< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم جوشاندن انگور.

قال السید ره فی العروه: و لا فرق بين العصير و نفس العنب فإذا غلى نفس العنب من غير أن يعصر كان حراماً.

این امر مسلم است که عصیر عنبی به مجرد غلیان حرام می‌شود سؤال این است که جوشاندن عصیر عنبی همچنان که موجب برای حرمت آن می‌شود اگر آب انگورِ بواسطه گرمای شدید، داخل خود انگور بجوشد در این صورت هم موجب برای حرمت آن می‌شود یا خیر؟[1]

مرحوم سیّد ره فتوی داده به اینکه غلیان عصیر عنبی مطلقا موجب برای حرمت آن می‌شود و در این جهت فرقی نیست بین اینکه آب انگور را بعد از فشردن آن بجوشانند یا آب انگور داخل خود انگور بواسطه گرمای شدید بجوشد در هر دو صورت غلیان موجب برای حرمت آن می‌شود زیرا عصیر عنبی همان آبی است که در انگور وجود دارد و با فشردن خارج می‌شود حال اگر آب انگور در خارج انگور با جوشیدن حرام شود آب انگور داخل انگور هم با جوشیدن حرام می‌شود زیرا ملاک در حرمت، جوشیدن آب انگور است و در این جهت فرقی نیست که جوشیدن در ظرف خارجی باشد یا در خود انگور بواسطه گرمای شدید حاصل شود.

إشکال مرحوم استاد خویی ره:

اگر آب انگور بواسطه گرمای شدید و یا نور خورشید و مانند آن در داخل خود انگور بجوشد بدون اینکه از آن خارج شود موجب برای حرمت و نجاست آن «علی القول بنجاسة عصیر عنبی عند الغلیان» نمی‌شود اوّلاً این مسأله فرضی است و منوط به امری است که عادتاً در خارج واقع نمی‌شود که آب انگور داخل انگور بجوشد زیرا آب موجود در آن بسیار کم است و آن هم رطوبات محتوای خود میوه است نه اینکه آبی در کار باشد و جوشیدن در آن عادتاً اتفاق نمی‌افتد ثانیاً به مجردی که مقداری گرم شود پوستِ آن می‌ترکد و به حد جوشیدن نمی‌رسد بنابراین جوشیدن آب انگور معمولاً داخل پوست محقّق نمی‌شود «و قد مر ان الغليان هو القلب و تصاعد النازل و تنازل الصاعد و كيف يتصور هذا في مثل العنب و البطيخ و الخيار و غيرها مما لا يشتمل على الماء في جوفه».

آری در میوه‌هایی مثل هندوانه که پوست زخیمی‌دارد اگر فرض کنیم که آب داخل آن زیاد باشد ممکن است بوسیله گرمای خورشید و مانند آن، آب داخل آن بجوشد بدون اینکه پوست آن بترکد، ولی انگور چنین نیست زیرا بقبل از غلیان پوست آن می‌ترکد و فرضاً اگر هم قبل از ترکیدن پوست آب داخل انگور بجوشد موجب برای حرمت آن نمی‌شود زیرا اوّلاً آنچه در روایات جوشیدن آن موجب برای حرمت آن ذکر شده عصیر عنبی است که به وسیله عَصر«فشردن» و یا غیر عَصر از انگور خارج شده و سپس آن را بجوشانند ولی دلیلی نداریم بر حرمت آب داخل انگور به مجرد جوشیدن«و لم يدلنا دليل على أن ماء العنب إذا غلى في جوفه حرم حتى يذهب ثلثاه».

نکته: مرحوم استاد خویی ره این امر را پذیرفته است که عَصر «فشردن انگور» به حسب فهم عرفی در حکم به حرمت موضوعیّت ندارد بر این اساس اگر آب انگور خود به خود «در اثر ماندن زیاد» از انگور خارج شود و بعد از خروج، آن را بجوشانند در این صورت نیز موجب برای حرمت آن می‌شود بنابراین در این جهت فرقی نیست که آب انگور را با فشردن خارج کنند یا اینکه خود به خود خارج شود در هر دو صورت به مجرد غلیان طبق نظر استاد خویی ره موجب برای حرام آن می‌شود ولی با این حال استاد خویی ره می‌فرماید: آنچه در روایات حکم به نجاست آن شده عصیر عنبی مغلی است و چون به آب داخل انگور عصیر عنبی صادق نیست روایات شامل آن نمی‌شود و از طرفی إحتمال دارد که خروج آب انگور در حرمت آن بعد از غلیان دخیل باشد بر این اساس نمی‌توان آب داخلِ انگور را با آب خارج آن قیاس کرده و بگوییم همچنان که آب انگورِ خارج از آن با جوشیدن حرام می‌شود آب انگور داخل انگور هم در فرض جوشیدن حرام می‌شود فرق است بین آبی که از خود انگور گرفته می‌شود به هر طریقی که باشد خواه با فشردن جدا شود خواه بنفسه، و بین آبی که داخل انگور است که در صورت اوّل جوشیدن موجب برای حرمت آن می‌شود دون الثانی.

بیان استاد أشرفی :

به استاد عرض می‌کنیم اوّلاً این امر کلیت ندارد که فرمودید آب داخل میوه ها همان رطوبت محتویات داخل پوست میوه است و به قدری کم است که جوشیدن در آن اتفاق نمی‌افتد زیرا گاه هندوانه و یا خربزه ی رسیده و خراب می‌شود و در اثر آن آب زیادی در آن جمع می‌شود در این فرض، جوشیدن آب داخل میوه بوسیله گرمای شدید ممکن است اتفاق بیافتد این امر در مورد میوه‌های دیگر مثل پرتقال هم گاه محقّق می‌شود حال اگر قبول کنیم که در حرمت عصیر عنبی، فشردن آب انگور معتبر نیست و اگر بدون فشردن هم آب آن خارج شود در صورت غلیان محکوم به حرمت است در این صورت دیگر فرقی نیست که آب انگور در داخل میوه بجوشد یا در خارج آن در هر دو صورت به آن، عصیر عنبی صادق است، از این جهت به نظر ما فرمایش صاحب عروه ره صحیح به نظر می‌رسد.

بررسی حکم عصیر زبیبی.

قال السید ره فی العروه: و أمّا التمر و الزبيب و عصيرهما، فالأقوى عدم حرمتهما أيضاً بالغليان و إن كان الأحوط الاجتناب عنهما أكلًا، بل من حيث النجاسة أيضاً.

ترجمه: جوشاندن خرما و کشمش و آب آن دو، موجب برای حرمت آن نمی‌شود علی الأقوی اگر چه احوط اجتناب از أکل و إحتراز از آن بخاطر إحتمال نجاست است «مگر اینکه به مرحله‌ای برسد که مست کنند باشد که در این صورت اکل آن حرام است».

نکته: در کلمات فقها مسامحتاً کلمه عصیر به آب گرفته شده از مطلق میوه ها إطلاق می‌شود مثل اینکه می‌گویند: عصیر عنبی، عصیر زبیبی و عصیر تمری لکن در روایات تنها به آب متخذ از انگور إطلاق عصیر شده و به آب متخذ از خرما إطلاق نبیذ و به آب متخذ از زبیب إطلاق نقیع شده است.

این امر مسلّم است که عصیر عنبی به مجرد جوشیدن حرام و به قولی نجس شده و با ذهاب ثلثین حلال و طاهر می‌شود سؤال این است که آب متخذ از تمر و آب متخذ از زبیب «مویز یا کشمش» که به آن إطلاق نقیع می‌شود آیا غلیان در این دو نیز موجب برای حرمت آن می‌شود یا خیر؟ برخی از فقها مثل سید حمزه ره در وسیله و شریعت اصفهانی ره قائل شده‌اند که آب متّخذ از این دو نیز مثل عصیر عنبی به مجرد غلیان محکوم به حرمت و نجاست است چه غلیان بنفسه باشد و چه بالنار و با ذهاب ثلثین هم طاهر و حلال نمی‌شود زیرا تبدیل به خمر شده و ذهاب ثلثین مطهّر و محلل آن نیست و طهارت و حلیّت آن تنها منوط به انقلاب به سرکه است در مقابل برخی از فقها قائل به عدم حرمت و عدم نجاست در صورت غلیان شده‌اند.

فرق بین عصیر عنبی و آب متخذ از خرما و مویز:

عصیر عنبی آب متخذ از خود انگور است که با فشردن از آن خارج می‌شود ولی با فشردن خرما و مویز آبی از آن خارج نمی‌شود بلکه فشار دادن آن تنها موجب برای لِه شدن آن می‌شود ولی این امر از سابق متعارف بوده که خرما یا مویز را در ظرف بزرگی قرار داده و مقدار زیادی آب روی آن ریخته و سپس آن را می‌فشارند بعد از مدتی عصاره آن دو را که طعم شیرینی دارد با آب می‌جوشانند، به آب به دست آمده از آن دو در حقیقت إطلاق عصیر نمی‌شود بلکه به آب متخد از خرما إطلاق نبیذ و به آب متخذ از زبیب إطلاق نقیع می‌شود در نتیجه از حیث صغری آب متخذ از انگور که به آن إطلاق عصیر می‌شود با آب متّخذ از خرما و مویز که به آن إطلاق نبیذ یا تنیع می‌شود فرق دارد زیرا آب عصیر عنبی از خود انگور است ولی آب متخذ از خرما و مویز از آب خارج خرما یا کشمش است که به آن اضافه شده است و چون آب متخذ از این دو از خود میوه نیست بلکه آب خارج از آن است که طعم آن دو را به خود گرفته از این جهت نمی‌توان در صورت غلیان حکم به حرمت و نجاست آن نمود.

بررسی أدلّه حرمت عصیر زبیبی به مجرد غلیان.

در عصیر عنبی خلاف و إاشکالی نیست که به مجرد غلیان محکوم به حرمت است و حلیّت آن به ذهاب ثلثین محقّق می‌شود و

اما آب متخد از کشمش که به آن إطلاق نبیذ می‌شود «و مسامحتاً به آن إطلاق عصیر می‌شود» سؤال این است که آیا بوسیله غلیان حرام می‌شود یا خیر؟ در این جهت به أدلّه‌ای تمسّک شده است:

دلیل اوّل استصحاب تعلیقی:

عصیر عنبی در صورت جوشیدن حرام و نجس می‌شود «علی خلافٍ فی النجاسة» حال که تبدیل به کشمش شده شک داریم که آیا در این حال نیز با جوشیدن حرام و نجس می‌شود یا خیر می‌گوییم این عصیر عنبی علی فرض الغلیان سابقاً حرام و نجس بوده الان که تبدیل به کشمش شده شک داریم که آیا همان حرمت تعلیقی سابق باقی است یا خیر، استصحاب بقای حرمت سابق را علی تقدیر الغیان جاری می‌کنیم.

مناقشه استاد خویی ره در تمسّک به استصحاب:

إشکال اوّل: استصحاب در احکام کلی به جهت تعارض با استصحاب عدم جعل جاری نمی‌شود زیرا استصحاب حکم مجعول در احکام کلیه همیشه معارض با استصحاب عدم جعل است.

إشکال دوّم: در علم اصول ثابت شده که هر قید و شرطی جزء موضوع برای حکم فعلی می‌باشد به این معنی که در فعلیت حکم دخیل است مثلا اگر مولی بگوید «عصیر العنبی اذا غلی یحرم» در اینجا موضوع عصیر عنبی است و غلیان شرط یا قید برای موضوع بوده و دخیل در تحقّق موضوع است و اگر موضوع با تمام قیود و شرائط آن محقّق شود حکم فعلیت پیدا می‌کند ولی اگر یکی از قیود یا شرائط موضوع منتفی شود حکم هم منتفی می‌شود.

بیان ذلک: احکام شرعیه به نحو قضایای حقیقیّه جعل شده‌اند و منحل می‌شود به قضایای شرطیه‌ای که مقدّم آن وجود موضوع و تالی آن عبارت از حکم است بنابراین در صورت تحقّق موضوع و شرائط آن در خارج حکم نیز ثابت می‌شود و در صورت انتفای موضوع و یا انتفای شرائط و قیودِ موضوع، حکم هم منتفی می‌شود فلذا اگر مولی بگوید: ﴿اکرم العالم﴾و یا بگوید ﴿یجب علی المستطیع الحج﴾ بازگشت این کلام به آن است که «اذا وجد فی العالَم عالمٌ یجب اکرامه» «اذا وجد فی العالم مستطیع یجب علیه الحج» پس فعلیت هر حکمی به فعلیت موضوع آن و تحقّق قیود و شرائط آن موضوع است.

از همین قبیل است ما نحن فیه اگر مولی بگوید ﴿عصیر العنبی الغالی ینجس﴾ یا بگوید﴿عصیر العنی اذا غلی ینجس﴾ معنی این کلام آن است که ﴿اذا وجد العصیر العنبی فی الخارج و غلی یحرم﴾و در ما نحن فیه چون موضوع محقّق نشده و تبدل در موضوع حاصل شده استصحاب جاری می‌شود زیرا در عصیر زبیبی، عصیر عنبی وجود ندارد تا حکم به حرمت آن در صورت غلیان کنیم و آنچه در خارج وجود دارد کشمش است در نتیجه حکم هم که حرمت باشد منتفی است و با تبدل موضوع استصحاب جاری نمی‌شود زیرا عصیر عنبی آب طبیعی موجود در خود انگور است مانند آبی که در سایر میوه‌ها وجود دارد و از خارج وارد انگور نشده است اما در کشمش آبی وجود ندارد زیرا کشمش عبارت از انگور خشک شده که فاقد آب انگور است و به واسطه طبخ کشمش به تنهائی یا طبخ به همراه برنج، بخارِ آب، داخل کشمش می‌شود و یا متعارف است که مقداری آب را با خرما یا کشمش مخلوط کرده و سپس آن را می جشانند و این دخلی به آب انگور ندارد که در ذات میوه پرورش یافته است.

إشکال سوّم: برفرض جریان استصحاب این استصحاب معارض است بااستصحاب عدم جعل زیرا از اوّل شک داریم که آیا کشمش در صورت غلیان حرام می‌شود یا خیر استصحاب عدم جعل حرمت را جاری می‌کنیم و للکلام تتمهٌ سیأتی ان شاء الله تعالی.

 


[1] در این جهت اختلاف است که آیا عصیر عنبی بعد از غلیان نجس می‌شود یا خیر؟ اختلاف دیگر آن است که آیا عصیر عنبی در حالت نشیش هم حرام می‌شود یا خیر؟ «قبل از غلیان بواسطه گرمایی که در عصیر عنبی ایجاد می‌شود صدایی از آن شنیده می‌شود، به آن حالت و رسیدن عصیر عنبی به آن مرحله از گرما، حشیش گفته می‌شود».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo