درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفیشاهرودی
1401/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب/
المسألة الخامسه: يجب في الأواني...إذا تنجّست بالولوغ،[1] التعفير بالتراب مرّة و بالماء بعده مرّتين و الأولى أن يطرح فيها التراب من غير ماء و يمسح به، ثمّ يجعل فيه شيء من الماء و يمسح به و إن كان الأقوى كفاية الأوّل فقط، بل الثاني أيضاً؛ و لا بدّ من التراب، فلا يكفي عنه الرماد و الإشنان و النورة و نحوها؛ نعم، يكفي الرمل[2] و لا فرق بين أقسام التراب. و المراد من الولوغ شربه الماء أو مائعاً آخر بطرف لسانه، و يقوى[3] ، [4] إلحاق لطعه الإناء بشربه؛ و أمّا وقوع لعاب فمه، فالأقوى فيه عدم اللحوق[5] و إن كان أحوط بل الأحوط إجراء الحكم المذكور في مطلق مباشرته ولو كان بغير اللسان من سائر الأعضاء حتى وقوع شعره أو عرقه في الإناء.
ترجمه: در تطهیر ظروف متنجس به ولوغ کلب لازم است ابتدا يك دفعه آن را خاكمالی کنند و بعد دو مرتبه آن را بشويند و بهتر آن است كه يك مرتبه با خاكِ خشك، خاكمال کنند و بعد مقداری آب در ظرف بريزند و گلمال کنند «و سپس دوبار با آب بشویند» اگر چه اقوى كفايت اول «خاكمالی تنها» و بلكه كفايت دوم «گلمالی تنها» است. ماليدن چيز ديگر غير از خاك مثل: خاكستر و آهك و مانند اينها كفايت از تعفیر به خاک نمىكند. آری رمل «شِن یا سنگریزه» كفايت است و در خاک نیز فرقى نيست بین اقسام مختلف آن «لصدق مفهوم التراب على الجميع» مراد از ولوغ، آن است كه سگ گوشه دهان خود را در آب کند و با زبان خود آب یا مایع دیگر را وارد دهان کند. اقوى آن است که ليسيدن سگ در ظرف هم در حکم ملحق به ولوغ کلب است و اما اگر لعاب دهان سگ «بدون این که دهان یا زبانش را به آب بزند» در ظرف آب بیفتد حكم مذكور جارى نيست اگر چه احوط استحبابی است، بلكه احوط اجراى حكم مذكور در مطلق اصابت اعضای بدن سگ با ظرف است و احتیاط مزبور حتى در افتادن مو و ريختن عرق سگ هم در ظرف آب جاری است.
در کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب چند مطلب باقی مانده که در بحث امروز به بررسی از این امور میپردازیم:
مطلب اول: مراد از غسل بالتراب چیست؟
مطلب دوم: آیا بعد از تعفیر و غسلتین، خشک کردن ظرف هم لازم است؟
مطلب سوم: مراد از ولوغ کلب چیست؟
مطلب چهارم: آیا وقوع لعاب دهان سگ در حکم، ملحق به ولوغ کلب است؟
مطلب پنجم: آیا حکم مزبور شامل ملاقات سایر اعضای بدن سگ به ظرف میشود؟
مطلب اول: مراد از غسل بالتراب «یا به اصطلاح فقها تعفیر» چیست؟
احتمال اول: تعبیر به «غسل بالتراب» در روایت از باب مشاکلت با غسل بالماء آمده است یعنی چون در روایت تعبیر به غسل بالماء شده در مورد تراب هم از باب مشاکلت، تعبیر به غسل شده است. «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ» لذا کلمه غسل مجازا اسناد به تراب داده شده و لازم نیست حتما در آن حالت جریان وجود داشته باشد با این بیان اگر کسی ظرف را فقط خاکمالی کند کفایت است.
احتمال دوم: مرحوم سید از باب احتیاط فرموده که ابتدا ظرف را خاکمال کند و بعد مقداری آب در خاک بریزد که حالت گلمال پیدا کند و بعد از آن، دو بار دیگر ظرف را بشوید اشکالی که در این احتمال مطرح است این که دیگر عنوان جریان که در غسل معتبر است صادق نیست.
احتمال سوم: ترکیب آب با خاک به مقداری باشد که آب به حد مضاف برسد.
احتمال چهارم: مراد از «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ» آن است که مقدار کمی خاک در آب بریزند به مقداری که تنها مسمای خاک صادق باشد چنان که در شستن میّت با کافور و سدر مسمای کافور و سدر کافی است. طبق این بیان باید مقدار خاک به قدری کم باشد که آب از حالت اطلاق خارج نشود و تنها قدری بو یا رنگ خاک را به خود بگیرد زیرا در صدق مفهوم غسل، لازم است آب جریان داشته باشد لذا در وضو گفتهاند ریختن آب باید به نحوی باشد که آب بر روی اعضاء جریان داشته باشد. طبق این قول جریان آب صادق است و کلمه غسل در معنای حقیقی آن استعمال شده است.
اشکالی که در این احتمال وجود دارد این که در اینجا درست است که غسل به معنای حقیقی آن صادق است ولی غسل بالتراب صادق نیست بلکه غسل بالماء صادق است ضمن این که با اعتبارات علمی هم سازگار نیست که خاک را از بین برنده میکروب موجود در لعاب دهان سگ میدانند و این در صورتی محقق می شود که خاک نقش اصلی در تطهیر و زدودن میکروب را داشته باشد نه صدق مسمای خاک.
احتمال پنجم: مرحوم استاد خویی و مرحوم استاد شیخ حسین حلی این احتمال را دادهاند که باء در عبارت «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ»
به معنای استعانت به خاک باشد به این صورت که ابتدا مقداری خاک در ظرف بریزند به همراه مقداری آب تا خاک به صورت گلِ شود و سپس ظرف را گلمال کنند و بعد هم گل آن را بشویند اگر چنین کنند عنوان جریان و غسل بالتراب صادق است «و به يتحفظ على مفهوم كلا اللفظين: الغسل و التراب»[6] و صادق است بگوییم ظرف با استعانت از آب و خاک شسته شد مثل کسی که میخواهد سرش را با صابون یا سدر بشوید متعارف است که ابتدا به سر خود صابون یا شامپو و یا سدر میزند و سپس سر خود را با آب میشوید در اینجا صادق است بدون تکلّف بگوییم: با شامپو یا سدر سرس را شسته است. در ما نحن فیه هم چنین عمل کند و بعد از دستور العمل فوق، ظرف را دو بار دیگر با آب بشوید تا غسلتین هم محقق شود.
مطلب دوم: آیا بعد از تعفیر و غسلتین، خشک کردن ظرف هم لازم است؟
در روایات ما اسمی از خشک کردن ظرف بعد از دستور العمل فوق «تعفیر و غسلتین» به میان نیامده است با این حال مرحوم شیخ مفید و صدوقین رحمهما الله گفتهاند: خشک کردن ظرف بعد از دستور العمل فوق لازم است با این که در موثقه عمار و صحیحه بقباق صحبتی از جفاف و خشک کردن ظرف نشده است. آری در روایت فقه الرضا کلمه « ثم يجفف» آمده و احتمال دارد که مستند این سه بزرگوار همین روایت باشد لکن این روایت به جهت ضعف سندی اعتباری ندارد و نمیتواند مستند برای حکم مزبور باشد البته بعید نیست که قید جفاف را حمل بر امر متعارف بین مردم کنیم که معمولا بعد از شستن ظرف، آن را خشک میکنند و سپس از آن استفاده می کنند. اما متن روایت
فقه الرضا: إن وقع كلب أو شرب منه أهريق الماء و غسل الإناء ثلاث مرات مرة بالتراب و مرتين بالماء ثم يجفف.[7]
مطلب سوم: مراد از ولوغ کلب چیست؟
معنای ولوغ در لغت: ولغ الكلب الإناء و في الإناء ولوغاً بالضم:اى شرب ما فيه بأطراف لسانه، أو أدخل فيه لسانه وحركه و الولوغ بفتح الواو اسم ما يولغ، الولغ: شرب السباع بألسنتها، ولغ السبع و الكلب و كل ذي خطم و ولغ فيها ولغا: شرب ماء أو دما.[8]
مرحوم سید ماتن ولوغ را معنی میکند به همان معنای معمول آن که سگ دهان خود را داخل ظرف آب کند و با زبان آب را داخل دهان کند ولی در روایت بقباق تعبیر به «فَضْلِهِ» یعنی فضل مائه شده است یعنی ته مانده آبی که سگ از آن خورده است. در لغت تفاسیر متعددی از ولوغ کلب شده است برخی از لغویین معتقدند که ولوغ به خوردن آب با پوزه و یا زبان سگ هم صادق است لکن ما به دنبال ولوغ نیستیم زیرا آنچه در روایت وارد شده فضل مائه یعنی ته مانده باقیمانده آبی که سگ از آن خورده است و این نیست مگر به جهت آب دهان سگ که در آب ریخته است حال این آب دهان سگ به هر صورتی که در ظرف آب بریزد چه پوزش به آب بخورد چه زبانش را داخل آب کند و چه آب دهانش درون ظرف بریزد بدون اتصال زبانش به آب در همه این صور حکم به تعفیر و غسل مرتین ثابت است.
مرحوم سید میفرماید: اقوی آن است که لیسیدن ظرف آب هم در حکم به لزوم تعفیر و غسلتین ملحق به ولوغ کلب است «و يقوی ىإلحاق لطعه الإناء بشربه»[9] مرحوم استاد خویی میفرماید: آنچه در روایات آمده فضل مائه است. مقتضای جمود بر نص آن است که اگر سگ دهانش را در ظرف آب بکند و آب بخورد به ته مانده آب ظرف ولوغ می گویند این روایت شامل لیدسدن سگ از ظرف خالی آب نمیشود زیرا فضل مائه غیر از لیسیدن است در روایت فضل و زیادی آبی که سگ از آن خورده مطرح شده لذا چون لیسیدن ظرف خالی به آن فضل مائه صادق نیست لذا تسری حکم مزبور به لیسیدن ثابت نیست «لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ »
بیان استاد اشرفی
به استاد عرض میکنیم که مناسبت حکم و موضوع اقتضا دارد که بین این دو یعنی لیسیدن و خوردن سگ از ظرف آب، فرقی نباشد با توجه به آنچه از نظر پزشکی ثابت شده که در دهان سگ میکروبی است که تنها خاک میتواند آن را از بین ببرد لذا لیسیدن هم حکم ولوغ را دارد زیرا با لیسیدن هم خواه و ناخواه میکروبهای دهان سگ منتقل به ظرف آب یا مایع دیگر میشود خیلی هم لازم نیست جمود بر لفظ نص کنیم از این بیان واضح می شود حکم مورد بعد که تنها لعاب دهان سگ در ظرف آب ریخته باشد بدون اتصال دهان و زبان سگ با ظرف آب.
مطلب چهارم: آیا افتادن لعاب دهان سگ بدون ملاقات دهان با ظرف در حکم، ملحق به ولوغ کلب است؟
قال السید ره فی العروه: و أمّا وقوع لعاب فمه، فالأقوى فيه عدم اللحوق.
مرحوم سید میفرماید: اقوی آن است که حکم مزبور شامل لعاب دهان سگ نمیشود اگر چه احوط استحبابی الحاق آن به ولوغ است ولی با توجه به بیانی که بالا گفتیم به نظر ما احوط وجوبی الحاق آن به ولوغ است زیرا در لعاب دهان سگ هم همان میکروبها وجود دارد لذا در این جهت فرقی نیست.
مطلب پنجم: آیا حکم مزبور شامل ملاقات سایر اعضای بدن سگ به ظرف میشود؟
قال السید ره فی العروه: بل الأحوط إجراء الحكم المذكور في مطلق مباشرته ولو كان بغير اللسان من سائر الأعضاء حتى وقوع
شعره أو عرقه في الإناء.
مرحوم سید میفرماید: احوط استحبابی آن است که مطلق ملاقات بدن سگ با ظرف آب در حکم به تعفیر و غسلتین ملحق به ولوغ کلب باشد این قول را مرحوم شیخ مفید و مرحوم نراقی و صدوقین رحمهما الله اختیار نمودهاند. لکن مستندی برای این قول نیست مگر روایت فقه الرضا که در آن تعبیر به وقوع کلب در ظرف آب شده و شامل همه اعضای بدن سگ میشود.
فقه الرضا : إن وقع كلب أو شرب منه أهريق الماء و غسل الإناء ثلاث مرات مرة بالتراب و مرتين بالماء ثم يجفف.[10]
قال الشیخ الصدوق ره فی المقنع: فإن وقع كلب في إناء أو شرب منه، أهريق الماء و غسل الإناء ثلاث مرات: مرة بالتراب و مرتين بالماء ثمَّ يجف.[11]
جواب استاد اشرفی
اولاً: مورد نصِّ معتبر، فضل الماء است یعنی ته مانده آب یا مایعی که سگ از آن خورده است لذا چون این عنوان در ملاقات اعضای دیگر بدن سگ با آب صادق نیست، تسری حکم مزبور به دیگر اعضای بدن سگ صحیح نخواهد بود.
ثانیاً: این کلام با آنچه از نظر پزشکی هم ثابت شده سازگار نیست که میگوید: در دهان سگ میکروبی وجود دارد که تنها با خاک زائل میشود این خاصیت تنها در دهان سگ است نه سایر اعضا بدن سگ.
ثالثاً: مستند این قول روایت فقه الرضا است که از نظر سندی معتبر نیست و در موثقه عمار و صحیحه بقباق هم این تعبیر نیامده و تنها تعبیر به «لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ» آمده است که آن هم تنها به نیم خورده سگ صادق است طبعا چون روایت معتبری در خصوص آن وارد نشده نمیتوان حکم مزبور را تسرّی داد به اعضای دیگر سگ.