< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر: الف: گوشت متنجس. ب: آرد و خمیر متنجس. ج: شیر متنجس در فرض نفوذ آب نجس در آنها/

مسألة 22: اللحم المطبوخ بالماء النجس أو المتنجّس بعد الطبخ يمكن تطهيره[1] في الكثير، بل و القليل إذا صبّ عليه الماء و نفذ فيه إلى المقدار الّذي وصل إليه الماء النجس.[2]

گوشتى كه با آب نجس يا متنجس پخته شده تطهير آن با قرار دادن آن در آب كثير محقق می‌شود و بلكه با قرار دادن آن در آب قليل منوط به این که آب در آن نفوذ كند به همان مقدارى كه آب نجس در آن نفوذ كرده است.

مرحوم صاحب عروه بعد از مساله نوزدهم چند فرع فقهی را در ضمن چند مساله پشت سر هم مطرح کرده است این فروع مبتنی بر اصول موضوعی مسلمّی است که در مباحث قبل متعرض آنها شدیم و ملخص آن به عرض می‌رسد:

اصل اول: همانطور که آب کثیر «آب جاری و آب کر...» مطهر غیر است آب قلیل هم بلا شک مطهر غیر است اساسا در اوائل اسلام دسترسی به آب جاری و آب کر مشکل بوده و مردم معمولا برای تطهیر از آب قلیل بهره می‌گرفتند. تنها فرقی که بین آب قلیل و آب کثیر است این که آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس متنجس می‌شود ولی آب کثیر با ملاقات نجس منفعل و متنجس نمی‌شود مگر این که متغیر به احد اوصاف ثلاثه نجس شود.

اصل دوم: همچنان که قذارات عرفی بوسیله آب برطرف می‌شوند، آنچه در شرع مقدس حکم به نجاست آن شده نیز با آب تطهیر می‌شوند در شرع مقدس اسلام نجاسات خود بر سه قسم است:

تارة: از چیزهایی است که عرف هم آن را قذر می‌شمارد مثل بول و غائط. و اخری: از چیزهایی که عرف قذارت آن را کشف نکرده ولی شارع که عالم به حقیقت اشیاء است حکم به تطهیر آنها نموده و از امر به تطهیر کشف می‌شود که آن چیز قذارت دارد مثل ملاقی با کلب یا خمر. و ثالثه: قذارت آن معنوی است مثل کافر و مشرک.

اصل سوم: چیزهایی که نجاست در آنها نفوذ کرده علی القاعده انفصال غساله آنها به نحو متعارف شرط در تطهیر آنها است زیرا غساله حامل نجاست است و اگر غَسل لازم باشد ولی خروج غساله آن لازم نباشد بقاء غساله موجب نقض غرض خواهد شد زیرا بنا است که آب نجاست را از متنجس زائل کنند و اگر بعد از شستن غساله آن خارج نشود غرض از تطهیر حاصل نشده است لذا مرحوم سید در کیفیت تطهیر تنورِ نان، متعرض همین امر شده که باید بعد از تطهیر دیواره‌های تنور، غساله آن از کف تنور خارج شود بوسیله سوراخ کردن کف تنور تا غساله در زمین رسوخ کند سپس روی آن خاک طاهر بریزند. حتی در اشیای صیقلی و شبیه آنها هم خروج غساله شرط است مثلا اگر کف دست فردی نجس شده باشد صرف ریختن آب در کف دست موجب تطهیر دست نمی‌شود وقتی تطهیر حاصل می‌شود که غساله آن از کف دست خارج شود.

البته در حکم غساله‌ اختلاف است، برخی معتقدند که غساله چون از بین برنده نجاسات و کثافات است نمی‌توان حکم به نجاست آن نمود در مقابل برخی معتقدند که چون آب غساله حامل نجاست است طبعا محکوم به نجاست است مرحوم استاد خویی در مساله قائل به تفصیل شده به این که غساله متعقب به طهارت طاهر است دون غیره. به این معنی که غساله تابع محل مغسول است اگر مغسول از چیزهایی باشد که در تطهیر آن دو مرتبه شستن معتبر است غساله اول آن نجس است و غساله دوم که بعد از آن طهارت حاصل می شود «به اصطلاح غساله متعقب به طهارت» طاهر است.

برهان این نظریه هم روشن است زیرا رطوبت باقیمانده در مغسول اگر طاهر باشد باید غساله آن هم که رطوبات مذکوره جزئی از همان غساله است طاهر شده باشد و الا تبعض حکم در آب واحد لازم می‌آید.

بنابراین غساله تابع محل مغسول است اگر مغسول از چیزهایی باشد که در مرتبه اول طاهر می شود غساله آن هم به تبع محل طاهر خواهد شد و اگر حکم به نجاست آن کنیم لازمه آن این است که در نجاست و طهارت شیء واحد تفکیک قائل شده و بگوییم: غساله‌ای که از لباس خارج شده نجس است ولی آب یا رطوبتی که بعد از خروج غساله در مغسول باقی مانده طاهر است با این که هر دو یک آب هستند پس ناگزیر باید بگوییم چیزهایی که تطهیر آن با یک مرتبه شستن حاصل می‌شود غساله آن طاهر است و اما اگر از چیزهایی باشد که در تطهیر آن تعدد غسل شرط است غساله اول نجس و غساله دوم آن طاهر است.

اصل چهارم: اگر متنجس از چیزهایی باشد که نجاست در آن نفوذ می‌کند و امکان عصر در آن وجود داشته باشد مثل لباس و پتو و مانند آن، در تطهیر آن خروج غساله لازم است و اما اگر از چیزهایی باشد که آب در آن نفوذ می‌کند ولی امکان عصر در آن نیست مثل برنج و حبوبات، در تطهیر آن باید آن را در آب قرار دهیم تا آب طاهر به باطن آن رسوخ کند و با وارد شدن آب به باطن آن و خروج قذارت و نجاستِ داخل آن، عرفاً طهارت حاصل می‌شود بر این اساس اگر آرد یا خمر نجس شود می‌توان برای تطهیر خمیر و آرد ابتدا آن را بپزند و بعد از آن که تبدیل به نان شد آن را در آب بگذارند تا آب به همه اجزای آن نفوذ کند و به این کیفیت تطهیر شود.

البته بحث است که چیزهایی که آب نجس در آنها نفوذ می‌کند و قابل برای عصر نیست آیا در تطهیر آنها لازم است که قبل از قرار دادن در آب طاهر آن را خشک کنند و بعد در آب بگذارند تا با نفوذ آب طاهر در آن طهارت حاصل شود یا این که نیاز به خشک کردن آن نیست و اگر آن چیز را در آب به مقداری بگذارند که آبِ طاهر جایگزین آب نجس شود کافی در حصول

طهارت است؟ با توجه به این اصول موضوعی، مسائلی که مرحوم سید ماتن مطرح نموده واضح خواهد شد.

در بحث دیروز در ضمن مساله 22 گذشت که در تطهیر گوشتی که در آب نجس پخته شده لازم است که آن را در آب كثير یا آب قليل قرار دهند تا آب در آن نفوذ كند به همان مقدارى كه آب نجس در آن نفوذ كرده است. حکم مزبور علی القاعده است با این حال محقق همدانی در مساله به استناد روایت زکریا بن آدم و روایت سکونی حکم نموده به این که گوشتی که آب نجس در آن نفوذ کرده شستن ظاهر آن کافی در حصول طهارت باطن آن است.[3] با توجه به این که در دو روایت مزبور امام در مقام بیان وظیفه فعلیه شخص بوده و نفرموده که در تطهیر گوشتی که آب نجس در آن نفوذ کرده باید آن را در آب قرار دهند تا آب طاهر به باطن آن نفوذ کند بلکه در تطهیر تنها امر به غسل نموده است «وَ اللَّحْمَ فَاغْسِلْهُ وَ كُلْهُ» «يُغْسَلُ اللَّحْمُ وَ يُؤْكَلُ» و اگر نفوذ آب در گوشت لازم بوده و امام حکم آن را بیان ننموده باشد مستلزم تاخیر بیان از وقت حاجت است و هو قبیح. پس از این دو روایت کشف می‌شود که رساندن آب به باطن آن لازم نیست.

طبق اطلاق این روایت غسل ظاهر کافی است و اگر ظاهر شسته شد باطن هم به تبع آن طاهر خواهد شد ولی با این حال اکثر فقها از جمله مرحوم صاحب جواهر و مرحوم صاحب حدائق و مرحوم سیدنا الاستاد الخویی این امر را نپذیرفته و گفته‌اند طهارت آن با شستن ظاهر گوشت درفرضی حاصل می‌شود که نجاست به باطن آن نفوذ نکرده باشد[4] چه آنکه در هر دو روایت:

اولاً: فرض نفوذ آب نجس در باطن آبگوشت نشده و سوال راوی صرفا از وقوع نجاستی در آبگوشت بوده و این مستلزم این نیست که نجاست در آن نفوذ کرده است.

ثانیاً: گوشت تازه از چیزهایی است که آب نجس در آن نفوذ نمی‌کند. آری گوشتی که خشک شده امکان نفوذ آب در آن وجود دارد و گوشتی که در آبگوشت استفاده می‌شود چون معمولا گوشت تازه است و گوشت خشک به ندرت در غذا از آن استفاده می‌شود نمی‌توان دو روایت مزبور را حمل بر این فرد نادر نمود و از آن استفاده نمود که در تطهیر چیزهایی که آب نجس در آنها نفوذ کرده شستن ظاهر آن کافی در حصول طهارت است.

ثالثاً: دو روایت مزبور سندا قابل برای مناقشه است اما روایت زکریا بن آدم از این جهت که در سند آن حسین بن مبارک واقع شده که تویق نشده است و روایت سکونی هم در طربق آن نوفلی واقع شده که توثیق نشده است اگر چه مرحوم استاد خویی طبق مبنایی که داشتند حکم به وثاقت همه رواتی نمودند که در اسناد کامل الزیارات ذکر شده ولی بعدا از این نظریه برگشتند.

کلام مرحوم محقق همدانی

و قد أشرنا آنفا إلى أنّ غسل الحنطة و الشعير و نحو هما لدى العرف ليس إلّا على النحو المزبور، و غسالتها التي يجب التنزّه عنها على تقدير استقذارها هي الماء المستولي عليها الذي تنتقل قذارة الأجزاء الظاهرة و الباطنة إليها.و أمّا الأجزاء المائيّة الراسخة في باطنها التي هي واسطة في النقل فهي تابعة للمغسول في الطهارة و النجاسة، كالمتخلّف في الثوب بعد عصره، بل تبعيّة هذه الأجزاء للمغسول و استهلاكها بنظر العرف أشدّ من تبعيّة المتخلّف، و قد عرفت في مبحث الغسالة أنّ الحكم بطهارة المتخلّف ليس تعبّديّا محضا، بل هو أمر يشهد به العرف، و تقتضيه شرعيّة مطهّريّة الغسل...

و يمكن الاستدلال له:برواية السكوني و رواية زكريّا بن آدم والمتبادر منهما ليس إلّا إرادة الغسل المتعارف الذي لا يتحقّق معه القطع بنفوذ الماء في جميع الأجزاء الباطنيّة التي سرت النجاسة إليها، و قد نفينا البعد عن تبعيّة الباطن للظاهر في الطهارة بغسله بالماء في مثل الفرض، كما يتبع باطن الأرض لظاهرها عند إشراق الشمس عليه، و يتبع ما رسب في باطن النعل للسطح الملاصق للأرض.[5]

مسألة 23: الطين النجس اللاصق بالإبريق، يطهر بغمسه في الكرّ[6] و نفوذ الماء[7] إلى أعماقه و مع عدم النفوذ يطهر ظاهره؛ فالقطرات الّتي تقطر منه بعد الإخراج من الماء طاهرة؛ و كذا الطين اللاصق بالنعل، بل يطهر ظاهره بالماء القليل أيضاً، بل إذا وصل إلى باطنه بأن كان رخواً، طهر باطنه أيضاً به.

گِل نجسی كه به ته ابريق «آفتابه» چسبيده با فرو بردن آن در آب كر و نفوذ آب به اعماق آن طاهر مى‌شود و اگر گِل به نحوى باشد كه آب در آن نفوذ نكند ظاهر آن با آب طاهر مى‌شود و قطراتى هم كه از آن مى‌چكد بعد از بيرون آوردن از آب طاهر است. همچنين گِلى كه به کف كفش چسبيده با قرار دادن آن در آب کر طاهر مى‌شود بلكه با آب قليل هم ظاهر آن طاهر مى‌شود و بلكه اگر آب قلیل به باطن آن برسد باطن آن هم طاهر خواهد ‌شد.

بیان استاد اشرفی: این مساله هم طبق آنچه در بالا گفتیم علی القاعده است.

مسألة 24: الطحين و العجين النجس يمكن[8] تطهيره بجعله خبزاً، ثمّ وضعه في الكرّ حتّى يصل الماء إلى جميع أجزائه و كذا الحليب النجس، بجعله جبناً و وضعه في الماء كذلك.

آرد و خمير نجس تطهير آن دو ممكن است به اين صورت كه ابتدا با آن نان بپزند و بعد آن را در آب كر بگذارند تا آب به جميع اجزاى آن نفوذ کند. همچنين می‌توان شير نجس را تطهیر کرد به این صورت که آن را تبدیل به پنير كنند و بعد در آب كر بگذارند تا آب به باطن آن نفوذ کند و با نفوذ آب به باطن، پنیر طاهر خواهد ‌شد.

مرحوم سید در کیفیت تطهیر آرد و خمیرِ نجس می‌فرماید: ابتدا باید خمیر یا آرد نجس را تبدیل به نان کنند و بعد آن را در آب قرار دهند تا طهارت حاصل شود ارائه این راهکار از این جهت است که بعد از تبدیل آرد یا خمیر به نان، آب به راحتی در نان نفوذ می‌کند ولی اگر به صورت خمیر باشد امکان نفوذ آب به اعماق آن وجود ندارد و تنها سطح ظاهری آن طاهر می‌شود این مساله هم طبق اصول موضوعی که بیان کردیم روشن است که در تطهیر چیزهایی که نجاست در آنها نفوذ می‌کند لازم است آب طاهر به باطن آنها نفوذ کند. همچنین اگر شیر نجس شود می‌توان شير نجس را تطهیر کرد به این صورت که شیر را تبدیل به پنير كنیم و بعد در آب كر یا قلیل بگذاریم تا آب طاهر به باطن آن نفوذ کند و آب طاهر جایگزین آب نجس شود.

خاطره: در زمان سابق که شیر حیوانات را با دست می‌دوشیدند، احتمال خونی شدن شیر خیلی کم بود ولی الآن که برای دوشیدن شیر از دستگاه استفاده می‌شود اگر مقداری دستگاه دیرتر از پستان جدا کنند و یا خللی در شیر دوشیدن با دستگاه ایجاد شود موجب زخمی شدن پستان حیوان و به تبع آن خونی شدن شیر می‌شود. بنده در سفری که به هلند داشتم در خیابان به چشم خود دیدم که ماشینی که شیر را منتقل به کارخانه می‌کرد تا از آن کره و روغن و امثال آن درست کنند، فردی در بالای منبع برای حفاظت شیر نشسته بود و دست خود را در بالای شیرها گذاشته بود و شیرها پیوسته با دست او ملاقات می‌کرد از طرفی معمولا آنان کافر هستند و ملاقات دست آنها با شیر موجب تنجس شیر می شود لذا از آن موقع تصمیم گرفتم که احتیاط کرده و دیگر از کره هلندی استفاده نکنم.

به هر حال خود شیر قابل برای تطهیر نیست مگر آن که به مقداری کم باشد که مستهلک در آب شود مثل این که یک کاسه شیر را در آب کر بریزیم که در فرض تغییر صورت نوعیه و استهلاک ن در آب طاهر می‌ شود و یا طبق راهکاری که مرحوم سید بیان نمود عمل نمود به این صورت که شیر نجس را تبدیل به پنیر کنند و بعد آن را در آب طاهر بگذارند تا آب در آن نفوذ کند و طاهر شود طبق اصل موضوعی چهارمی که گفتیم اگر آب طاهر به اعماق آن نفوذ کند طاهر می‌شود لذا کسی هم در این دو راهکاری که مرحوم سید مطرح نموده اشکال ننموده است البته این در صورتی است که شیر متجس باشد ولی اگر شیر از حیوان نجس العین باشد مثل شیر سگ یا خوک باشد تطهیر آن به هیچ عنوان ممکن نیست.


[1] الامام الخميني: مع الشكّ في نفوذ الماء النجس في باطنه لا إشكال في إمكان تطهيره ظاهراً؛ و أمّا مع العلم به فلا بدّ من العلم بغسله بنحو يصل الماء المطلق إلى باطنه و لا يبعد ذلك في اللحم دون الشحم، و مع الشكّ فالأحوط لو لم يكن الأقوى، لزوم الاجتناب عنه‌.
[2] الگلپايگاني: و اخرجت غسالته بالدلك أو العصر. ‌مكارم الشيرازي: و يغلب على النجس و يصدق معه الغسل، و لكن كلّ ذلك مجرّد فرض غالباً بحيث لا يسقط اللحم عن قابليّة الانتفاع‌.
[3] و مصباح الفقيه كتاب الطهارة ص604 و علة منع القول الأول عدم ثبوت دليل يعتمد عليه في القول بالطهارة التبعيّة في أمثال المقام مما ينفذ الماء النجس داخل الجسم الذي لا يقبل العصر، إما من جهة الشك في أصل نفوذ الماء و ان النافذ هي الرطوبة لا الماء و إما من جهة الشك في بقاءه على الإطلاق في مثل الصابون و الطين.
[4] الحدائق ج5 ص373- 375 و الجواهر ج6 ص153.
[6] الخوئي: في حصول الطهارة بذلك قبل تجفيفه إشكال و إن كان لا يبعد حصول الطهارة للباطن بنفوذ الماء فيه، و أولى منه بالإشكال طهارته بالماء القليل؛ نعم، لا إشكال في طهارة ظاهره بالغسل بالماء القليل أو الكثير‌.
[7] الامام الخميني: المطلق، و كذا في التطهير بالقليل‌.
[8] الامام الخميني: مشكل، خصوصاً في الثاني‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo