درس خارج فقه استاد اشرفی
1400/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی حکم عمل وسواسی از نظر حلیّت و حرمت، عدم اعتبار شهادت وسواسی در اعلان نجاست.
بسیاری از بزرگان عمل وسواسی را حرام دانستهاند وسواس حالتی است در انسان که موجب شک و تردید مفرط در او میشود به طوری که اطمینان و یقین به صحت عمل به آسانی برایش حاصل نمیشود به عنوان مثال تطهیر لباس یا بدن در آب جاری قاعدتاً با یک بار شستن و در آب قلیل با دو بار یا لا اقل با سه بار شستن حاصل میشود ولی فرد وسواسی ممکن است با آب قلیل و یا در آب جاری مکرّر و بیشتر از مقدار متعارف مثلا ده بار لباس یا بدن خود را بشوید و باز هم شک در طهارت آن کند صحبت در این است که عمل وسواسی فی نفسه حرام است یا خیر؟ حالت وسواس که معنی ندارد حرام باشد صحبت در عمل بر طبق وسواس است که آیا چنین عملی حرام است یا خیر؟
مرحوم حکیم ره میفرماید: عمل وسواسی محکوم به حرمت است زیرا اوّلاً منجرّ بر ترک واجب و یا فعل حرام مثل نقض الصلوة میشود ثانیا در روایات عمل وسواسی اطاعت از شیطان شمرده شده است در روایت عبد الله بن سنان وقتی راوی به إمام عرض کرد که مردی مبتلی به وسواس است ولی فرد عاقلی است حضرت فرمودند: چطور عاقلی است در حالی که اطاعت شیطان میکند «أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ» سپس فرمودند: اگر از خود او هم سؤال کنی او در جواب خواهد گفت که کار من از وسوسه شیطان است و یا در روایت ابی بصیر و زراره فرمود «إنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُمْ» در این روایت هم عمل بر طبق وسواس اطاعت از شیطان شمرده شده است بنابراین عمل بر اساس وسواس طبق این دو روایت اطاعت از شیطان است و عملی هم که اطاعت شیطان باشد محکوم به حرمت است.
جواب مرحوم استاد خویی ره:
قبول داریم که عمل بر طبق وسوسه عمل شیطانی است و فرد وسواسی از شیطان اطاعت میکند ولی آنچه در روایت ابی بصیر و زراره حرمت آن مسلم است و منهی عنه واقع شده نقض الصلوه است که فرمود «وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ» نه عمل وسواسی و تکرار عمل، اگر کسی بارها لباس خود را بشوید و یا نماز خود را تکرار کند فعل حرامی فی نفسه مرتکب نشده و تنها وقت خود را ضایع کرده است آری این تکرار اگر مقدّمه بر فعل حرام شود مثل اسراف و یا مقدّمه بر ترک واجب شود مثل ترک نماز در وقت و یا نقض الصلوة در این صورت عمل بر طبق آن حرام است ولی عمل وسواسی لو خلی و طبعه حرمتی ندارد به طوری که اگر کسی به جهت وسواس عمل خود را تکرار کند حکم به فسق وی و عدم جواز اقتدای به او در نماز شود.
و اما اینکه فرمودید: عمل وسواسی اطاعت شیطان است و اطاعت شیطان هم حرام است در مقدّمات بحث دیروز گفتیم: که بنا نیست هر چه اطاعت از شیطان محسوب شود حرام باشد زیرا مکروهات و مباحات هم به یک معنی که موجب خسران انسان و مانع از تعالی انسان است اطاعت از شیطان محسوب میشود ولی با این حال حرام نیست بنابراین از این دو روایت نمیتوان استفاده کرد که عمل وسواسی محکوم به حرمت است آری اگر تکرار عمل و فعل وسواسی منتهی به فعل حرام و یا ترک واجبی شود در این صورت عمل او حرام است و الا حکم به حرمت عمل وسواسی فی نفسه وجهی ندارد بر این اساس اگر کسی آن قدر نمازش را تکرار کند که نمازش به تاخیر افتاده و در آخر وقت بخواند فعل حرامی مرتکب نشده و دلیلی هم بر حرمت عمل او نداریم و اما نفس احتیاط که ناشی از وسواس و موجب برای تکرار عمل شود این احتیاط هم به طریق اولی حرام نیست.
به عبارة اخری مرحوم استاد میفرماید: تارة بحث در احتیاطی است که ناشی از وسواس نفسانی است و اخری بحث در احتیاطی است که منجرّ به وسواس میشود اما اول اگر چه شکی در مرجوحیت حالت وسواس نیست الا اینکه احتیاط ناشی از وسواس یعنی جری عملی بر طبق وسواس مادامی که منجرّ به ترک واجب و یا فعل حرام نشود دلیلی بر حرمت آن نداریم و دو روایتی که دیروز خواندیم دال بر حرمت نفس عمل وسواسی نیست مادامی که تکرار عمل او منجر به ترک واجب یا فعل حرام نشود و در روایت ابی بصیر و زراره منشأ حرمت نقض الصلوة ذکر شده است نه نفس عمل وسواسی و صحیحه ابن سنان هم دلالت بر حرمت هر عمل شیطانی ندارد زیرا گفتیم مباحات و مکروهات هم بخاطر خسران نفس، عمل شیطانی است ولی با این حال حرام نیست و اما فرض دوم یعنی احتیاطی که منجر به وسواس شود نیز حرام نیست زیرا وقتی اصل وسواس حرام نبود عمل احتیاطی و تکرار عمل منتهی به وسواس هم حرام نخواهد بود آری اگر تکرار عمل مصداق ترک واجب و یا فعل حرام باشد در این صورت حرام خواهد بود نه در جایی که مصداق آن دو نباشد.
المسألة الاولی: لا اعتبار بعلم الوسواسي في الطهارة و النجاسة.
در این مساله مرحوم سید ره میفرماید: علم وسواسی اعتباری ندارد به این معنی که اگر ذو الید باشد و خبر دهد به نجاست چیزی ترتیب اثر به اخبار او لازم نیست زیرا تنها شهادتی معتبر است که مستند به طریق معمول و عادی باشد و شهادتی که از روی وسواس باشد اعتباری ندارد.
در مباحث اصولی گذشت که قطع و یقینی معتبر و حجت است که به طریق اسباب عادی حاصل شود چنین علمی مانع جریان اصول عملیه میشود و اما قطعی که از طریق غیر عادی مثل وسواس حاصل شود حجیّت ندارد چنان که شکی هم که از غیر طریق عادی حاصل شود اعتباری ندارد از این جهت فرمود «لا شک لکثیر الشک» یعنی شک کثیر الشک و فرد شکاک در رکعات نماز اعتباری ندارد چنان که قطع قطاع هم اعتباری ندارد بر این اساس شهادت وسواسی هم نسبت به نجاست اشیاء اعتباری ندارد ولی اگر خودش به نجاست چیزی یقین داشته باشد علم او برای خودش حجت است و اینکه بگوییم علم وسواسی برای خودش هم معتبر نیست صحیح نیست زیرا حجیّت علم و قطع ذاتی است [1] و بذلک ینتهی کلامنا در مساله اول از این فصل و باقی کلام بعد از تعطیلات ان شاء الله تعالی به عرض خواهد رسید و نسئلکم الدعا که فرمود «ادعوا الله بلسان لا تعصون بها» یعنی از دیگران بخواهید تا برای شما دعا کنند زیرا شما با زبان آنان گناه نکردهاید از این جهت زمینه استجابت دعای فراهم است.