درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1402/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ آیا طهارت زمین در تطهیر پا یا کفش نجس شرط است/
چند مطلب از بحث مطهریت زمین باقی مانده که در بحث امروز به عرض میرسد:
مطلب اول: اشتراط یا عدم اشتراط زوال عین نجاست بوسیله مشی و یا مسح علی الارض
مرحوم صاحب عروه میفرماید: در مطهریت زمین لازم نیست حتما عین نجاست بواسطه مسح یا مشی علی الارض زائل شود «و لا زوال العين بالمسح أو المشي و إن كان أحوط.» لذا اگر پای فرد نجس شود و قبل از مشی و مسح بر روی زمین، عین نجاست را به وسیلهای مثل پارچه زائل کند و بعد روی زمین راه برود کافی در حصول طهارت است. وجه احتیاط سید آن است که در صحیحه زراره طهارت قدم منوط به مسح علی الارض شده است. «لَكِنَّهُ يَمْسَحُهَا حَتَّى يَذْهَبَ أَثَرُهَا»[1] از این جهت برخی زوال نجاست را بوسیله مشی و مسح معتبر دانستهاند. سوال این است که آیا این روایت میتواند مقید روایاتی باشد که به نحو مطلق حکم به مطهریت زمین نموده است؟
در جواب میگوییم: درست است که در این روایت حکم به طهارت قدم در فرض زوال عین نجاست بواسطه مسح علی الارض شده است ولی نسبت بین این روایت و روایات دیگر مثبتین است و این روایت نمیتواند مقید روایاتی باشد که به نحو مطلق حکم به مطهریت زمین نموده است اعم از این که زوال عین نجاست بواسطه مسح علی الارض باشد یا غیر آن، مثل صحيحة محمد بن مسلم که راوی سوال کرد از اصابت پا با عذره و امام در جواب به نحو مطلق فرمود: «لَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً.»[2] کلام امام اطلاق دارد اعم از اینکه عین نجاست بواسطه زمین زائل شده باشد یا به غیر زمین و در سوال راوی هم چنین قیدی ذکر نشده که زوال عین به زمین باشد ضمن این که از جهت مشی و مسح علی الارض هم اطلاق دارد و به اطلاق شامل هر دو مورد میشود. بیان مذکور در موثقه حلبی هم جاری است: «فَقَالَ إِنَّ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً أَوْ قُلْنَا لَهُ إِنَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْمَسْجِدِ زُقَاقاً قَذِراً فَقَالَ لَا بَأْسَ أن الْأَرْضُ تُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً.»[3]
مطلب دوم: اشتراط طهارت زمین
قال السید ره فی العروه: و يشترط طهارة الأرض و جفافها. نعم، الرطوبة الغير المسرية[4] غير مضرّة[5]
مرحوم سید ماتن در مطهریت زمین طهارتِ زمين را شرط دانسته است مساله شدیداً محل اختلاف است که آیا در مطهریت زمین نسبت به قدم و کفش لازم است حتما زمین طاهر باشد یا طهارت زمین شرط نیست؟ جمعی از فقها مثل مرحوم اسکافی و مرحوم شهید اول در ذکری و محقق کرکی معتقدند که طهارت زمین شرط است و اگر زمینی نجس باشد نمیتواند مطهر قدم یا کفش باشد. در مقابل برخی دیگر از فقها از جمله مرحوم شهید ثانی در روض و مسالک و صاحب ریاض، در مطهریت زمین طهارت زمین را شرط ندانستهاند.[6]
در جلسه قبل گذشت که مرحوم حکیم برای قول به اشتراط طهارت زمین پنج دلیل اقامه نموده و سپس در همه ادله مناقشه نموده است تفصیل ادله در جلسه قبل گذشت و در بحث امروز به مناقشاتی که مرحوم حکیم در ادله پنجگانه ذکر نموده، میپردازیم:
1. تمسک به استصحاب
مستدل مدعی است که نمیتوان به اطلاق روایات برای عدم اشتراط طهارت زمین تمسک نمود زیرا روایات در این جهت در مقام بیان نیست و بعد ذلک مرجع در مساله اصل عملی است و با راه رفتن بر روی زمین نجس چون شک در حصول طهارت داریم مقتضای استصحاب عند الشک بقاء نجاست قدم و کفش و نتیجه آن عدم حصول طهارت با راه رفتن بر روی زمین نجس و اشتراط طهارت زمین است. اشکال مرحوم حکیم در تمسک به استصحاب گذشت حاصل اشکال این که مقتضای اصل عملی عند الشک درست است که استصحاب بقاء نجاست کفش یا قدم است لکن این استصحاب محکوم است به استصحاب بقاء مطهریت زمین. زیرا این زمین قبل از این که نجس شود قطعا مطهر بود بعد از نجاست زمین شک داریم که آیا هنوز به مطهریت خود باقی است یا خیر، استصحاب بقاء مطهریت زمین را جاری میکنیم و با جریان این استصحاب لا محاله شک ما در نجاست پا مرتفع میشود زیرا شک ما در نجاست قدم و کفش مسبب از شک در مطهریت زمین بود و با جریان اصل در سبب شک ما در مسبب زائل شده و دیگر جای استصحاب بقاء نجاست قدم نیست.
جواب مرحوم استاد شیخ حسین حلی
مرحوم استاد در جواب از این اشکال میگوید: بعید نیست که در مساله بتوان به اطلاق ادله تمسک نمود مثل صحیحه محمد بن مسلم که قید طهارت نه در سوال راوی و نه در کلام امام ذکر شده است و بلکه امام به نحو مطلق فرمود: «لَا بَأْسَ إِنَّ الْأَرْضَ يُطَهِّرُ بَعْضُهَا بَعْضاً.» بنابراین مقتضای اطلاقات روایت نفی اعتبار طهارت در مطهریت زمین است و در این جهت مانعی
از تمسک به اطلاق نیست و با وجود اطلاق نوبت به اصل عملی و استصحاب نمیرسد.
2. تمسک به استقراء.
طبق استقراء در احکام شریعت در همه مطهرات اعم از این که مطهر رافع حدث باشد یا رافع خبث، طهارت مطهّر شرط است. این قانون «سبق طهارت در مطهّر» متّفق علیه بین فقها است و لا اقل موجب حصول ظن میشود که چیزی میتواند مطهر غیر باشد که خود طاهر باشد و الا نمیتواند رافع حدث و خبث باشد مثلا در صحت تیمم و رفع نجاست حدثیه شرط است که زمینی که بر آن تیمم میشود طاهر باشد. در استنجاء و حصول طهارت خبثیه هم شرط است که سنگی که بوسیله آن استنجاء میشود طاهر باشد و در تطهیر همه نجاسات بوسیله آب در حصول طهارت خبثیه شرط است که آب طاهر باشد و در وضو و غسل « حصول طهارت خبثیه» هم طهارت آب شرط است.
در جلساتی که در حسینیه ما برگزار میشد جناب آقای شیخ جواد فاضل در مباحثی که مطرح نمودند طبق استقرایی که نموده بودند نظر ایشان این بود که در موضوعات ظن حجت است. طبق این مبنی بر اساس ظنی که از استقراء حاصل میشود میتوان حکم به اشتراط طهارت زمین در مطهریت زمین نمود.
جواب مرحوم حکیم
استقراء حجت نیست و دلیلی هم بر حجیت آن داریم و نهایتاً موجب حصول ظن میشود «لان الظن لا یغنی من الحق شیئاً» بنابراین اگر طبق استقراء طهارت مطهّر در بسیاری از موارد شرط باشد ولی این امر موجب نمیشود که در خصوص زمین طهارت را شرط بدانیم.
3. تمسک به روایت نبوی که فرمود: «جُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»[7] با توجه به این که طهور را معنی کردهاند به این که «طاهر بنفسه و مطهر لغیره» از این کلام استفاده میشود که در فرضی زمین مطهّر غیر است که خود طاهر باشد و الا مطهّر نخواهد بود.
جواب: اما تمسک به مشهور نبوی صحیح نیست از این جهت که مفاد این حدیث نهایتاً آن است که زمین هم طاهر است و هم مطهر غیر. ولی دلالت ندارد که مطهّریّت زمین منوط به طهارت زمین است. به تعبیر دیگر دلالت ندارد بر اشتراط طهارت در مطهّر. آری اگر میگفت: در مطهریت زمین طهارت آن شرط است حرف شما قبول بود ولی چنین چیزی در روایت ذکر نشده است.
4. شیء مطهر لازم است که خود نیز طاهر باشد طبق قاعده معروف: «فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد» این قاعده از
مرتکزات عقلا و متفق علیه بین فقها است. شاعر هم میگوید: «ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش» طبق این قاعده عقلایی، در مطهریت زمین طهارت آن شرط است.
جواب مرحوم حکیم: با توجه به این که حکم مطهریت زمین از امور تعبدی محض است فلذا این قاعده «فاقد شیء نمیتوان معطی شیء باشد» در ما نحن فیه جاری نیست زیرا در تعبدیات محض نکات عقلی راه ندارد.
کلام مرحوم استاد خویی
این امر مرتکز در بین متشرعه است که در مطهّر شرط است که خود طاهر باشد «اعم از این که مطهر آب باشد یا خاک و یا زمین» طبق این قاعده مرتکز عقلایی که فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد لازم است که مطهّر خود طاهر باشد و شیء نجس نمیتواند مطهر غیر باشد. اما این که مرحوم حکیم در قاعده مزبور اشکال کرده به این که این قاعده در تعبدیات جاری نیست در جواب میتوان گفت: تعبد مزبور در اصل مطهریت زمین است و بعد از این که شارع مقدس زمین را به عنوان مطهر قرار داد آنچه در اذهان متشرعه متبادر است این که خود زمین هم باید طاهر باشد تا بتواند رفع نجاست کند و این قاعده عقلایی میتواند موجب انصراف اطلاقات ادله در مقام باشد.
اقول: در این قاعده «فاقد شیء نمیتوان معطی شیء باشد» فرق است بین علت فاعلی و علت غایی. در علت فاعلی صحیح است بگوییم: فاقد شی نمیتواند معطی باشد بر این اساس گفته میشود که در عالم هستی خالقی وجود دارد که افاضه وجود میکند و همه موجودات به اراده او حدوثا و بقاءاً متنعّم به نعمت وجود هستند پس خداوند هم موجود است چگونه میشود که خداوند موجودات را ایجاد کند ولی خود فاقد وجود باشد همچنان که اگر کسی میخواهد به دیگری پولی بدهد باید خود واجد پول باشد کسی که خود فاقد شیء است نمیتواند به دیگری چیزی ببخشد.
ولی این قاعده در علت غایی جاری نیست از جمله زمین که خداوند آن را مطهر قرار داده است طبق حکم الهی راه رفتن روی زمین موجب طهارت است و هیچ منعی نیست که زمینی که خداوند مطهریت را در آن قرار داد مطهر غیر باشد ولو این که خود فاقد طهارت باشد.
5. تمسک به صحیحه احول: در صحیحه احول راوی سوال نمود از کسی که قدم بر زمین نجس گذارده و بعد از تنجس، قدم بر زمین طاهر گذارده است. امام در فرض سوال حکم به عدم باس نمودند: «فِي الرَّجُلِ يَطَأُ عَلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي لَيْسَ بِنَظِيفٍ ثُمَّ يَطَأُ بَعْدَهُ مَكَاناً نَظِيفاً؟ فَقَالَ لَابَأْسَ» این امر گویا در ذهن راوی مغروس بوده که باید بر روی زمین طاهر راه برود و از این جهت سوال کرده است. از این که سوال راوی در قدم گذاردن در زمین طاهر بوده و امام هم در این فرض سوال حکم به عدم باس نمودند استفاده میشود که طهارت زمین شرط در مطهریت زمین است.
جواب مرحوم حکیم: بر فرض این که مراد از نظیف طهارت زمین باشد «نه پاکی عرفی» این قید در کلام راوی ذکر شده نه در کلام امام و فرض سوال راوی دلیل بر لزوم اشتراط مطهریت زمین نیست و نمیتواند مقید روایات مطلقه باشد.
این بود مجموعه استدلالاتی که مرحوم سید حکیم در مستمسک برای اشتراط طهارت زمین ذکر کرده و سپس در همه آنها مناقشه نموده است ولی سیدنا الاستاد عمدتاً ارتکاز متشرعه و فرض حکم عدم بأس در صحیحه احول را در فرض نظافت زمین دوم، دلیل بر اعتبار طهارت زمین در مطهریت کفش قرار داده است.