< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر تنور متنجس و بررسی حکم غساله آن/کیفیت تطهیر اقسام مختلف زمین متنجس

مرحوم صاحب عروه فروعی را در ضمن مسائل اخیر مطرح نموده است ذکر این فروع از این جهت بوده که اولاً محل ابتلای عموم مردم بوده ثانیاً کتاب شریف عروه به عنوان رساله عملیه مقلدین ایشان به رشته تحریر در آمده است و الا طبق اصول موضوعیه که دیروز به عرض رسید این فروع در نزد مرحوم سید به عنوان فقیه مستنبط، مسلم بوده و نیازی به ذکر آنها بعد از ذکر مبادی استنباط آنها نبوده است یکی از فروعی که مرحوم سید مطرح نموده کیفیت تطهیر تنور متنجس است در بحث دیروز چهار اصل موضوعی به عرض رسید قبل از بررسی فروعی که مرحوم سید متعرض آن شده اصل موضوعی مسلم دیگری به عنوان مقدمه به عرض می‌رسد.

اصل موضوعی پنجم

در این که غساله متنجس، طاهر است یا نجس و یا این که تابع محل مغسول است سه نظریه مطرح است:

الف: برخی معتقدند که غساله متنجس چون خود از بین برنده نجاست و کثافت است نمی‌توان حکم به نجاست آن نمود لذا غساله مطلقا محکوم به طهارت است چه در غسل متعقب به طهارت و چه در غسل غیر متعقب به طهارت. این دسته از فقها تقریبا جنبه افراط را گرفته‌اند.

ب: در مقابل برخی دیگر معتقدند که غساله چون حامل نجاست است مطلقا محکوم به نجاست است این دسته از فقها جنبه تفریط را گرفته‌اند.

ج: مرحوم استاد خویی در مساله قائل به تفصیل شده به این که غساله اگر از غسل متعقب به طهارت باشد طاهر است ولی اگر از غسل غیر متعقب به طهارت باشد نجس است این قول با قواعد انطباق دارد و تقریباً قول میانه است به عبارة اخری غساله تابع محل مغسول است اگر مغسول از چیزهایی باشد که در تطهیر آن یک مرتبه شستن کافی است چون آب متخلل «باقیمانده» در مغسول، طاهر است غساله‌ای هم که از آن خارج شده به تبع آن طاهر خواهد بود و اگر مغسول از چیزهایی باشد که در تطهیر آن دو مرتبه شستن معتبر است غساله اول آن نجس ولی غساله دوم آن به تبع مغسول طاهر خواهد بود.

بنابراین غساله تابع محل مغسول است اگر مغسول از چیزهایی باشد که در غسل اول طاهر می‌شود غساله آن هم به تبع محل طاهر خواهد شد دلیل آن این است که اگر حکم به نجاست آن کنیم لازمه آن این است که در نجاست و طهارت شیء واحد قائل به تفکیک شده و بگوییم غساله‌ای که از لباس خارج شده نجس است ولی آبی که در مغسول باقی مانده طاهر است با این که هر دو شیء واحد هستند اگر بنا باشد غساله نجس باشد مقداری از همین غساله در مغسول هم وجود دارد و علی القاعده باید مغسول هم نجس باشد و حال آن که فرض آن است که با شستن در مرتبه اول «اگر از چیزهایی باشد که در آن غسل واحد کفایت است» طهارت حاصل می‌شود پس ناگزیر باید بگوییم چیزهایی که تطهیر آن با یک مرتبه شستن حاصل می‌شود غساله آنها هم به تبع مغسول طاهر است و اما چیزهایی که در تطهیر آنها تعدد غسل شرط است غساله اول آن متنجس ولی غساله متعقب به طهارت، طاهر است.

مسألة 25: إذا تنجّس التنور، يطهر بصبّ الماء في أطرافه من فوق إلى تحت و لا حاجة فيه إلى التثليث لعدم كونه من الظروف فيكفي المرّة في غير البول و المرّتان فيه و الأولى أن يحفر فيه حفيرة يجتمع الغُسالة فيها، و طمّها بعد ذلك بالطين الطاهر.

اگر تنور نان نجس شود تطهیر آن به اين طريق است كه یکبار از بالا بر اطراف آن آب بريزند تا دیواره‌های آن طاهر شود و در تطهیر آن سه مرتبه ‌شستن لازم نيست زیرا روایاتی که امر به ثلاث غسلات نموده مورد آن ظروف متنجس است و چون به تنور اطلاق ظرف نمی‌شود يك دفعه شستن آن کافی است. این در صورتی است که تنور متنجس به بول نشده باشد و الا دو مرتبه شستن آن لازم است و بهتر آن است كه در ته تنور گودالى بكنند تا غساله در آن جمع شود و بعد از ته نشین شدن غساله در گودال آن را با گِلِ طاهر پر كنند.

تطهیر تنور متنجس به دو صورت محقق می‌شود:

    1. اگر تطهیر تنور متنجس بوسیله آب کثیر ممکن باشد و بتوان با شیلنگ آب که متصل به کر است آن را تطهیر کرد در این فرض یکبار شستن آن کافی در حصول طهارت است و اگر بول باشد دوبار شستن آن لازم است «طبق نظر کسانی که در تطهیر متنجس به بول در آب کثیر هم غسلتین را لازم می‌دانند.» اما غساله‌ای که در ته تنور جمع شده چون تطهیر تنور با آب کثیر بوده آن غساله هم محکوم به طهارت است.

    2. ولی اگر تطهیر تنور متنجس بوسیله آب کثیر ممکن نباشد و خواسته باشند آن را با آب قلیل تطهیر کنند در این فرض مساله مبنایی است:

الف: اگر گفتیم تنور به منزله ظروف است در این فرض سه مرتبه شستن آن لازم است.

ب: ولی اگر بگوییم جزء ظروف یا اوانی نیست که صحیح هم همین قول است علی القاعده یکبار شستن با آب قلیل کافی در حصول طهارت است طبق روایاتی که به نحو مطلق امر به غسل نموده است زیرا تحقق طبیعت غسل به فرد واحد از افراد آن محقق می‌شود مگر این که تنور متنجس به بول شده باشد که در تطهیر آن غسلتین لازم است لکن برخی بر این باورند که امر به تعدد غسل در متنجس به بول موردش لباس است و شامل غیر آن نمی‌شود «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِعَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ فِي الْمَرْكَنِ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً» و اگر غیر لباس متنجس به بول شود تحت اطلاقاتی است که حکم به غسل بالماء نموده و صحبتی از تعدد غسل به میان نیاورده است و طبق اطلاق این روایات در تطهیر تنور متنجس به بول هم غسل واحد کافی است.

حکم غساله جمع شده در پایین تنور

حکم غساله جمع شده در تنور هم مبنایی است:

الف: اگر گفتیم غساله مطلقا طاهر است چه در غسل متعقب به طهارت و چه در غسل غیر متعقب به طهارت طبق این نظریه غساله جمع شده در تنور طاهر است.

ب: اگر گفتیم غساله مطلقا نجس است باید یا غساله را خارج کنیم بوسیله ظرف کوچک یا دستمال و یا طبق دستور العملی که مرحوم سید ذکر نمود به این صورت که ابتدا ته تنور را سوراخ کنیم و بعد از فرو رفتن آب، روی آن محل مقداری خاک طاهر بریزیم تا کف تنور طاهر شود که اگر اتفاقا نانی در ته تنور افتاد ته آن طاهر باشد.

ج: اگر تفصیل مرحوم استاد خویی را پذیرفتیم اگر تنور متنجس شود به چیزیی که در تطهیر آن غسل واحد کفایت است در غسل متعقب به طهارت غساله آن هم به تبع مغسول طاهر خواهد بود.

مسألة 26: الأرض الصلبة أو المفروشة بالآجر أو الحجر تطهر بالماء القليل إذا اجري عليها، لكن مجمع الغسالة يبقى نجساً[1] و لو اريد تطهير بيت أو سكّة، فإن أمكن إخراج ماء الغُسالة، بأن كان هناك طريق لخروجه فهو، و إلّا يحفر حفيرة ليجتمع فيها، ثمّ يجعل فيها الطين الطاهر كما ذكر في التنور. و إن كانت الأرض رخوة بحيث لا يمكن إجراء الماء عليها فلا تطهر إلّا بإلقاء الكرّ أو المطر أو الشمس؛ نعم، إذا كانت رملًا يمكن تطهير ظاهرها بصبّ الماء عليها و رسوبه في الرمل، فيبقى الباطن نجساً بماء الغُسالة و إن كان لا يخلو عن إشكال من جهة احتمال عدم صدق[2] انفصال الغُسالة.

ترجمه: اگر زمين سفت و سخت باشد به نحوی که آب در آن نفوذ نمی‌کند مثل این که از سنگ یا آجر مفروش شده باشد با ریختن آب قليل بر آن، طاهر می‌شود لكن محلى كه آب غساله در آن جمع شده نجس است و اگر خواسته باشند محل اجتماع غساله را تطهیر کنند چنانچه راهی برای خروج غساله وجود داشته باشد غساله را از آن خارج کنند و الا سوراخی را در زمین حفر کنند تا غساله از آن خارج شود و بعد محل اجتماع غساله را با گِل طاهر، پر كنند به این صورت محل کاملا طاهر می‌شود به همان طریقی که در تطهیر تنور گذشت.

ولی اگر زمين به قدری سست باشد که به مجرد ریختن آب بر آن آب در زمین نفوذ می‌کند و حالت جریان ندارد چنین زمینی قابل برای تطهیر نیست مگر با ريختن آب كر بر آن، يا باريدن باران يا تابيدن آفتاب بر آن. بلى، اگر زمين ريگ باشد ممكن است تطهير ظاهر آن به ريختن آب بر آن و فرو رفتن آن در اعماق زمین، ولی باطن آن به سبب آب غساله نجس است اگر چه طهارت ظاهر آن هم خالى از اشكال نيست به جهت احتمال عدم صدق انفصال غساله.

بیان استاد اشرفی

مرحوم سید زمین نجس را به سه قسم تقسیم نموده است:

تارة: زمین سفت است به نحوی که امکان نفوذ آب به عمق آن وجود ندارد مثل این که زمین سنگ فرش یا موزایک یا آسفالت باشد.

و اخری: زمین سست است به نحوی که آب در آن به راحتی نفوذ کرده و جریان پیدا نمی‌کند در این فرض به جهت این که غساله در زمین نفوذ کرده و خارج نمی‌شود غساله نجس است و سطح بالا هم که متصل به آن است نجس خواهد بود.

ثالثاً: مثل مورد قبل است که آب به راحتی در آن نفوذ کرده و بر زمین جریان پیدا نمی‌کند ولی زمین شنی است در این صورت ظاهر آن طاهر می‌شود دون الباطن و اما باطن آن نجس است به خاطر این که غساله از آن خارج نشده و اما ظاهر آن طاهر است به خاطر این که شن‌ها مانع اتصال سطح زمین به عمق و غساله آن شده است لذا ظاهر آن طاهر می‌شود.

بررسی حکم صور ثلاثه مزبور طبق مبانی ثلاثه

الف: در صورت اول که زمین سفت است به نحوی که امکان نفوذ آب به عمق آن وجود ندارد و آب بر روی آن جریان ئیدا می‌کند در اینف فرض اگر گفتیم غساله طاهر است ظاهر که قطعا طاهر می‌شود و غساله هم که در نقط‌ای از زمین جمع شده طاهر خواهد بود و اگر غساله گفتیم نجس است زمین طاهر می‌شود ولی محل اجتماع غساله نجس خواهد بود و اما اگر قائل به تفصیل شدیم و گفتیم غساله متعقب به طهارت طاهر است دون غیر المتعقب. طبق این مبنی اگر غساله متعقب به طهارت باشد ظاهر و باطن زمین طاهر می‌شود ولی اگر غساله غیر متعقب به طهارت باشد مثل این که غسل اول در متنجس به بول باشد در این صورت زمین در مرتبه دوم غسل طاهر می‌شود ولی محل اجتماع غساله نجس خواهد بود زیرا آب غساله دوم با آب غساله نجس اول ملاقات کرده است.

ب: در صورت دوم که زمین سست است به نحوی که آب در آن به راحتی نفوذ کرده و جریان پیدا نمی‌کند در این فرض اگر قائل به نجاست غساله شویم امکان تطهیر زمین نیست ولی اگر قائل به طهارت غساله شویم و یا غساله متعقب به طهارت را طاهر بدانیم با ریختن آب قلیل بر آن ظاهر و باطن آن طاهر می‌شود.

ج: در صورت سوم که آب به راحتی در آن نفوذ کرده و بر زمین جریان پیدا نمی‌کند ولی زمین شنی است در این فرض ظاهر

زمین طاهر می‌شود دون الباطن اما ظاهر آن طاهر است به خاطر این که شن‌ها مانع اتصال سطح زمین به عمق و غساله می‌شود. لانفصال الغسالة عن ظاهرها بالرسوب الى الباطن و اما باطن آن نجس است طبق مبنایی که غساله را مطلقا نجس می‌داند ولی طبق مبنای کسانی که غساله را طاهر می‌دانند و یا طبق نظر مرحوم استاد خویی که غساله متعقب به طهارت را طاهر می‌داند باطن آن هم طاهر خواهد شد.

بیان استاد اشرفی

اگر زمین رملی باشد که به راحتی آب در زمین نفوذ می‌کند درست است که اگر غساله را نجس بدانیم باطن نجس می‌شود ولی این مانع نیست از تطهیر ظاهر آن. ولی مرحوم سید می‌گوید ظاهر آن با شستن با آب قلیل طاهر می‌شود بعد هم در تطهیر آن اشکال نموده است «لا يخلو عن إشكال» از این جهت که لازم است غساله منفصل از زمین شود ولی اگر در همانجا نفوذ کرده باشد سطح ظاهر هم طاهر نمی‌شود لکن طبق آنچه گفتیم اشکال ایشان در حصول طهارت ظاهر وارد نیست. این حرف کمال کم لطفی است زیرا آنچه در طهارت شرط است انفصال غساله از محل نجس است مثلا اگر آرنج نجس شود و از بالا روی آرنج آب بریزیم و به نک انگشتان برسد نک انگشتان دست هم با همان آب طاهر می‌شود اگر چه غساله نجس باشد و اگر بگوییم غساله تابع محل است که قطعا محکوم به طهارت است.

مسألة 27: إذا صبغ ثوب بالدم، لا يطهر ما دام يخرج منه الماء الأحمر؛ نعم، إذا صار بحيث لا يخرج منه[3] طهر بالغمس[4] في الكرّ أو الغسل بالماء القليل، بخلاف ما إذا صبغ بالنيل النجس، فإنّه إذا نفذ فيه الماء في الكثير بوصف الإطلاق، يطهر و إن صار مضافاً[5] أو متلوّناً بعد العصر، كما مرّ سابقاً.

لباسی كه به خون رنگين شده طاهر نمى‌شود مادامى كه آب سرخ از آن بيرون مى‌آيد.« زیرا آبی که ملوث به اوصاف نجس شود متنجس است و نمی‌تواند مطهر غیر باشد طبق روایاتی که قبلا گذشت و در فرض تغیر آب به احد اوصاف ثلاثه نجس حکم به نجاست آن نموده است» آری اگر به قدری آن را بشوید که دیگر آب سرخ از آن بيرون نيايد به فرو بردن لباس در آب كر يا شستن در آب قليل طاهر مى‌شود ، به خلاف موردی که آب رنگی شود به رنگ لباس که در این صورت با آب قلیل هم طاهر می‌شود مشروط به این که رنگ به مقداری نباشد که موجب خروج آب از وصف اطلاق شود ولی اگر حین شستن آب مطلق باشد و بعد از بیرون آوردن لباس از آب به واسطه فشار دادن آب مضاف شود مانعی از تطهیر لباس نیست.

 


[1] الخوئي: بناءً على نجاسة الغسالة، و قد مرّ الكلام فيها [في صدر فصل الماء المستعمل]الامام الخميني: يمكن تطهيره ظاهراً بإخراج ماء الغُسالة و لو بمغرفة أو خرقة تجذبه، ثمّ صبّ الماء الطاهر و إخراجه بعد التطهير احتياطاً، و ما ذكره هو الأحوط‌.
[2] الامام الخميني: طهارة الظاهر لا يتوقّف على انفصال الغُسالة، فلا إشكال فيها‌الگلپايگاني: الظاهر كفاية الانتقال سريعاً و عدم الحاجة إلى الانفصال‌الخوئي: المعتبر في تحقّق مفهوم الغسل هو انفصال الغسالة عن المحلّ المغسول لا انفصالها عن المغسول نفسه، و قد مرّ حكم الغُسالة [في صدر فصل الماء المستعمل].
[3] الامام الخميني، الگلپايگاني: و زالت عينه‌مكارم الشيرازي: يعني لا يبقى منه إلّا لونه‌.
[4] الامام الخميني: و حصول الغسل بالعصر احتياطاً، و كذا في الفرع الآتي‌.
[5] الخوئي: تقدّم الكلام فيه و فيما قبله [في هذا الفصل، المسألة 2].

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo