درس خارج فقه استاد اشرفی
99/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی حکم زردابه موجود در زخم يا دمل.
المسألة الثامنة: إذا خرج من الجرح أو الدمل شيء أصفر يشك في أنه دم أم لا، محكوم بالطّهارة و كذا إذا شك من جهة الظلمة أنه دم أم قيح و لا يجب عليه الاستعلام.
ترجمه: زردابهای که از زخم يا دمل بيرون میآید چنانچه معلوم نباشد که خون است يا غير خون؟ محکوم به طهارت است و اگر در تاريكى چيزى از بدن بيرون آید و ندانیم كه خون است يا چرك، فحص کردن واجب نيست.
توضیح ذلک: مایع زرد رنگی که گاه از زخم و یا از دمل خارج میشود چنانچه معلوم نباشد که خون است يا غيرخون به مقتضای استصحاب عدم ازلی یعنی عدم کونه دماً محکوم به طهارت است زیرا این مایع قبل از وجود متصف به دم نبود الآن که وجود پیدا کرده شک داریم متصف به وصف خون شده یا خیر، استصحاب عدم إتّصافه بالدم جاری شده و حکم به طهارت آن میشود علاوه بر استصحاب عدم ازلی مقتضای قاعده طهارت در شبهات موضوعیه، حکم به طهارت آن است همچنین اگر در تاريكى چيزى از بدن بيرون آید و شك كنیم كه آن مایع خون است يا چرك، چون شبهه موضوعیه است فحص کردن در آن واجب نيست و طبق إطلاق در اصل طهارت محکوم به طهارت است محشین عروة عمدتاً در مسأله مذکور إشکال نکردهاند لکن إاشکالاتی در مسأله مطرح شده است:
إشکال اوّل:
ان قلت: زردابهای که از زخم يا دمل بيرون میآید علت زرد بودن آن چیست و اگر خون در آن نباشد چرا به رنگ زرد در آمده است، این زردابه مثل خون در استحاضه قلیله است که چون مقدار خون کم است و با ترشحات دیگر مخلوط شده به رنگ زرد در آمده و محکوم به نجاست و وجوب غسل است از همین قبیل است زردابهای که از زخم بیرون میآید که خون در آن با مایعات دیگر ترکیب شده و از این جهت محکوم به نجاست است.
قلت: زردابهای که از زخم يا دمل بيرون میآید اگر چه ممکن است با خون ترکیب شده باشد ولی این ترکیب چون در داخل بدن محقّق شده و نجاست خون داخل بدن نیز ثابت نیست این ملاقات موجب برای نجاست آن نمیشود زیرا دلیلی بر نجاست خون داخل بدن نداریم و نیز دلیلی بر اینکه نجس سرایت به سایر اعضاء و رطوبات داخل بدن میکند وجود ندارد.
ان قلت: ملاقات خون در بدن اگر هم فرضاً موجب نجاست نشود لکن ماده خون چون بعد از خروج از بدن در آن مایع زرد رنگ وجود دارد از این جهت در خارج بدن محکوم به نجاست است.
قلت: مرحوم صدر ره در جواب از این إشکال میفرماید: یکی از مطهّرات إستهلاک شیء نجس است به عنوان مثال اگر کسی در آب حمامِ متصل به خزینه بول کند و آن بول در آب حمام مستهلک شود آن آب طاهر خواهد بود حال در ما نحن فیه ممکن است بگوییم زردابه زخم یا دمل اگر هم ملاقات با خون کرده باشد ولی چون مستهلک در مایع دیگر شده، این مایع به جهت إستهلاک خون در آن محکوم به طهارت است و منافاتی ندارد که اصل خون مستهلک شده باشد ولی قدری از رنگ آن باقی مانده باشد.
إشکال استاد أشرفی : فرمایش مرحوم صدر ره در جایی صحیح است که إستهلاک نجس در آب کر باشد که به جهت کر بودن در صورت ملاقات با نجس منفعل نمیشود ولی اگر شیء نجس مستهلک در آب قلیل شود در این صورت إستهلاک نمیتواند مطهّر نجس باشد بر این اساس اگر قطرهای خون در آب قلیل واقع شود و مستهلک در آن شود مجموع آب محکوم به نجاست است در نتیجه اگر بپذیریم که مایع زرد رنگ در خارج بدن مخلوط با خون شده است نمیتوان جواب مذکور را پذیرفت.
ان قلت: یکی از مطهّرات إستحاله است و در ما نحن فیه چون خون منقلب به ماده زرد رنگ شده از این جهت حکم به طهارت آن میشود.
قلت: درست است که إستحاله موجب طهارت شیء نجس میشود لکن این در صورتی است که حقیقت شیء نجس و صورت نوعیه آن عرفاً به طوری عوض شود که به صورت شیء دیگر در آید مثل سگی که در نمک زار فرو رود و تبدیل به نمک شود و یا چوب بسوزد و تبدیل به خاکستر شود ولی در ما نحن فیه انقلابی حاصل نشده است زیرا فرض آن است که زردی حاصل از خون هنوز باقی است.
ان قلت: در مباحث قبل گذشت که اگر آب قلیل حتی آب کر متغیر شود به یکی از اوصاف ثلاثه نجس مثل بو یا رنگ و یا طعم آب بواسطه مجاورت با نجس، این تغیر موجب نجاست آب میشود در ما نحن فیه برخی گفتهاند چون در زردابه، اوصاف خون وجود دارد و موجب تغییر مایع به رنگ زرد شده است از این جهت محکوم به نجاست است.
قلت: درست است که تغییر به یکی از اوصاف ثلاثه نجس موجب نجاست آن شیء میشود لکن در محل بحث چون این تغییر در داخل بدن حاصل شده و دلیلی بر نجاست خون داخل بدن نداریم، این تغییر موجب برای نجاست آن نخواهد شد و نهایتاً بعد از خروج از بدن چون شک در نجاست آن داریم به مقتضای قاعده طهارت محکوم به طهارت است و اساساً چون در صدق خون بر زردابهای که از زخم يا دمل بيرون میآید شک داریم به مقتضای أصل طهارت محکوم به طهارت است.
مرحوم سیّد ره در ادامه مسأله میفرماید: اگر در تاريكى چيزى از بدن انسان خارج شود و شك كنیم كه آیا خون است يا چركِ بدن فحص کردن واجب نيست دلیل بر آن إطلاق در أدلّه طهارت در شبهات موضوعیه است علاوه بر اینکه بنابر نظر استاد خویی ره در اینجا استصحاب عدم ازلی نیز جاری میشود زیرا این مایع قبل از وجود متصف به خون نبود الآن که وجود پیدا کرده شک داریم متصف به وصف خون شده یا خیر، استصحاب عدم إتّصافه بالدم جاری میشود.
إشکال دوّم مسأله فحص در شبهات موضوعیه است:
عدم وجوب فحص در شبهات موضوعیه امر إجماعی است و دلیل آن إطلاق قاعده طهارت و اصل برائت است که مستفاد از روایات است حتی در برخی روایات نهی از فحص در شبهات موضوعیه شده است از این جهت معروف است که گفتهاند ﴿و الامر فی الطّهارة و النجاسة سهل﴾ چنان که در صحیحه زراره، زراره از إمام سؤال میکند اگر در اصابت شیء نجس با لباسم شک نمودم آیا فحص لازم است یا خیر، حضرت در جواب فرمودند: فحص لازم نیست «فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا» ولی اگر خواستی دلت آرام شود و شکت زائل شود فحص از آن منعی ندارد.
عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرُهُ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ مِنَ الْمَاءِ
فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ... قُلْتُ فَهَلْ عَلَيَّ إِنْ شَكَكْتُ فِي أَنَّهُ أَصَابَهُ شَيْءٌ أَنْ أَنْظُرَ فِيهِ قَالَ لَا وَ لَكِنَّكَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُذْهِبَ الشَّكَّ الَّذِي وَقَعَ فِي نَفْسِكَ قُلْتُ إِنْ رَأَيْتُهُ فِي ثَوْبِي وَ أَنَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ تَنْقُضُ الصَّلَاةَ وَ تُعِيدُ إِذَا شَكَكْتَ فِي مَوْضِعٍ مِنْهُ ثُمَّ رَأَيْتَهُ وَ إِنْ لَمْ تَشُكَّ ثُمَّ رَأَيْتَهُ رَطْباً قَطَعْتَ الصَّلَاةَ وَ غَسَلْتَهُ ثُمَّ بَنَيْتَ عَلَى الصَّلَاةِ لِأَنَّكَ لَا تَدْرِي لَعَلَّهُ شَيْءٌ أُوقِعَ عَلَيْكَ فَلَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ تَنْقُضَ الْيَقِينَ بِالشَّكِّ. [1]
از طرفی مرحوم کاشف الغطاء ره میفرماید: اینکه إمام فرمودند: فحص لازم نیست به این وسعت هم نیست که حتی اگر موضوع با نگاه کردن عادی مشخص شود بگوییم این مقدار از نگاه کردن هم در تشخیص موضوع لازم نیست زیرا مراد از فحص، جستجو کردن است و اگر موضوع با نظر کردن عادی مشخص شود فحص بر آن صادق نیست در نتیجه نمیتوان به استناد این روایت قائل شویم به عدم لزوم نگاه کردن به این مقدار در تشخیص موضوع بنابراین اگر با روشن کردن چراغ و امثال آن موضوع معلوم شود این مقدار لازم است براین اساس فرد ثروتمند نمیتواند به صِرف اینکه فحص دراموال لازم نیست ادعا کند من مستطیع نشده ام.
کلام كاشف الغطاء ره: الشكّ لظلمة و نحوها يجب فيه الاستعلام و الشكّ في الشبهات الموضوعيّة و إن كان لا يجب فيه الفحص و لكن يشترط في جريان الاصول صدق الشكّ و عدم العلم، و هو في مثل الظلمة و نحوها غير معلوم الصدق.
جواب استاد خویی ره: أدلّه ی اصول عملیه «اصل برائت، استصحاب، اصل طهارت» موضوعش شک است و در این جهت إطلاق دارد و در هیچ دلیلی حکم به وجوب فحص در شبهات موضوعیه نشده است بلکه در برخی موراد نهی از فحص شده است حتی برخی گفتهاند بر شخص نابینا فحص کردن از رویت هلال ماه مبارک رمضان لازم نیست البته موارد خاصی داریم مثل
دم و اموال و فروج که دلیل خاص بر لزوم فحص در آن وارد شده است.
المسألة التاسعة: إذا حك جسده فخرجت رطوبة يشك في أنها دم أو ماء أصفر يحكم عليها بالطّهارة.
ترجمه: اگر هنگام خاراندن بدن رطوبتى از بدن انسان بيرون آید و ندانیم كه آن رطوبت خون است يا آب زرد آن رطوبت محکوم به طهارت است.«حکم این مسأله از آنچه در مسأله قبل گفتیم واضح شد»
المسألة العاشرة: الماء الأصفر الذي ينجمد على الجرح عند البرء طاهرإلا إذا علم كونه دما أومخلوطا به فإنه نجس إلا إذا استحال جلدا
ترجمه: زردابهاى كه بر روی زخم بسته شده طاهر است مگر آن كه معلوم باشد كه آن خون بوده يا مخلوط به خون شده است كه در اين صورت محکوم به نجاست است، مگر آن كه تبدیل به پوست شود که إستحاله و تغییر صورت نوعیه است.
المسألة الحادية عشرة: الدم المراق في الأمراق حال غليانها نجس منجس و إن كان قليلا مستهلكا و القول بطهارته بالنار لرواية ضعيفةٍ ضعيفٌ.ٌ
ترجمه: اگر مقداری خون در آب گوشت يا آب دیگری که در حال جوشیدن است بريزد آب گوشت نجس خواهد شد اگر چه مقدار خون كم باشد و قول به طهارت آن از این جهت كه آتش مطهّر شیء نجس است صحیح نیست زیرا مستند آن روایت ضعیف السند است.
مرحوم شیخ مفید در مقنعه و شیخ طوسی ره در نهایه و استبصار و قاضی ابو الصلاح ره قائل شدهاند که اگر مقداری خون در آب در حال جوشیدن ریخته شود و یا خمیر با آب خونی عجین و مخلوط باشد و در تنور آتش گذاشته شود آتش موجب طهارت آن میشود زیرا در روایت وارد شده که «ان النّار تأكله» و از نظر پزشکی هر شیء مضرّ و میکروبی که در آب باشد بواسطه جوشاندن در دمای بالا از بین میرود حتی در خصوص ویروس کرنا گفتهاند در 65 درجه حرارت از بین میرود به این مضمون پنج روایت وارد شده است لکن استاد خویی ره روایات مذکور را سندا یا دلالتا مخدوش دانسته و میفرماید: آتش موجب طهارت شیء نجس نمیشود زیرا آتش به نفسه از مطهّرات نیست مگر اینکه موجب إستحاله شیء شود مثل اینکه چوب تبدیل به خاکستر شود و اما روایاتی که در این جهت وارد شده است مثل «ان النّار تأكله» این روایات همگی از نظر سند یا دلالت مخدوش هستند.