< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم اجزای ما لا تحله الحیوة سگ و خوک از نظر طهارت و نجاست، حکم سگ و خوک بحری «دریایی».

مباحث امروز در ضمن سه مطلب به عرض می‌رسد:

مطلب اوّل: بررسی حکم اجزای ما لا تحله الحیوة از سگ و خوک.

چنان که در جلسه قبل گذشت نجاست سگ و خوک در نظر فقهای شیعه أمری مسلم و قطعی است و در این جهت جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست روایات در این جهت در حد تواتر معنوی و به قول برخی تواتر اجماالی است و در بین فقها تنها مرحوم شیخ صدوق ره در مسأله قائل به تفصیل بین سگ صید «سگ شکاری» و سگ غیر صید شده است به این صورت که اگر لباس فرد ملاقات با سگ غیر صید کند در صورتی که رطوبتی در احدهما «متلاقیین» نباشد بر او لازم است که مقداری آب بر لباس خود بپاشد و در صورتی که احدهما مرطوب باشد و موجب سرایت نجس به دیگری شود، تطهیر آن لازم است و أمّا اگر لباس فرد ملاقات با سگ صید کند در صورتی که رطوبت در احدهما نباشد که وظیفه‌ای ندارد «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ» و در صورتی که رطوبت در احدهما باشد تنها پاشیدن مقداری آب بر لباس کافی است اصل مدعای شیخ ره در جلسه قبل ذکر شد و در بحث امروز به بررسی آن می‌پردازیم و اما متن کلام شیخ صدوق ره:

قال فی من لا یحضره الفقیه: وَ مَنْ أَصَابَ ثَوْبَهُ كَلْبٌ جَافٌّ وَ لَمْ يَكُنْ بِكَلْبِ صَيْدٍ فَعَلَيْهِ أَنْ يَرُشَّهُ بِالْمَاءِ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَعَلَيْهِ أَنْ يَغْسِلَهُ وَ إِنْ كَانَ كَلْبَ صَيْدٍ وَ كَانَ جَافّاً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ كَانَ رَطْباً فَعَلَيْهِ أَنْ يَرُشَّهُ بِالْمَاءِ.[1]

مناقشه مرحوم استاد خویی ره در تفصیل مذکور:

وجهی برای تفصیل مذکور پیدا نکردیم «هذا القول مما لم يظهر لنا وجهه» و در رد این قول إطلاق أدلّه نجاست سگ کافی است زیرا روایات دالّه بر نجاست سگ إطلاق دارد و در آن تفصیلی در این جهت ذکر نشده است و به إطلاق شامل سگ شکاری نیز می‌شود ثانیاً سگ شکاری ماهیتاً همان سگ بیابانی و ولگرد است که فقط تربیت شده است و از طرفی تربیت آن موجب ایجاد خصوصیّتی در حیوان نشده تا منشا برای طهارت آن شود ثالثاً در خصوص سگ سلوقی که نوعی از سگ شکاری است صحیحه محمَّد بْن مُسْلم وارد شده و در آن امر به غَسل یدِ ملاقِی با آن شده است و در اصول خوانده‌ایم که امر ظهور در وجوب دارد و به برهان إنّی کشف از نجاست ملاقی «بالفتح» با سگ شکاری می‌شود و اما متن روایت:

صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْكَلْبِ

السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسَسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَكَ.[2]

بیان استاد أشرفی :

إحتمال دارد منشأ حکم به عدم لزوم تطهیر ملاقی با سگ شکاری در کلام مرحوم صدوق ره، تمسّک به إطلاق مقامی‌در آیه شریفه ﴿فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ﴾[3] باشد به این بیان که امر در آیه شریفه چون در مقابل توهّم حظر بوده أوّلاً دلالت بر اباحه صید دارد نه وجوب أکل صید ثانیاً آیه شریفه به طور مطلق فرموده هر آنچه سگ شکاری، شکار کند، أکل آن جائز است حال با توجّه به اینکه در آیه شریفه حکم به جواز أکل صید به طور مطلق شده است و ذکری از لزوم تطهیر ملاقی با دهان سگ نشده و از طرفی مولی در مقام بیان بوده است از این إطلاق کشف می‌شود که سگ شکاری و رطوبات دهانش محکوم به طهارت است.

لکن این إحتمال بعید است زیرا آیه شریفه ناظر به حلیّت صید است نه طهارت آن تا از آن طهارت سگ و ملاقی با آن استفاده شود به عبارة اخری آیه شریفه در مقام بیان حلیّت صید توسط سگ شکاری بوده است به این معنی که صید سگ به منزله ذبح شرعی است و موجب برای حلیّت لحم حیوان می‌شود ولی دیگر در مقام بیان این نیست که اگر دهان و رطوبات سگ با حیوان صید شده ملاقات کند محل تماس دهان سگ نیز محکوم به طهارت است بنابراین تمسّک به إطلاق در آیه شریفه برای إثبات طهارت رطوبات سگ شکاری صحیح نیست و کسی هم تمسّک به إطلاق آیه شریفه در رابطه با طهارت سگ و طهارت ملاقی با آن ننموده است.

مطلب دوّم: حکم سگ و خوک بحری «دریایی» از نظر طهارت و نجاست.

معروف و مشهور در بین فقهای شیعه آن است که تمام اجزای خوکی که در خشکی زندگی می‌کند حتی اجزای ما لا تحله الحیوةِ آن مثل مو، پشم، استخوان و دندان و نیز آب دهان و سایر رطوبات آن محکوم به نجاست است طبعاً ملاقی با آن در صورتی که مرطوب باشد محکوم به نجاست است و در بین فقهای إمامیه کسی در نجاست تمام اجزای خوک مخالفت ننموده مگر سید مرتضی ره که نسبت به اجزای ما لا تحله الحیوة از سگ و خوک قائل به طهارت شده است.

قال ره فی الناصریات: و ليس لأحد أن يقول: إن الشعر و الصوف «کان» من جملة الخنزير و الكلب، و هما نجسان و ذلك أنه لا يكون من جملة الحي إلا ما تحله الحياة، و ما لا تحله الحياة ليس من جملته و إن كان متصلا به.[4]

توضیح کلام سید مرتضی ره: مرحوم سیّد مرتضی ره می‌فرماید: اگر گفته شود که مو و ناخون و استخوان سگ و خنزیر چون از اجزای آن دو حیوان هستند و حکم به نجاست آن دو حیوان شده به قانون تبعیت تمام اجزای آن دو حیوان محکوم به نجاست است این کلام صحیح نیست زیرا این اجزاء از اجزایی نیست که روح در آن حلول می‌کند اگر چه به حسب ظاهر متصل به حیوان است در نتیجه حکمی که روی سگ یا خوک رفته شامل این اجزاء نمی‌شود.

به عبارة اخری: به استناد اینکه خود خوک و سگ نجس هستند نمی‌توان حکم به نجاست اجزای ما لا تحله الحیوة از آن دو حیوان نمود زیرا میته هم نجس است ولی اجزای ما لا تحله الحیوة از میته نجس نمی‌باشد از این جهت حکم به نجاست سگ و خوک موجب برای حکم به نجاست اجزای ما لا تحله الحیوة از آن دو حیوان نمی‌شود.

مناقشه استاد أشرفی در کلام سید مرتضی ره: در جواب می‌گوییم سگ و خوک نجس العین هستند و نجاست آن دو مستند به موت نیست تا بگوییم چون موت در اجزای ما لا تحله الحیوة معنی ندارد موت نمی‌تواند منشأ برای نجاست اجزای مزبور حیوان شود این بیان اگر چه در مورد میته حیوانات حلال گوشت صحیح است لکن در مورد سگ و خنزیر صحیح نیست زیرا نجاست این دو حیوان مستند به موت نیست بلکه در حال حیات نیز این دو حیوان نجس بالأصالة هستند آری حیوانی که ذاتاً طاهر است اگر بدون ذبح شرعی بمیرد می‌توان گفت اجزای ما لا تحله الحیوة از آن طاهر است و موت نمی‌تواند منشأ برای نجاست ما لا تحله الحیوة آن حیوان حلال گوشت شود زیرا فرض آن است که حیات در این اجزاء حلول نمی‌کند تابگوییم بوسیله موت نجس می‌شود لذا در این جهت اتفاق است که اجزای ما لا تحله الحیوه از میته حیوان حلال گوشت محکوم به طهارت است ولی قیاس میته با سگ و خوک صحیح نیست زیرا نجاست این دو حیوان اصلی است به عکس میته که نجاست آن عرضی و مستند به موت حیوان است تفصیل این بحث در درس فردا خواهد آمد ان شاء الله تعالی.

و اما نجاست خنزیر: نجاست خنزیر متسالم علیه بین اصحاب است و بلکه بسیاری از فقها من جمله سیدنا الاستاد خویی ره در مسأله قائل به إجماع و اتفاق اصحاب شده است علاوه بر إجماع روایات متعدّدی در این جهت وارد شده که دلالت بر نجاست خنزیر دارد و به نظر می‌رسد در بین این روایات تنها روایت علی بن جعفر صحیح السند است و اما روایات:

صحیحه علی بن جعفر: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُ ثَوْبَهُ خِنْزِيرٌ فَلَمْ يَغْسِلْهُ فَذَكَرَ ذَلِكَ وَ هُوَ فِي صَلَاتِهِ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ إِنْ كَانَ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَمْضِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ دَخَلَ فِي صَلَاتِهِ فَلْيَنْضَحْ مَا أَصَابَ مِنْ ثَوْبِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ أَثَرٌ فَيَغْسِلَهُ. [5]

مفاد روایت: راوی سؤال نمود از لباس فردی که با خوک ملاقات کرده و تطهیر نکرده و در حال نماز متذکر آن شده است چه

کند؟ حضرت در جواب فرمودند: اگر در حال نماز است نماز خود را تمام کند ولی اگر مشغول نماز نشده مقداری آب بر آن بپاشد «از عبارت بعد استفاده می‌شود که امر به نضح در اینجا در فرضی بوده که ملاقات بدون رطوبت و سرایت نجاست بوده است» مگر اینکه در لباس خود اثری از حیوان بیابد که در این صورت تطهیر آن لازم است.

أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ أَيَّدَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ خِنْزِيرٍ شَرِبَ مِنْ إِنَاءٍ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ قَالَ يُغْسَلُ سَبْعَ مَرَّاتٍ.[6]

عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ خَيْرَانَ الْخَادِمِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرَّجُلِ أَسْأَلُهُ عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْخَمْرُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ أَ يُصَلَّى فِيهِ أَمْ لَا فَإِنَّ أَصْحَابَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِيهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا حَرَّمَ شُرْبَهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لَا تُصَلِّ فِيهِ فَكَتَبَ لَا تُصَلِّ فِيهِ فَإِنَّهُ رِجْسٌ.[7]

بررسی سند: نسبت به وثاقت سهل بن زیاد إختلاف است مرحوم نجاشی ره، وی را تضعیف کرده و مرحوم شیخ طوسی ره در یکی از کتب رجالی خود وی را تضعیف و در دیگری توثیق نموده است.

مرحوم استاد خویی ره معتقد است که توثیق مرحوم شیخ طوسی ره، نسبت به سهل بن زیاد سهو القلم از ایشان بوده است و بر فرضی که سهو القلم هم نباشد، چون کلام مرحوم شیخ ره با یکدیگر تعارض دارد نمی‌توان به توثیق شیخ ره اعتماد نمود و از طرفی تضعیف نجاشی به حال خود باقی است لکن برخی سهل بن زیاد را توثیق نموده ودر مورد او فرموده‌اند «و الامر فی السهل سهلٌ».

بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ الْإِسْكَافِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ شَعْرِ الْخِنْزِيرِ يُخْرَزُ بِهِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ لَكِنْ يَغْسِلُ يَدَهُ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ.[8]

بررسی سند: این روایت ضعیف السند است به سلَيْمَانَ الإِسكاف که در کتب رجالی توثیق نشده است ولی در سند آن ابن ابی عمیر قرار گرفتهو جمعی از اعلام بر اساس فرمایش شیخ طوسی ره در کتاب عده «لانهم لا یروون و لا یرسلون الا عن الثقه»حکم به حجیّت اخباری که از «ابن ابی عمیر، بزنطی و صفوان»نقل شده نموده‌اندبه علاوه ابن ابی عمیر از اصحاب إجماع است.

مطلب سوّم: سؤال این است که آیا سگ و خوک بحری «دریایی» طاهرند یا نجس معروف و مشهور در بین فقهای شیعه

طهارت سگ و خوک دریایی است و در بین إمامیه تنها ابن ادریس ره قائل به نجاست سگ بحری شده است تمسّکاً بإطلاق الکلب و الخنزیر علیهما.

جواب استاد خویی ره: تمسّک به إطلاق در کلمه سگ یا خوک برای إثبات نجاست سگ و خوک بحری صحیح نیست زیرا أوّلاً بر این حیوانات حقیقتاً إطلاق سگ و خوک نمی‌شود و یا لا اقل إطلاق سگ و خوک بر آن ها به صورت حقیقت مشکوک است و روایاتی هم که حکم به نجاست سگ و خوک کرده انصراف از خنزیر و سگ بحری دارند بنابراین إطلاقات روایات شامل سگ و خوک دریایی نمی‌شود بلکه إطلاق سگ به آن ها مجازی است و به جهت شباهتی است که با سگ بری از نظر بعضی خصوصات دارند شاهد بر این مطلب آن است که همیشه به صورت اضافه به بحر ذکر می‌شوند نه بدون اضافه، علاوه بر اینکه ماهیت حیوانات بحری مغایر با حیوانات بری است.

ثانیا لو سلمنا که إطلاق سگ و خوک بر این دو حیوان دریایی بدون عنایت شود لکن إطلاق بر آن دو حیوان از دو حال خارج نیست یا إطلاق لفظ سگ و خوک بر سگ و خوک دریایی به نحو اشتراک لفظی است یا به نحو اشتراک معنوی و أمّا اگر به نحو اشتراک معنوی باشد یعنی کلب و سگ وضع شده‌اند برای قدر جامع بری و بحری این نوع از اشتراک اگر چه صحیح است ولی نیاز به قرینه دارد که فرض آن است در مسأله مفقود است و قدر متیقّن از این دو، نجاست سگ و خوک بری میباشد و إطلاق نمی‌تواند قرینه باشد زیرا انصراف به حیوان بری دارد نه بحری.

و أمّا اگر إطلاق سگ و خوک بر آن دو به نحو اشتراک لفظی باشند أوّلاً این دو لفظ «سگ و خوک» منصرف به حیوان بری است نه بحری ثانیاً برخی قائلند که إستعمال لفظ در دو معنی محال است اگر چه استاد خویی در اصول ثابت کرده‌اند که محال نیست لکن نیاز به قرینه دارد و دلیلی بر تعمیم نداریم با اینکه در عرف منصرف از حیوان بحری است بنابراین دلیلی بر شمول أدلّه نجاست بر هر دو حیوان بری و بحری نداریم به علاوه روایت عبد الرحمن بن حجاج دلیل بر عدم نجاست سگ دریایی دارد و بالاجاع بر عدم فصل بین کلمه خنزیر حکم سگ دریایی برخنزیر دریایی نیز مترتّب می‌شود:

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ جُلُودِ الْخَزِّ فَقَالَ لَيْسَ بِهَا بَأْسٌ فَقَالَ الرَّجُلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهَا فِي بِلَادِي وَ إِنَّمَا هِيَ كِلَابٌ تَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا خَرَجَتْ مِنَ الْمَاءِ تَعِيشُ خَارِجَةً مِنَ الْمَاءِ فَقَالَ الرَّجُلُ لَا قَالَ فَلَا بَأْسَ.[9]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo