< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1402/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: المیاه /کتاب الطهاره /المختصر النافع

 

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در این بود که اجماع داریم تغیر لونی باعث نجس شدن آب مطلق می شود. بحث در روایات دال بر این مسأله بود. تعدادی روایت در این زمینه مطرح شد. بعضی از این روایات در کتاب دعائم الاسلام بود که در مورد این کتاب مطالبی بیان شد. کتاب دیگر، کتاب فقه رضوی است.

1- کتاب فقه الرضا

این کتاب با چندین نام یاد شده است. صاحب جواهر از آن به «الفقه الرضوی» یاد می کند و کتابی هم با همین نام چاپ شده است. مستدرک الوسائل تعبیر «الفقه الرضا» به کار می برد. «الفقه المنسوب الی الامام الرضا علیه السلام» توسط موسسه آل البیت چاپ شده است با مقدمه طولانی از آقای شهرستانی. اين كتاب تا قبل از علامه مجلسى بين اصحاب رايج نبود. وى اين كتاب را در «بحار الأنوار» آورد و به آن استناد نمود.ايشان در اين باره مى‌نويسد: «كتاب فقه الرضا عليه‌السلام را من از طريق سيد‌ ‌فاضل و محدث، قاضى امير حسین نقل مى‌كنم، وى مى‌گويد: در زمانى كه من در مجاورت خانۀ خدا زندگى مى‌كردم عده‌اى از اهل قم براى حج آمدند و به همراه آنها كتابى قديمى بود كه تاريخ آن به زمان امام رضا عليه‌السلام بازمى‌گشت و بر آن كتاب خط امام رضا عليه‌السلام و اجازۀ بسيارى از فضلا و علما به چشم مى‌خورد و براى من يقين حاصل شد كه اين كتاب متعلق به آن حضرت است؛ لذا از روى آن كتاب يك نسخه نوشتم.» بعد از علامه مجلسى، ميرزا عبدالله افندى صاحب «رياض» و سيد‌ ‌مجاهد صاحب «مفاتيح الأصول» و شيخ بحرانى و فاضل كاشانى و محقق نراقى نيز اين كتاب را تاييد و روايات آن را در كتاب‌هاى خود نقل كرده‌اند. در نسخه‌اى كه در مشهد مقدس موجود مى‌باشد، آمده است: «اين كتاب را امام هشتم براى محمد بن سكين نوشته است». در كتاب‌هاى رجال آمده است كه محمد بن سكين بن عمار نخعى فردى ثقه و مورد اطمينان است و كتابى نيز دارد. صاحب رياض مى‌گويد: «اين كتاب در شهر مكۀ معظمه به خط امام رضا عليه‌السلام موجود است كه به خط كوفى نگاشته شده و تاريخ آن سال ۲۰۰ هجرى مى‌باشد و بر آن اجازات علما و فضلا نگاشته شده و هم اكنون جزو كتب سيد‌ ‌على‌خان مدنى است». در اول كتاب اينگونه آمده است: «يقول عبدالله علي بن موسى الرضا» و در جاى ديگر آمده است: «و از چيزهایى كه ما اهل‌بيت بر آن مداومت داريم...» همچنين: «از پدرم شنيدم كه اينگونه مى‌فرمود...».

جمع بندی این است که این کتاب از امام رضا علیه السلام نیست. این کتاب از ابن بابویه پدر است که همان «کتاب الشرائع» ایشان است یا همان «کتاب التکلیف» شلمغانی است. محمد بن علی بن بابویه، پسر است که مشهور است و پدر ایشان علی بن حسین بن موسی بابویه است که علی بن حسین بابویه را کم به کار می بردند به خاطر شهرت کمتر و بیشتر از تعبیر «علی بن موسی» استفاده می‌کردند که شهرت بیشتری دارد. «علی بن موسی» کتاب را تألیف کرده و بعضی خیال کرده اند منظور «علی بن موسی الرضا علیه السلام» است. اما متونی در کتاب است که نشان می دهد تألیف حضرت نیست و حتی املای حضرت نیست بلکه از شاگردان ائمه یا فرزندان ائمه علیهم السلام است. این کتاب تقریبا سال سیصد تألیف شده است و ابن بابویه و شلمغانی در همین عصر است. بخاطر شباهتی که این سه کتاب یعنی «الشرائع، فقه الرضا، التکلیف» دارند از جمله اینکه شلمغانی کتاب «التکلیف» را می نویسد و بعد گمراه می شود و بخاطر اینکه مردم از این کتاب اعراض نکنند، ابن بابویه آن را تصحیح می کند و متفردات شلمغانی را جدا می کند و «الشرائع» خودش را تنظیم می کند تا مورد اعتنای امامیه باشد. حذف سندها به این خاطر است که دوره انتقال از متن روایات به فتوا است. قبل از این دوران روایات باب بندی نشده بود در این دوره روایات باب بندی می شود و در دوره ای که مراجعات زیاد شده بود و دنبال فتوا بودند، علما متن روایات را به عنوان فتوا بیان می کردند و سندها را حذف می کردند. کتاب مقنع شیخ صدوق، مقنعه شیخ مفید و... همینطور هستند.

این کتاب، وجاده ای است و قابل استناد نیست مگر اینکه وثوق به صدور کتاب پیدا کنیم. صاحب وسائل 7 جهت ذکر کرده در مقدمه، که با آنها وثوق به صدور روایات ذکر شده در کتاب وسائل پیدا کرده است.

نمی توان به روایات دال بر تغییر لونی که در کتاب فقه الرضا آمده استدلال کرد برای نجاست آب با تغیر لونی. پس نمی تواند دلیل حساب شود همانطور که روایات دعائم نمی توانست و دلیل عمده ما اجماع بر مطلب است.

2- روایات دال بر نجاست در صورت تغییر رنگ آب

در مقام دو روایت دیگر وجود دارد که نیاز به بررسی دارد. یکی از آنها روایت علاء بن فضیل است. در این روایت آمده «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحِيَاضِ يُبَالُ فِيهَا قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا غَلَبَ لَوْنُ الْمَاءِ لَوْنَ الْبَوْلِ»[1] روایت از شیخ طوسی از محمد بن علی بن محبوب است که بین او و شیخ طوسی فاصله است و شیخ مستقیما از او نقل روایت نکرده است. شیخ طوسی فرموده «و ما ذكرته في هذا الكتاب عن محمد بن علي بن محبوب فقد اخبرنى به الحسين بن عبيد اللّه عن احمد بن محمد بن يحيى العطار عن ابيه محمد بن يحيى عن محمد بن علي بن محبوب»[2] حسین بن عبیدالله، مشترک بین چندین نفر است که مراد در اینجا «حسین بن عبیدالله بن ابراهیم» استاد شیخ طوسی است که همان غضائری است که پدر «ابن غضائری» معروف است. غضائری از بزرگان و اجلاء است. محقق اردبیلی فرموده «و يستفاد من تصحيح العلامة لطريق الشيخ رحمه اللّه الى محمد بن على بن محبوب توثيقه و لم اجد الى يومنا من خالفه»[3] احمد بن محمد بن یحی العطار و پدر ایشان نیز از بزرگان و موثقان هستند. محمد بن علی بن محبوب نیز توسط نجاشی توثیق شده و کسی او را تضعیف نکرده است. محمد بن عبدالجبار از مشایخ علی بن محبوب است. از اصحاب امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السلام است که توثیق شده است. محمد بن سنان مشترک است. محمد بن سنانی که استاد محمد بن عبدالجبار است و از علاء بن فضیل نقل حدیث می کند، محمد بن حسن بن سنان ظاهری است. بعضی از علما ایشان را تضعیف کرده و بعضی توثیق کرده اند. نجاشی، علامه، شهید ثانی، شیخ طوسی او را تضعیف کرده اند. چند سبب برای تضعیف او بیان شده است. گفته اند متهم به غلو بوده است. روایت او وجاده ای بوده است. بعضی او را کذاب شمرده اند. بعضی گفته اند اعتراف کرده به نقل معضلات. کسانی که او را توثیق کرده اند اینها را توجیه کرده اند. مثلا گفته اند معضلات به معنای مشکلات است. نتیجه نظرات در مورد سه نظر می باشد. مرحوم علامه قائل به توقف شده است. شیخ طوسی و شهید ثانی قائل به تضعیف شده اند. بعضی او را توثیق کرده اند. علاء بن فضیل بن یسار، توثیق شده است و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام است.

3- بررسی توثیق محمد بن سنان

در کتاب خلاصه در مورد محمد بن سنان آمده است «محمد بن سنان‌ بالسين المهملة و النون قبل الألف و بعدها أبو جعفر الزاهري من ولد زاهر مولى عمرو بن الحمق الخزاعي و كان أبو عبد الله بن عباس يقول حدثنا أبو عيسى محمد بن أحمد بن محمد بن سنان قال هو محمد بن الحسن بن سنان مولى زاهر توفي أبوه الحسن و هو طفل و كفله جده سنان فنسب إليه و قال ابن الغضائري: أبو جعفر الهمداني‌ بالدال المهملة مولاهم هذا أصح ما نسب إليه و قد اختلف علماؤنا في شأنه فالشيخ المفيد ره قال إنه ثقة و أما الشيخ الطوسي رحمه الله فإنه ضعفه و كذا قال النجاشي و ابن الغضائري قال إنه ضعيف غال لا يلتفت إليه و روى الكشي فيه قدحا عظيما و أثنى عليه أيضا و الوجه عندي التوقف فيما يرويه فإن الفضل بن شاذان ره قال في بعض كتبه إن من الكذابين المشهورين ابن سنان و ليس بعبد الله و رفع أيوب ابن نوح إلى حمدويه دفترا فيه أحاديث محمد بن سنان فقال إن شئتم أن تكتبوا ذلك فافعلوا فإني كتبت عن محمد بن سنان و لكني لا أروي لكم عنه شيئا فإنه قال قبل موته كل ما حدثتكم به لم يكن لي سماعا و لا رواية و إنما وجدته و نقل عنه أشياء أخر ردية ذكرناها في كتابنا الكبير و مات سنة عشرين و مائتين»[4] شیخ مفید جایی او را توثیق کرده و جایی او را تضعیف کرده است. ابن غضائری در تضعیف ایشان گفته او غالی است. روات در مقامات ائمه علیهم السلام روایاتی نقل کرده اند که در آن زمان آنها را غلو محسوب می کردند. قمیین خیلی سریع رمی به غلو می کردند. بصائر الدرجات را استاد شیخ صدوق نقل نمی کرده و می گفته در آن غلو است. امروزه این روایات نقل می‌شود و غلو هم نیست پس غلو نمی تواند ضعف باشد. علامه حلی خودشان در مورد ابن سنان توقف کرده است.

فضل بن شاذان گفته او کذاب است. محمد بن سنان قبل از مرگش گفته هر حدیثی گفتم نه شنیده بودم و نه اجازه روایت داشتم بلکه فقط وجاده ای بوده است.

کذاب کسی است که از خودش چیزی بگوید. او نمی گوید این روایات را گفته ام بلکه می گوید فقط آنها را در کتب دیده ام. از این تعبیر کذاب بودن فهمیده نمی شود.

نتیجه این می شود که وقتی محمد بن سنان روایاتش وجاده ای است و می گوید در کتاب علاء بن فضیل آن را یافتم، نمی توان اطمینان پیدا کرد که این کتاب، کتاب علاء بن فضیل باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo