به این دلیل دو اشکال شده است. «و قد يستشكل في صورتين: إحداهما: وجود العلم الإجمالي بين المشتبهات بالنجاسة، لمنافاته مع الحكم بالطهارة. و ثانيتهما: صورة كون الشك مسبوقا بالعلم بالنجاسة سابقا، فإن الاستصحاب يقضي ببقائها»یکی اینکه آیا در موارد شک می توان از آن استفاده کرد در حالی که علم اجمالی داریم بعضی چیزها را خدا نجس قرار داده است. اقتضای امتنان پاکی است و خیلی چیزها پاک است ولی بعضی چیزها را یقین داریم نجس است. حال آیا اگر شک در نجاست کردیم با قاعده امتنان می توان گفت پاک است.

اشکال دوم این است که بعضی چیزها سابقا طاهر بوده است اما می دانیم نجس شده ولی نمی دانیم آن نجاست زائل شده یا نه؟ اینجا نمی توان به قاعده امتنان تمسک کرد.

ایشان در جواب می فرماید «و يندفع: بأن العلم الإجمالي لو اعتبر في الحكم لأدى إلى ارتفاع الامتنان، لوجود العلم الإجمالي بين المشتبهات غالبا» دفعش به این است که اگر علم اجمالی بخواهد اینجا معتبر باشد لازمه اش ارتفاع امتنان است چرا که غالبا بین مشتبهات علم اجمالی داریم.

البته ایشان می توانست بگوید علم اجمالی منحل می شود به علم تفصیلی و شک بدوی. علم تفصیلی به یکسری نجاسات داریم و در مورد بقیه شک بدوی داریم و اصل برائت از نجاست است. ایشان در ادامه می فرماید «مع أن الامتنان ثابت بالعقل و النقلو بأن الغرض ليس الحكم بالطهارة في موضع يجري فيه الاستصحاب لأنه مثبت للنجاسة، كسائر الأدلة الواردة على القاعدة،بل جريانها إنما هو فيماتعذر الاستصحاب لتغيير موضوع، أو معارضة بمثل، أو نحو ذلك، أو في بعض الصور الذي لا حجية للاستصحاب فيه على قول بعض كالشك في المزيل، أو حكم الإجماع، أو الحكم الوضعي أو مطلقا بناء على عدم حجية الاستصحاب مطلقا، كما زعمه بعض» ایشان می‌ فرماید غرض ما اجرای قاعده طهارت در جایی نیست که استصحاب جاری می شود. پس جواب اشکال دوم نیز داده شد. اگر جایی استصحاب جاری شد احراز نجاست می شود و جایی برای شک نیست تا قاعده طهارت جاری شود.

 


[1] حسینی مراغی عبد الفتاح بن علی. 1417. العناوین الفقهیة.
[2] قال تعالى وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ‌ وَ حَمَلْنٰاهُمْ‌ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنٰاهُمْ‌ مِنَ‌ الطَّيِّبٰاتِ‌ وَ فَضَّلْنٰاهُمْ‌ عَلىٰ‌ كَثِيرٍ مِمَّنْ‌ خَلَقْنٰا تَفْضِيلاً الإسراء: ٧٠.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo