< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/ بررسی شروط تطهیر با آب قلیل/ اشتراط ورود آب بر متنجس در حصول طهارت

قال السید ره فی‌العروه: مسألة إنما يشترط في التطهير طهارة الماء قبل الاستعمال‌ فلا يضر تنجسه بالوصول إلى المحل النجس و أما الإطلاق فاعتباره إنما هو قبل الاستعمال و حينه فلو صار بعد الوصول إلى المحل مضافا لم يكف كما في الثوب المصبوغ فإنه يشترط في طهارته بالماء القليل بقاؤه على الإطلاق حتى حال العصر فما دام يخرج منه الماء الملون لا يطهر إلا إذا كان اللون قليلا لم يصر إلى حد الإضافة و أما إذا غسل في الكثير فيكفي فيه نفوذ الماء[1] في جميع أجزائه بوصف الإطلاق[2] و إن صار بالعصر مضافا بل الماء المعصور المضاف أيضا محكوم بالطهارة و أما إذا كان بحيث يوجب إضافة الماء بمجرد وصوله إليه و لا ينفذ فيه إلا مضافا فلا يطهر ما دام كذلك و الظاهر أن اشتراط عدم التغير أيضا كذلك‌ فلو تغير بالاستعمال لم يكف ما دام كذلك و لا يحسب غسله من الغسلات فيما يعتبر فيه التعدد.

ترجمه: در تطهير متنجس بوسیله آب شرط است که آب قبل از استعمال طاهر باشد. بنابراین نجس شدن آب در حين استعمال ضرری به حصول طهارت نمی‌زند ولی اگر آب مطلق بعد از ملاقات با نجس تبدیل به آب مضاف شود مثل این که آب رنگ لباس را به خود بگیرد به طوری که دیگر بر آن اطلاق آب «بدون اضافه» نشود در این صورت آن آب کافی در حصول طهارت نیست زيرا بقاءاً بر آن اطلاق آب نمی‌شود و در تطهیر بوسیله آب قليل شرط است که حتى در حال شستن هم مطلق باشد پس مادامى كه آب داخل لباس مضاف است طهارت حاصل نمی‌شود و طهارت آن منوط به این است که آبی که از متنجس خارج می‌شود مضاف نباشد. آری اگر آبی که از متنجس خارج می‌شود به حد مضاف نرسد طهارت حاصل می‌شود.

این در فرضی است که آب قلیل باشد و اما اگر متنجس در آب كثير شسته شود به مجرد نفوذ آب در جميع اجزاء متنجس، طهارت حاصل می‌شود اگر بعد از نفوذ آب در متنجس به سبب فشار دادن، آب کثیر تبدیل به آب مضاف شود در این صورت هم شیء متنجس طاهر می‌شود و هم آب «ولو این که آب تبدیل به مضاف شده باشد زیرا قبل از تبدیل آب به مضاف آب در متنجس نفوذ کرده و با نفوذ آب در آن طاهر شده و آب هم طاهر است» اما اگر به مجرد ورود متنجس در آب کر و قبل از نفوذ آب در آن، آب کر مطلق تبدیل به آب مضاف شود در این فرض لباس به تنجس خود باقی است و آب هم متنجس می‌شود و اگر متنجس از چیزهایی باشد که در آن تعدد غسل شرط است غسل اول هم محقق نمی‌شود.

بحث در شروطی است که در تطهیر متنجس بوسیله آب اعم از آب قلیل و آب کثیر معتبر است مرحوم سید در تطهیر متنجس بوسیله آب سه شرط را معتبر دانسته است:

     شرط اول: آب باید طاهر باشد حدوثا لا بقاءاً. بنابراین اگر آب «چه قلیل باشد چه کثیر» قبل از تطهیر نجس باشد این آب قابلیت برای تطهیر را ندارد ولی لازم نیست بقاءاً هم طاهر باشد بر این اساس آبی که از متنجس خارج می‌شود «آب غساله» نجس است ولی آنچه با این آب شسته شده طاهر است و اگر گفته شود که آب غساله اگر نجس باشد چطور می‌تواند مطهر متنجس باشد مرحوم سید در جواب می‌گوید: آنچه در تطهیر معتبر است آن است که آب حدوثا طاهر باشد نه بقاءا فلذا تنجس غساله بعد از تطهیر ضرری به طهارت شیئی که با آن تطهیر شده نمی‌رساند البته این مطلب در غسل متعقب به طهارت روشن است.

     شرط دوم: آب باید مطلق باشد هم قبل از تطهیر و هم در اثناء تطهیر «حدوثا و بقاءاً» بنابراین آب مضاف قابلیت برای تطهیر متنجس را ندارد و به هیچ عنوان نمی‌توان با آن شیء متنجس را تطهیر کرد بلکه اگر ذره‌ای نجاست در مقدار زیادی از آب مضاف واقع شود موجب تنجس آن می‌شود بلکه اگر در اثناء تطهیر هم آب از حالت اطلاق خارج شود باز هم نمی‌تواند مطهر غیر باشد مثلا اگر لباسی را در طشت آب مطلق بیندازیم و رنگ لباس موجب شود که آب طشت تبدیل به آب مضاف شود این آب نمی‌تواند مطهر لباس باشد بلکه خود آب هم متنجس می‌شود.

     شرط سوم: اگر هنگام تطهیر آب متغیر به یکی از اوصاف ثلاثه نجس شود در این صورت هم آب متنجس شده و دیگر نمی‌تواند مطهر غیر باشد.

بررسی شرط اول:

سوال: در هنگام تطهیر با آب قلیل، لا محاله آب قلیل با شیء متنجس ملاقات می‌کند و طبق آنچه قبلا گذشت این امر متسالم علیه عند الاصحاب است که آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس منفعل می‌شود طبق روایاتی که حکم به انفعال آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس نموده است و اساسا فرق بین آب کثیر با آب قلیل آن است که آب کثیر با ملاقات نجس منغعل نمی‌شود به عکس آب قلیل که با ملاقات نجس منفعل می‌شود حال اگر آب متنجس شود دیگر نمی‌تواند مطهر غیر باشد و به قول معروف فاقد شیء نمی‌تواند معطی شیء باشد طبق این بیان اگر بخواهیم لباس متنجسی را در طشت آب قلیل تطهیر کنیم تطهیر آن با آب قلیل ولو به صورت مکرر ممکن نیست.

جواب: سیره متشرعه قائم شده بر تطهیر متنجس بوسیله آب قلیل و روایات فراوانی هم این امر را تایید می‌کند که می‌توان متنجس را با آب قلیل تطهیر کرد پس ناگزیر روایاتی که حکم به انفعال آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس نموده این روایات طبق نظر مرحوم استاد خویی تخصیص می‌خورد به موردی که فرد در مقام تطهیر متنجس باشد به این معنی که ادله انفعال آب قلیل شامل فردی که در مقام تطهیر متنجس است نمی‌شود اگر چه در مساله ورود آب قلیل بر متنجس اختلاف است و برخی ورود آب را شرط در حصول طهارت دانسته‌اند ولی با قطع نظر از این جهت که بحث از آن گذشت و بر فرضی که آب قلیل وارد بر متنجس شود تطهیر بلا شک حاصل می‌شود و لازمه حکم به تنجیس آب قلیل در هنگام تطهیر، آن است که به هیچ عنوان تطهیر با آب قلیل ممکن نباشد با این که از روایات متعدد مثل صحیحه محمد بن مسلم که حکم به دوبار شستن متنجس به بول در مرکن «طشت آب» نموده، استفاده می‌شود که تطهیر متنجس بوسیله آب قلیل محقق می‌شود.

ان قلت: روایاتی که حکم به تحقق طهارت بوسیله غسل بالماء نموده این روایات حمل می‌شود به موردی که فرد با آب کثیر شیء متنجس را تطهیر کند لذا ادله انفعال آب قلیل به حال خود باقی است و روایاتی که حکم به طهارت با آب نموده حمل بر تطهیر بوسیله آب کثیر می‌شود.

قلت: اولاً روایات در این جهت مطلق است.

ثانیاً سابقا مردم معمولاً با آب قلیل متنجس را تطهیر می‌کردند و دسترسی به آب کر و آب جاری کم بوده است لذا نمی‌توان روایات متعدد را حمل بر تطهیر بوسیله آب کثیر نمود ضمن این که در صحیحه محمد بن مسلم تصریح شده به این که تطهیر متنجس در طشت آب «که معمولا آب آن قلیل است» با دو بار شستن محقق می‌شود از این امر استفاده می‌شود که نمی‌توان مجموع روایات باب را حمل بر آب کثیر نمود.

سوال: اگر متنجس را با آب قلیل بشوییم غساله آن چه حکمی دارد آیا آب غساله طاهر است یا نجس؟

مرحوم سید با توجه به مبنایی که در نجاست آب غساله دارد می‌فرماید در حصول طهارت شیء متنجس، طهارت آب حدوثا شرط است نه بقاءاً. طبق این بیان می‌توان شیء متنجس را با آب قلیل تطهیر کرد و نیز حکم به نجاست آب غساله نمود و اگر کسی بگوید: چطور می‌توان حکم به نجاست آب غساله نمود با این که طهارت بوسیله همین آب حاصل شده است در جواب می‌فرماید: تنجس آب غساله بقاءا ضرری به طهارت چیزی که با آن آب شسته شده ندارد زیرا طهارت آب برای تطهیر متنجس، حدوثاً‌ شرط است نه بقاءا. بنابراین اگر آب «چه قلیل باشد چه کثیر» قبل از تطهیر نجس باشد این آب قابلیت برای تطهیر را ندارد ولی لازم نیست بقاءاً طاهر باشد.

برخی گفته‌اند: چون این امر مسلم است که متنجس با آب قلیل تطهیر می‌شود لا محاله باید آب غساله هم محکوم به طهارت باشد و الا نمی‌توان حکم به تطهیر لباس نمود زیرا آب موجود در لباسی که با آب قلیل شسته شده قطعا طاهر است و این امر متسالم علیه عند الاصحاب است و روایات هم دلالت بر حصول طهارت با آب قلیل دارد حال اگر آب موجود در لباس بعد از شستن طاهر باشد آب غساله هم باید طاهر باشد زیرا آب غساله همان آب داخل لباس است و نمی‌توان در طهارت قائل به تفصیل شد بهاین صورت که حکم به طهارت آب داخل لباس کنیم و در عین حال بگوییم همین آب که از لباس خارج شده محکوم به نجاست است. بنابراین اگر بپذیریم که آب داخل لباس طاهر باشد که سیره متشرعه هم قائم بر طهارت آن شده و روایات متعدد هم دلالت بر آن دارد لا محاله از آن کشف می‌شود که غساله خارج لباس هم طاهر است ولی با این حال مرحوم سید ماتن قائل به نجاست آب غساله شده است اگر چه معتقد است که خود لباسی که با این آب شسته شده طاهر است.

مرحوم استاد خویی در مساله قائل به تفصیل شده به این که آب غساله متعقب به طهارت طاهر است ولی آب غساله غیر متعقب به طهارت طاهر نیست لذا این اشکال هم مطرح نیست که بگوییم: اگر آب قلیل مطهر غیر است چطور حکم به نجاست غساله می‌کنید زیرا در نظر استاد آب غساله متعقب به طهارت طاهر است و دوئیت در حکم متصور نیست.

توضیح ذلک: اگر متنجس از چیزهایی باشد که با یک بار شستن تطهیر می‌شود غساله آن هم به تبع لباسی که تطهیر شده محکوم به طهارت است زیرا مقداری از همین آب غساله در لباس وجود دارد و فرض آن است که حکم به طهارت لباس کردیم پس لا محاله باید آب غساله خارج هم طاهر باشد و نمی‌توان بین این دو آب در حکم تفکیک نمود و اما اگر متنجس از چیزهایی باشد که در طهارت آن، تعدد غسل شرط است در دفعه اول غسل «طبق ادله انفعال آب قلیل چون آب قلیل ملاقات با نجس کرده» غساله هم متنجس است زیرا فرض آن است که در شستن اول طهارت حاصل نمی‌شود تا بگوییم چون لباس طاهر است بالتبع آب خارج از آن هم باید طاهر باشد اگر چه شستن اول دخیل در طهارت است ولی بالاخره متنجس به بول در شستن اول هنوز محکوم به نجاست است و به تبع آن آب هم متنجس است.

ولی نسبت به آب غساله دوم می‌توان حکم به طهارت آن نمود زیرا قدری از آب غساله دوم در لباس باقی است و اگر آب داخل لباس طاهر باشد ناگزیر باید آب غساله هم محکوم به طهارت باشد و لذا ادله انفعال آب قلیل از این مورد استثناء شده و شامل این مورد نمی‌شود بنابراین غساله متعقب بر طهارت محکوم به طهارت است.

و اما این که آیا عصر و فشردن متنجس «اگر از چیزهایی باشد که قابل برای عصر است مثل لباس و پتو و فرش و امثال آنها» در تحقق تطهیر با آب کثیر شرط است یا خیر، در آن اختلاف است. برخی عصر را در مطلق آب اعم از کثیر و قلیل شرط دانسته‌اند مثل سیدنا الاستاد الخویی و برخی مطلقا معتبر ندانسته‌اند و برخی هم مثل مرحوم صاحب عروه عصر را تنها در آب قلیل شرط دانسته اند دون الماء الکثیر.

بنابراین اگر بگوییم در مفهوم غسل، عصر اعتبار شده چنان که مدعای مرحوم استاد خویی است و قبل از ایشان مرحوم علامه در معتبر عصر را معتبر در تطهیر متنجس دانسته است در این صورت فشردن و عصر لازم است و اگر بدون عصر لباسی را در آب بشوییم تطهیر حاصل نمی‌شود چه تطهیر در آب قلیل باشد چه در آب کثیر و اما مرحوم سید ماتن معتقد است که در تحقق غسل در آب قلیل، عصر معتبر است ولی در آب کثیر «آب کر یا آب جاری» عصر معتبر نیست و به مجرد نفوذ آب آن طهارت حاصل می‌شود در هر حال این امر اختلافی است و در فرض شک در اشتراط عصر در تحقق غسل. مقتضای استصحابِ بقاء نجاست، حکم به نجاست متنجس بدون عصر است و نمی‌توان به اطلاق ادله غسل بالماء تمسک کرد چه آنکه اگر در مفهوم غسل عصر دخالت داشته باشد حصول غسل بدون عصر از اصل مشکوک است و از قبیل تمسک به عام یا اطلاق در شبهه مصداقیه خود عام یا اطلاق خواهد بود که در اصول بطلان آن ثابت شده است بنابراین با فرض عدم عصر در غسل با آب کثیر مرجع استصحاب نجاست است.

نکته: طبق بیان مرحوم سید اگر لباس متنجس را در آب قرار دهیم چنانچه آب در آن نفوذ کند و در آن حال آب تبدیل به آب مضاف نشود در این صورت لباس طاهر می‌شود لذا اگر بعد از نفوذ آب در لباس، این لباس مدتی در آب باشد و یا با فشردن لباس آب قلیل یا کثیر بواسطه رنگ داخل لباس تبدیل به آب مضاف شود در این صورت لباس و آب هر دو طاهر است اگر چه بواسطه تبدیل آب به آب مضاف دیگر این آب قابلیت برای تطهیر را ندارد.

بررسی شرط دوم

اما شرط دوم که آب باید مطلق باشد و با آب مضاف تطهیر حاصل نمی‌شود در اعتبار این شرط هم شکی نیست که با آب مضاف نمی‌توان شیء متنجس را تطهیر کرد زیرا آنچه مطهر است آب است و آب بدون اضافه به شیء بر آب مضاف اطلاق نمی‌شود از طرفی آنچه در آیات و روایات حکم به مطهریت آن شده، آب است لذا آب مضاف نمی‌تواند مطهر غیر باشد و حتی اگر در حین تطهیر هم آب از حالت اطلاق خارج شود باز هم نمی‌تواند مطهر غیر باشد.

مرحوم سید می‌فرماید: حتی در غسل اول هم نباید آب از حالت اطلاق خارج شود و اگر در غسل اول آب تبدیل به مضاف شود غسل اول هم محقق نمی‌شود در مقابل مرحوم استاد خویی معتقد است که اگر آب در غسل اول مضاف شود مانعی از تحقق غسل اول نیست و آنچه در تطهیر متنجس لازم است آن است که در غسل متعقب به طهارت آب از حالت اطلاق خارج نشود و دلیلی نداریم که در غسل اول هم این شرط لازم است.

اما شستن لباس در آب کثر

طبق نظر کسانی که عصر و فشردن متنجس را در آب کثیر مثل کر و جاری معتبر نمی‌دانند اگر کسی لباس رنگی را فرضاً در آب کثیر داخل کند و آب به درون آن نفوذ کند و بدون فشردن از آب خارج کند در صورتی که آب تبدیل به مضاف هم نشود در این صورت تطهیر حاصل می‌شود ولی اگر عصر را معتبر دانستیم در صورتی که بعد از عصر آب تبدیل به مضاف هم نشود در این صورت تطهیر حاصل می‌شود ولی اگر حین العصر رنگ آب بواسطه فشرن لباس رنگی تغییر کند و تبدیل به آب مضاف شود طهارت حاصل نمی‌شود اگر چه آب کثیر باشد زیرا مدار در طهارت غسل بالماء است و در تحقق غسل، عصر یعنی فشردن هم دخیل است بنابراین اگر هنگام فشردن لباسی که با آب کثیر شسته شده آب مضاف خارج شود کاشف از آن است که لباس با

آب مطلق غسل نشده و با فرض شک در حصول غسل بنابر جریان استصحاب در شبهات مفهومیه نجاست لباس باقی است.


[1] الخوئي: لا فرق بين الماء الكثير و القليل في ذلك، كما مرّ؛ و منه يظهر الحال في المعصور المضاف‌مكارم الشيرازي: مجرّد نفوذ الماء فيه غير كافٍ في الطهارة في الكثير، بل لا بدّ من خروج الغُسالة و لو بتحريكه في الماء أو بغلبة الماء الطاهر عليه‌.
[2] الامام الخميني: إلى تحقّق الغسل عرفاً، و يأتي اعتبار العصر أو ما يقوم مقامه احتياطاً‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo