< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

1401/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب/

 

المسألة الخامسه: يجب في الأواني إذا تنجّست بغير الولوغ، الغسل ثلاث مرّات في الماء القليل و إذا تنجّست بالولوغ،[1] التعفير بالتراب مرّة و بالماء بعده مرّتين و الأولى أن يطرح فيها التراب من غير ماء و يمسح به، ثمّ يجعل فيه شي‌ء من الماء و يمسح به و إن كان الأقوى كفاية الأوّل فقط، بل الثاني أيضاً؛ و لا بدّ من التراب، فلا يكفي عنه الرماد و الإشنان و النورة و نحوها؛ نعم، يكفي الرمل[2] و لا فرق بين أقسام التراب. و المراد من الولوغ شربه الماء أو مائعاً آخر بطرف لسانه، و يقوى[3] ، [4] إلحاق لطعه الإناء بشربه؛ و أمّا وقوع لعاب فمه، فالأقوى فيه عدم اللحوق[5] و إن كان أحوط بل الأحوط إجراء الحكم المذكور في مطلق‌ مباشرته ولو كان بغير اللسان من سائر الأعضاء حتى وقوع شعره أو عرقه في الإناء.

ترجمه: در تطهیر ظروف متنجس «غير از ولوغ کلب» سه مرتبه شستن در آب قليل واجب است و در تطهیر ظروف متنجس به ولوغ کلب لازم است ابتدا يك دفعه آن را خاك‌مالی کنند و بعد دو مرتبه آن را بشويند و بهتر آن است كه يك مرتبه با خاكِ خشك، خاك‌مال کنند و بعد آب در ظرف بريزند و گِل مال كنند «بعد با آب بشویند». اگر چه اقوى كفايت اول و بلكه كفايت دوم است. ماليدن چيز ديگر غير از خاك مثل: خاكستر و آهك و مانند اينها كفايت از تعفیر به خاک نمى‌كند.

آری رمل كفايت مى‌كند و در خاک نیز فرقى نيست بین اقسام مختلف خاك. مراد از ولوغ، آن است كه سگ با زبان خود آب یا مایع دیگری را وارد دهان کند و اقوى آن است که ليسيدن سگ از ظرف هم در حکم ملحق به ولوغ کلب است و اما اگر لعاب دهان سگ «بدون این که دهانش را به آب بزند» در ظرف آب بیفتد حكم مذكور جارى نيست اگر چه احوط است، بلكه احوط اجراى حكم مذكور در مطلق اصابت بدن سگ با ظروف است گر چه اعضای دیگر سگ غیر از زبان سگ به ظرف آب ملاقات کند و احتیاط مزبور حتى در افتادن مو و ريختن عرق سگ هم در ظرف آب جاری است.

محصل مباحث گذشته این شد که اگر لباس یا بدن فرد ملوث به بول شود در تطهیر آن دوبار غسل لازم است طبق صحیحه محمد بن مسلم که در مقام وارد شده است «عَنِ الثَّوْبِ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ قَالَ اغْسِلْهُ فِي الْمِرْكَنِ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ غَسَلْتَهُ فِي مَاءٍ جَارٍ فَمَرَّةً وَاحِدَةً» و اما این که آیا عصر و فشردن در مثل لباس لازم است یا خیر، بزرگانی که عَصر را در مفهوم غَسل، داخل دانسته‌اند مثل مرحوم سیدنا الاستاد به تبع مرحوم محقق، عصر لازم است منتها عصر باید به مقداری باشد که غساله آن به مقدار متعارف از لباس یا غیر لباس خارج شود و اما اگر عصر را در مفهوم غسل دخیل ندانستیم و یا گفتیم یک مرتبه عصر در غسل اول کافی است دون الثانی. طبق نظر اول عصر لازم نیست و طبق نظر دوم یکبار عصر کافی در حصول طهارت است لکن طبق آنچه در مباحث قبل گذشت که خروج غساله در تحقق عنوان غسل معتبر است[6] «چنان که در تطهیر ظروف گفتیم تحقق سه بار شستن به خروج آب از ظرف در مرتبه سوم محقق می شود» لذا بهتر آن است که در هر دوبار از غسل، عصر هم انجام شود.

طبق نظر مرحوم استاد خویی در این جهت بین آب کر و آب قلیل فرقی نیست و تنها در خصوص آب جاری دلیل داریم که شستن یکبار لباس متنجس به بول در آن کفایت است ولی اگر آب کر را هم ملحق به آب جاری بدانیم یکبار غسل در آب کر نیز کافی است.

و اما در تطهیر سایر نجاسات غیر از بول، اکثر فقها به مقتضای اطلاق روایاتی که در تطهیر بسیاری از نجاسات امر به غسل نموده و صحبتی از تعدد غسل ننموده است با توجه به این که طبیعت غسل به غسل واحد محقق می شود یکبار شستن را کافی در حصول طهارت دانسته‌اند. در این جهت مرحوم استاد خویی علاوه بر ذکر روایاتی که در مورد برخی از نجاسات بالخصوص امر به غسل شده به سه روایت دیگر نیز تمسک نموده است که در آن به نحو مطلق در تطهیر مطلق نجاسات امر به غسل شده و حرفی از تعدد غسل به میان نیامده است. از این سه روایت که نسبت به نوع نجاست مطلق است استفاده نمودند که در غیر مواردی که دلیل بر تعدد غسل داریم مثل: «متنجس به بول و تطهیر ظروف متنجس» غسل واحد کافی در حصول طهارت است.

قال السید فی العروه: و إذا تنجست بالولوغ التعفير بالتراب مرة و بالماء بعده مرّتين. ظرفی که متنجس به ولوغ کلب شده در تطهیر

آن لازم است اولاً خاکمالی شود و بعد از آن دوبار با آب شسته شود.

در کیفیت تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب، عمدتاً پنج قول مطرح است:

قول اول: باید ابتدا با آب خاک‌مالی شود و بعد دوبار با آب شسته شود.

قول دوم: باید دوبار با آب شسته شود و بین غسلتین خاک‌مالی شود.

قول سوم: مثل قول دوم است که باید دوبار با آب شسته شود و یکبار خاکمالی شود با این فرق که فرد در خاکمالی مخیّر است که اول قرار بدهد یا وسط.

قول چهارم: اول باید خاکمالی شود و بعد از آن شش مرتبه با آب شسته شود که مجموع خاک‌مالی و تطهیر با آب، هفت مرتبه می‌شود این قول منسوب به ابن جنید است. مستند این قول روایت فقه الرضا است که از نظر سندی معتبر نیست و نیز روایات عامّه «اهل سنت» است که از نظر سندی اعتباری ندارد ضمن این که این روایات معارض است با روایاتی از عامّه که در آن امر به ثلاث مرات شده است:

روایت سبع مرات از طریق اهل سنت: عن النبی: انه قال: إذا ولغ الكلب في إناء أحدكم فليغسله سبعا أولاهنّ بالتراب.[7]

روایت سبعه مرات در طریق امامیه: فقه الرضا: وَ زَادَ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْإِنَاءِ يُشْرَبُ فِيهِ النَّبِيذُ فَقَالَ تَغْسِلُهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ كَذَلِكَ الْكَلْبُ. وَ زَادَ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الْإِنَاءِ يُشْرَبُ فِيهِ النَّبِيذُ فَقَالَ تَغْسِلُهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ كَذَلِكَ الْكَلْبُ.[8]

روایات ثلاث مرات از اهل سنت: عن النبی: ان ولغ الكلب في إناء أحدكم فليغسله ثلاث مرات.[9]

قول پنجم: کفایت غسل واحد است عملاً بالاطلاق ادله الغسل فی النجاسات. این قول را مرحوم صاحب مدارک به عنوان یکی از احتمالات در مساله مطرح نموده است.

معنای ولوغ در لغت: ولغ الكلب الإناء و في الإناء ولوغاً بالضم:اى شرب ما فيه بأطراف لسانه، أو أدخل فيه لسانه وحركه و الولوغ بفتح الواو اسم ما يولغ، الولغ: شرب السباع بألسنتها، ولغ السبع و الكلب و كل ذي خطم و ولغ فيها ولغا: شرب ماء أو دما.[10]

اما روایاتی که در تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب وارد شده به سه دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول: روایاتی است که به نحو مطلق امر به غسل ظرف ملوث به ولوغ کلب نموده و حرفی از تعدد غسل و تعفیر به میان نیاورده است و چنان که مکرراً گفتیم امتثال طبیعت به تحقق یک فرد از افراد طبیعت «غسل واحد» محقق می‌شود طبق این روایات غسل واحد کافی در حصول طهارت است از جمله این روایات صحيحة محمد بن مسلم است:

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْكَلْبِ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ قَالَ

اغْسِلِ الْإِنَاءَ.[11]

دسته دوم: روایاتی است که علاوه به امر به غسل، امر به لزوم تعفیر هم نموده است مثل صحيحه فضل ابی العباس بقباق:

عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنْ فَضْلِ الْهِرَّةِ وَ الشَّاةِ وَ الْبَقَرَةِ وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ فَلَمْ أَتْرُكْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا تَتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ.[12]

دسته سوم روایاتی است که در آن امر به غسل ثلاث مرات شده است مرتبه اول به تراب و دو مرتبه دیگر بوسیله غسل بالماء.

برخی از بزرگان در تطهیر ظرف ملوث به ولوغ کلب تعفیر را نفی نموده‌اند این در حالی است که می‌دانستند که «من افتی بغیر علم فهو فی النار» از این امر استفاده می‌شود که در این فتوی معذور بوده‌اند. ظاهراً مستند آنان اطلاقات ادله‌ای بوده که امر به غسل نموده و ذکری از تعفیر ننموده است مثل موثقه عمار:

موثقة عمار: وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ‌ ‌مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الْإِنَاءِ يُشْرَبُ فِيهِ النَّبِيذُ فَقَالَ تَغْسِلُهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ كَذَلِكَ الْكَلْب.[13]

مناقشه استاد اشرفی در قول مزبور

اقوی قول مشهور است که تعفیر را طبق صحیحه بقباق شرط دانسته‌اند و اما روایاتی که در آنها تنها امر به غسل شده این روایات مقید می‌شود به صحیحه بقباق که در آن ابتدا امر به خاک‌مالی و سپس امر به غسل بالماء شده است.

و اما لزوم غسلتین مستند آن نیز صحیحه فضل أبى العباس بقباق است که از علامه و مرحوم محقق و مرحوم شیخ طوسی[14] نقل شده و کلمه «مرّتین» در انتهای روایت ذکر شده است. بنابراین اگر بپذیریم که این ذیل کلام امام است یکبار تعفیر و دوبار شستن لازم است.

اما این که تعفیر باید اول باشد یا وسط اقوال مختلف است برخی گفته‌اند: تعفیر لزوماً باید وسط غسلتین باشد این قول منسوب به مرحوم شیخ مفید در مقنعه است برخی هم گفته‌اند یکبار شستن با تراب لازم است ولی فرقی نیست که مقدم بر غسلتین شود و یا بین غسلتین واقع شود این قول منسوب به مرحوم شیخ در خلاف و سید مرتضی در انتصار است استناداً به اطلاق روایت

فقه الرضا لکن تمسک به این روایت صحیح نیست لضعف سنده.

عن فِقْهُ الرِّضَا: إِنْ وَقَعَ كَلْبٌ فِي الْمَاءِ أَوْ شَرِبَ مِنْهُ أُهَرِيقَ الْمَاءُ وَ غُسِلَ الْإِنَاءُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مَرَّةً بِالتُّرَابِ وَ مَرَّتَيْنِ بِالْمَاءِ ثُمَّ يُجَفَّفُ‌.[15]

صاحب مدارک اشکال کرده به این که قید مرتین در روایت بقباق نیامده و به احتمال قوی خود مرحوم محقق آن را اضافه نموده است مرحوم استاد خویی در جواب از این اشکال می‌فرماید: با توجه به این که بعض اصول اربعه مأة در اختیار محقق و فقهای شیعه بوده بعید نیست که محقق روایت را با قید مزبور در اصل کتاب مشاهده کرده و از آن نقل نموده باشد.

ضمن این که در جای خود ثابت شده که در نزاع بین ادری و لا ادری همیشه ادری مقدم است حال با توجه به ادعای محقق که این لفظ را جزء روایت دانسته است روایاتی که به نحو مطلق امر به غسل نموده مقید می‌شود به این روایت که امر به غسلتین نموده است مگر این که بگوییم مرحوم محقق در معتبر این کلمه را خود اضاقه نموده که این هم بسیار بعید است.

قال المحقق ره فی المعتبر: عن الصادق لاَ يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اُصْبُبْ ذَلِكَ اَلْمَاءَ وَ اِغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ مرتین.[16]

در این روایت اول امر به تعفیر و سپس امر به غسلتین یا امر به غسل طبق نقل غیر محقق شده است ولی در روایت رضوی قید تعفیر «مره بالتراب» مطلق ذکر شده و ذکری از تقدیم آن بر غسل نشده است «غُسِلَ الْإِنَاءُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مَرَّةً بِالتُّرَابِ وَ مَرَّتَيْنِ بِالْمَاءِ.» و طبق آن اگر تعفیر اول یا وسط هم انجام شود کافی در حصول طهارت است.

لکن روایات فقه الرضا چون از نظر سندی معتبر نیست توان معارضه به صحیحه بقباق را ندارد که در آن تصریح شده اول باید تعفیر و بعد غسل بالماء شود به قرینه عطف به «ثم» در عبارت: «اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أوّل مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ» که ظهور در ترتیب دارد و اگر هم روایت فقه الرضا را بپذیریم نهایتا این روایت در کیفیت تعفیر اطلاق دارد و مقید می‌شود به روایت بقباق که در آن امر شده که ابتدا باید تعفیر شود. ضمن این که اگر به اطلاق روایت فقه الرضا تمسک کنیم و بگوییم خاک مالی مانعی ندارد که بعد از غسلتین باشد این امر با اعتبارات عرفی هم سازگار نیست زیرا اگر اغسال ثلاثه دخیل در تطهیر ظرف متنجس به ولوغ کلب باشد چنانچه خاکمالی بعد از غسل باشد بالاخره مقداری از ذرات خاک در ظرف باقی می‌ماند و چون هنوز خاک در آن باقی مانده تطهیر حاصل نمی‌شود زیرا بنا است که خاکمالی و شستن با آب مطهر ظرف باشد و این در صورتی محقق می‌شود که غساله آب و خاکی که با آن تطهیر شده از آن خارج شود و اثری از خاک در ظرف نباشد لذا تعفیر یا باید در مرتبه اول باشد و یا لا اقل در مرتبه دوم.

سرانجام در تطهیر مطلق ظروف با آب قلیل، سه مرتبه شستن لازم است و با آب کر و آب جاری یکبار کفایت است و در ظروف متنجس به ولوغ کلب، خاک مالی لازم است ولی هفت مرتبه لازم نیست زیرا مستند آن روایات عامه است ولی ظرفی که سگ در آن ولوغ کرده طبق صحیحه بقباق یک مرتبه خاکمالی و دو مرتبه هم شستن با آب لازم است و اما سه مرتبه شستن که یک‌مرتبه آن با خاک باشد خواه در اول یا وسط و حتی در آخر باشد که مستند آن روایت فقه الرضا است به جهت ضعف سندی پذیرفته نیست.

 


[1] مكارم الشيرازي: لا يدور الحكم مدار الولوغ، بل يدور كما ورد في النصّ مدار فضل مائه إذا شرب من الإناء؛ و يلحق به اللطع عرفاً، بل الأحوط إلحاق لعاب فمه به، و اللازم غسله ثلاثاً بعد التراب جمعاً بين الحُكمين‌.
[2] الامام الخميني: لا يخلو من إشكال‌. الخوئي: الظاهر أنّه لا يكفي. ‌مكارم الشيرازي: الظاهر عدم كفايته.
[3] الخوئي: في القوّة إشكال؛ نعم، هو الأحوط‌.
[4] الگلپايگاني: لا يُترك الاحتياط فيه بالجمع بين التعفير و غسل ثلاث مرّات في الماء القليل‌.الإمام الخميني: في القوّة تأمّل، و لا يُترك الاحتياط بإلحاقه بل بإلحاق وقوع لعاب فمه.
[5] الحكيم: بل اللحوق أقوى.
[6] «نه این که داخل در مفهوم غسل باشد که استاد خویی معتقدند».
[7] كنزل العمال ج5 ص89- الرقم 1888 و فقه السنة ج1 ص29 قال: رواه مسلم و احمد و أبو داود و البيهقي عن أبي هريرة عن النبي.
[9] هر دو روایت ذکر شده در کتاب: سنن البيهقي ج1 ص240 و نیز حاشية ابن مالك على صحيح مسلم ج1، ص162.
[10] لسان العرب، ابن منظور، ج8، ص460.. كتاب العين، ج‌4، ص: 450‌،
[14] المعتبر ص127 في المسألة الثانية من أحكام الأواني، المستدرك ج1 ص167 باب43 أبواب النجاسات حديث 4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo