< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1401/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر ظرف متنجس به موش مرده صحرايى/ کیفیت تطهیر ظرف متنجس به خمر

 

المساله السادسه: يجب في ولوغ الخنزير غسل الإناء سبع مرّات و كذا في «موت» الجرذ و هو الكبير من الفأرة البرّيّة، و الأحوط في الخنزير التعفير قبل السبع أيضاً[1] لكن الأقوى عدم وجوبه.

ترجمه: در ظرف متنجس به ولوغ خنزیر «خوك» هفت مرتبه شستن واجب است همچنين موش مرده صحرايى که در ظرف آب افتاده است. احوط در ولوغ خوك، آن است که قبل از هفت مرتبه شستن، ظرف خاك مالى شود لكن اقوى عدم وجوب است.

بعد از فراغ از حکم غسل سبع مرات در ظرف ملوث به ولوغ خنزیر، مرحوم سید می‌فرماید: همچنين در تطهیر ظرف آبی که در آن موش مرده صحرايى افتاده، هفت مرتبه شستن واجب است. «جرذ» بر وزن عمر به موش‌های صحرایی بزرگی اطلاق می‌شود که تقریباً به ‌اندازه گربه است که اگر در ظرف آب بیفتد و بمیرد در تطهیر آن سه قول مطرح است:

قول اول: طبق نظر مشهور[2] هفت مرتبه شستن ظرف واجب است مستند این قول موثقه عمار است که در آن حکم به سبع غسلات شده است.

قول دوم: کفایت یک مرتبه شستن است، مستند این قول روایاتی است که در تطهیر مطلق اوانی متنجس امر به غسل نموده و حرفی از تعدد غسل به میان نیاورده است ضمن این که در صدر موثقه دوم عمار هم در تطهیر مطلق ظروف متنجس امر به غسل شده است که متن کامل روایت ذیلا ذکر شده است اما محل شاهد «سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ أَوْ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ» با توجه به این که طبیعت غسل به یکبار شستن محقق می‌شود طبق صدر این روایت یکبار شستن مطلق ظروف کافی در تطهیر آن است یکی از مصادیق ظروف متنجس، ظرفی است که ملاقات با موش مرده بیابانی کرده است مرحوم محقق در معتبر و مرحوم علامه در مختلف این قول را اختیار نموده‌اند.

قول سوم: لزوم سه بار شستن ظرف، مستند این قول موثقه دوم عمار است که در مطلق ظروف متنجس حکم به ثلاثه غسلات نموده است. این قول را مرحوم صاحب شرایع و برخی دیگر از فقها اختیار نموده‌اند.

اما مستند مشهور در حکم به لزوم هفت مرتبه شستن ظرف متنجس به موش بیابانی،عبارت مذکور در ذیل موثقه عمار است:

موثقة اول عمار: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ؟ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ يُصَبُّ فِيهِ الْمَاءُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ ذَلِكَ الْمَاءُ ثُمَّ يُصَبُّ فِيهِ مَاءٌ آخَرُ فَيُحَرَّكُ فِيهِ ثُمَّ يُفْرَغُ مِنْهُ وَ قَدْ طَهُرَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ اغْسِلِ الْإِنَاءَ الَّذِي تُصِيبُ فِيهِ الْجُرَذَ مَيِّتاً سَبْعَ مَرَّاتٍ.[3]

مستند قول به ثلاث مرات صدر همین روایت و روایات دیگری است که در تطهیر مطلق ظروف متنجس امر به ثلاث غسلات نموده است در صدر همین روایت فرمود: «سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ؟ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.»

اما مستند قول به غسل واحد روایاتی است که در تطهیر مطلق متنجسات امر به غسل نموده است از طرفی طبیعت غسل هم به غسل واحد محقق می‌شود و نیز موثقه دوم عمار است که در موضوع خمره «ظرف» متنجس به خمر به نحو مطلق حکم به غسل نموده است. تحقق طبیعت غسل هم به غسل واحد است. طبق این روایات غسل واحد کافی در تطهیر مطلق ظروف است و اما متن موثقه دوم عمار:

موثقه دوم عمار: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ أَوْ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ. وَ عَنِ الْإِبْرِيقِ وَ غَيْرِهِ يَكُونُ فِيهِ خَمْرٌ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ؟ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ وَ قَالَ فِي قَدَحٍ أَوْ إِنَاءٍ يُشْرَبُ فِيهِ الْخَمْرُ؟ قَالَ تَغْسِلُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. سُئِلَ يُجْزِيهِ أَنْ يُصَبَّ فِيهِ الْمَاءُ؟ قَالَ لَا يُجْزِيهِ حَتَّى يَدْلُكَهُ بِيَدِهِ وَ يَغْسِلَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.[4]

بیان استاد اشرفی در جمع بین روایات

جمع بین روایاتی که در تطهیر مطلق ظروف متنجس به نحو مطلق امر به غسل نموده و بین این دو روایت عمار که در اولی امر به سبع مرات در خصوص ظرف ملاقی با موش مرده صحرایی نموده و در دومی در مورد خمره متنجس به خمر امر به ثلاث غسلات نموده است جمع بین این روایات به این است که روایاتی که امر به غسل به نحو مطلق نموده و نیز موثقه دوم عمار که امر به ثلاث مرات نموده است مقید کنیم به موثقه اول عمار که امر به سبع غسلات در خصوص ظرف ملاقی با موش مرده صحرایی نموده است.

توضیح ذلک: در صدر موثقه دوم عمار امر به سه مرتبه شستن مطلق ظروف متنجس شده است «سُئِلَ عَنِ الْكُوزِ وَ الْإِنَاءِ يَكُونُ قَذِراً كَيْفَ يُغْسَلُ وَ كَمْ مَرَّةً يُغْسَلُ؟ قَالَ يُغْسَلُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ» و در روایات دیگر در مطلق ظروف متنجس امر به ثلاث غسلات شده است، مورد این روایات مطلق ظروف متنجس است لکن چون در ذیل موثقه اول عمار در خصوص ظرف متنجس به موش مرده بیابانی امر به هفت مرتبه شستن نموده است طبعاً مقتضای جمع بین صدر و ذیل این روایت آن است که صدر روایت را که حکم مطلق ظروف متنجس را بیان نموده مقید به ذیل روایت کنیم که حکم خصوص موش بیابانی مرده را بیان نموده است و نتیجه آن بعد از تقیید آن است که در مطلق ظروف متنجس، ثلاث غسلات لازم است الا ظرف متنجس به موش مرده بیابانی که در آن هفت مرتبه شسنتن لازم است و همچنین روایاتی که در مطلق ظروف متنجس امر به غسل نموده طبق قانون مطلق و مقید، مقید می‌شود به این روایت که حکم به سبع غسلات در حیوان خاص نموده است.

احتمال دیگری که در مساله مطرح است این که در تطهیر با آب قلیل سه مرتبه شستن طبق صدر موثقه اول عمار لازم باشد و امر به هفت مرتیه شستن در ذیل روایت همین موثقه حمل بر استحباب شود با این بیان سه مرتبه شستن کافی در حصول طهارت است ولی اگر کسی می‌خواهد مرتبه بالاتری از تطهیر را انجام بدهد مستحب است علاوه بر سه بار، چهار بار دیگر هم ظرف را بشوید.

این احتمال پذیرفته نیست زیرا صدر روایت صحبت از تطهیر مطلق ظروف متنجس نموده است ولی ذیل موثقه عمار حکم خصوص ظرف متنجس به جرذ را بیان نموده که هفت مرتبه شستن باشد بنابراین علی القاعده روایاتی که در آن حکم به سه مرتبه شستن نموده مقید به ظرف متنجس به جرذ می‌شود که موردش خصوص جرذ است و در آن حکم به شستن هفت مرتبه شده است و طبق قانون مطلق و مقید در خصوص جرد حکم به هفت مرتبه شستن می‌شود.

اما این که مراد از «جرذ» کدام نوع از انواع موش بیابانی است اهل لغت در آن اختلاف نموده‌اند:

حكي عن العين و المحيط: أنه ذكر الفأر و عن النهاية: أنه الذكر الكبير منه، و عن الصحاح، و المغرب: أنه ضرب منه، و عن ابن سيده: أنه ضرب منها أعظم من اليربوع أكدر في ذنبه سواد، و عن الجاحظ: الفرق بينه و بين الفأر كالفرق بين الجواميس و البقر و البخاتي و العراب، و عن بعض: أنه الضخم من الفئران، و يكون في الفلوات و هو في عرفنا اليوم معروف يسكن البيوت و الفلوات.[5]

کیفیت تطهیر ظرف متنجس به موش مرده بیابانی در آب کر

بحث است در این که حکم مزبور «غسل سبع مرات» آیا اختصاص به آب قلیل دارد یا در آب کر هم هفت مرتبه لازم است مرحوم استاد خویی می‌گوید: موثقه مزبور در این جهت اطلاق دارد و طبق اطلاق آن بین آب قلیل و آب کر در غسل سبع مرات فرقی نیست.

اشکال استاد اشرفی

طبق این روایت نمی‌توان حکم به لزوم سبع مرات حتی در آب کر نمود زیرا مورد روایت اناء است و اناء معمولا به ظروفی اطلاق می‌شود که حجم آن کمتر از آب کر است لذا بعید نیست بگوییم این روایت شامل حوض بزرگی که به‌ اندازه کر است نمی‌شود و طبق روایاتی که حکم به غسل ثلاث مرات نموده علی القاعده سه مرتبه شستن کافی است و بعید نیست که یک مرتبه شستن هم کافی باشد زیرا حکم به ثلاث غسلات موردش اناء متنجس است که اناء هم معمولا به ظروفی اطلاق می‌شود که حجم آن کمتر از آب کر است لذا روایات ثلاث مرات شامل حوض بزرگی که به مقدار کر است نمی‌شود و بعید نیست که غسل واحد یا آب کر کفایت کند.

المسألة السابعه: يستحبّ في ظروف الخمر الغسل سبعاً و الأقوى كونها كسائر الظروف[6] في كفاية الثلاث.[7]

ترجمه: در ظرف متنجس به شراب، هفت مرتبه شستن مستحب است و اقوى كفايت سه مرتبه است، مثل ساير ظروف.

در کیفیت تطهیر ظرف متنجس به خمر چند قول مطرح است:

قول اول: کفایت یک مرتبه شستن.

قول دوم: لزوم دو مرتیه شستن. مرحوم شهید اول در لمعه همین قول را اختیار نموده ولی مستندی برای آن ارائه ننموده است.

قول سوم: لزوم سه مرتیه شستن متنجس به خمر مثل بقیه ظروف متنجس.

قول چهام: لزوم هفت مرتبه شستن. ظاهراً مرحوم سید ماتن روایت موثقه عمار را که در آن حکم به سبع غسلات نموده حمل بر ندب نموده و طبق موثقه دیگر عمار حکم نموده که اقوی کفایت ثلاث مرات است.

موثقة اول عمار: أنه سأله عن الإناء يشرب فيه النّبيذ؟ فقال: تغسله سبع مرّات، و كذلك الكلب. [8]

موثقة دوم عمار: محمد بن يحيي عن محمد بن احمد عن احمد بن الحسن عن عمرو بن سعيد عن مصدق بن صدقه عن عمار بن موسي عن ابي عبد الله قال سَأَلْتُهُ عَنِ اَلدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ اَلْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ أَوْ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ؟ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلاَ بَأْسَ وَ عَنِ اَلْإِبْرِيقِ وَ غَيْرِهِ يَكُونُ فِيهِ اَلْخَمْرُ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلاَ بَأْسَ وَ قَالَ فِي قَدَحٍ أَوْ إِنَاءٍ يُشْرَبُ

فِيهِ اَلْخَمْرُ قَالَ تَغْسِلُهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ سُئِلَ أَ يُجْزِيهِ‌ أَنْ يُصَبَّ اَلْمَاءُ فِيهِ قَالَ لاَ يُجْزِيهِ حَتَّى يَدْلُكَهُ بِيَدِهِ وَ يَغْسِلَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ‌ .[9]

جمع بین موثقه دوم عمار که امر به غسل ثلاث مرات نموده «به علاوه روایاتی که در مطلق ظروف متنجس امر به غسل ثلاث مرات نموده است» با موثقه اول عمار که امر به غسل سبع مرات نموده است.

جمع اول: این که روایاتی را که امر به سبع غسلات نموده حمل بر استحباب نماییم. نتیجه آن این است که سه مرتبه شستن لازم است و مازاد بر آن تا هفت مرتبه حمل بر استحباب می‌شود.

جمع دوم: این دو دسته روایات از قبیل مطلق و مقید است لذا روایاتی که حکم به ثلاث مرات نموده مقید می‌شود به روایاتی که حکم به سبع غسلات نموده است به این صورت که می‌گوییم روایات ثلاث مرات مطلق است و روایات سبع مرات مقید به قید سبعه است و طبق قانون اطلاق تقیید روایت مطلقه حمل بر مقید می‌شود.

مناقشه استاد اشرفی

در جایی مطلق حمل بر مقید می‌شود که روایت مطلق تنها در مقام بیان اصل تطهیر باشد نه کیفیت تطهیر مثل این که در روایتی امر به غسل ظروف متنجس شده و حرفی از تعدد غسل به میان نیاورده باشد حال اگر در روایات دیگری حکم به غسل ثلاث مرات در ظروف متنجس شده باشد از این روایات کشف می‌شود که دسته اول روایات که به نحو مطلق امر به غسل نموده در مقام بیان کیفیت تطهیر نبوده‌اند. لکن این کلام در ما نحن فیه پذیرفته نیست زیرا نمی‌توان گفت: روایاتی که امر به سه مرتبه شستن نموده در مقام بیان اصل تطهیر بوده نه کیفیت تطهیر زیرا در این روایات تصریح به سه مرتبه شستن شده است. از این امر فهمیده می‌شود که حمل اول صحیح است.

از این جهت می‌گوییم: امام در روایاتی که امر به ثلاث غسلات نموده در مقام بیان کیفیت تطهیر هم بوده است منتها چون در روایات دیگر امر به سبع غسلات شده به قرینه این روایت که امر به ثلاث غسلات نموده کشف می‌کنیم که سه بار شستن در تطهیر متنجس به این نجس کافی است ولی مستحب است که هفت مرتبه شسته شود تا مرتبه عالی طهارت حاصل شود لذا این که برخی از فقها گفته‌اند اطلاق سه مرتبه مقید به هفت مرتبه می‌شود و زائد حمل بر استحباب می‌شود. این کلام بر قاعده مطلق و مقید منطبق نیست بلکه صحیح آن است که زائد را حمل بر استحباب کنیم زیرا اعداد به منزله تصریح به خصوص عددی است که ذکر شده و ذکر ثلاثه را مطلق نسبت به مازاد نمی‌دانند.

المسألة الثامنه: التراب الّذي يعفّر به، يجب[10] أن يكون طاهراً [11] قبل الاستعمال.

مرحوم سید می‌فرماید: خاكى كه در تعفیر ولوغ کلب، استعمال مى‌شود واجب است كه قبل از استعمال طاهر باشد. برخی از فقها در مقام استدلال برای لزوم طهارت خاک گفته‌اند: این خاک چون جنبه تطهیری را دارد باید خود نیز طاهر باشد به مقتضای قاعده‌ای که می‌گویند: «ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش» ولی با این حال در هیچ روایتی قید طهارت خاک ذکر نشده و به مقتضای اطلاق روایات اگر خاک نجس هم باشد کفایت است ضمن این که خاک تنها نقش رفع لزوجت ولوغ کلب را دارد و این خاصیت در خاک متنجس هم وجود دارد و بعید نیست بگوییم طهارت خاک لازم نیست با این حال مرحوم سید طهارت خاک را شرط دانسته است ولی دلیلی بر آن نداریم.

 


[1] مكارم الشيرازي: بل الاحتياط فيه ضعيف، لعدم صدق عنوان الكلب عليه و بطلان القياس‌.
[2] مصباح الفقيه ص662.
[6] الخوئي: و لكنّها تمتاز عنها بلزوم غسلها ثلاث مرّات حتّى في الماء الجاري و الكرّ‌.
[7] مكارم الشيرازي: و يعتبر فيه الدلك، إلّا أن يزول بدونه كما ورد في الموثّق‌.
[10] الامام الخميني: على الأحوط‌.
[11] الخوئي: على الأحوط‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo