درس خارج فقه استاد اشرفی
1401/09/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب قلیل/ بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب باران و آب جاری و آب کر/
قال السید ره فی العروه: يشترط في التطهير به «الماء» أمور: بعضها شرط في كل من القليل و الكثير و بعضها مختص بالتطهير بالقليل: أما الأول... و أما الثاني: فالتعدد في بعض المتنجسات كالمتنجس بالبول و كالظروف و التعفير كما في المتنجس بولوغ الكلب و العصر في مثل الثياب و الفرش و نحوها مما يقبله[1] و الورود أي ورود الماء على المتنجس دون العكس على الأحوط.
صحبت در این بود که آیا عصر و فشردن متنجس برای دفع نجاست و خروج غساله آن لازم است یا خیر؟ البته این شرط تنها در چیزهایی مطرح است که قابل برای فشردن باشند مثل لباس و فرش و پتو. مرحوم استاد خویی ادعا نموده که در مفهوم غَسل «بالفتح» عصر و فشردن متنجس نهفته شده است. شاهد بر این امر آن است که در روایات غسل در مقابل صب الماء و نضح الماء استعمال شده است در این روایات برای تطهیر چیزهایی مثل لباس و پتو تعبیر به غسل شده و برای تطهیر چیزهایی که در آن عصر ممکن نیست تعبیر به صب الماء شده است از تقابل بین این دو «صب الماء یا نضح الماء» با غَسل استفاده میشود که مفهوم غسل غیر این دو است.
علاوه بر این که استظهار عرفی هم موافق با این امر است حتی نسبت به غیر مسلمانان که اگر چیزی ملوث به آلودگی یا میکروبی باشد و تنها روی آن آب بریزند و آن را فشار ندهند این استقذار عرفی وجود دارد و آنها هم در تطهیر آن فشردن آن چیز را لازم میدانند. لذا ماشینهای لباسشویی هم که جدیدا تولید میشود به نحوی است که قذارت و کثافات از لباس خارج شود. طبق این بیان حتی در آب کثیر مثل آب کر و آب جاری هم صرف شستن و رساندن آب به لباس کافی نیست و عصر و خروج غساله آن لازم است البته نسبت به آب جاری دلیل خاص بر عدم لزوم عصر وارد شده است.
مرحوم استاد خویی میفرماید: اگر هم فرضا از این امر تنزّل کنیم که در مفهوم غسل، عصر و فشردن نهفته نشده است نهایتا چون شک در اعتبار عصر در حصول طهارت مقتضای اصل عملیه و استصحاب بقاء نجاست در صورت عدم عصر، نجاست آن چیز و لزوم عصر در تحصیل طهارت است در اینجا برائت نسبت به قید عصر در حصول طهارت جاری نمیشود زیرا با وجود اصل موضوعی و جریان استصحاب نوبت به اصل حکمی و برائت نمیرسد و به قول معروف استصحاب عرش الاصول و فرش الامارات است.
توضیح ذلک: طبق ادله ای که حکم به تنجس ملاقی نجس نموده لباسی که ملاقات با نجس کرده یقینا نجس شده است حال اگر متنجس را بدون عصر بشوییم شک داریم که آیا طهارت حاصل شده یا خیر، منشا شک آن است که احتمال میدهیم در تطهیر متنجس علاوه بر شستن با آب عصر هم معتبر باشد و در صورت شک در حصول طهارت، استصحاب بقاء نجاست جاری میشود.
البته در جریان استصحاب در شبهات حکمیه نزاع است که آیا در احکام کلی استصحاب جاری میشود یا خیر. مرحوم سیدنا الاستاد الخویی به تبع مرحوم نراقی مخالف جریان استصحاب در احکام کلی هستند لکن مشهور فقها استصحاب را جاری میدانند با این حال اگر استصحاب را هم در مساله جاری ندانیم باز هم مقتضای اصل لزوم عصر است زیرا لباس متنجس قطعا بواسطه ملاقات با نجس، نجس شده است و قدر متیقن از حصول طهارت بعد از تنجس لباس در جایی است که عصر و فشردن حاصل شود و در صورت عدم تحقق عصر شک در حصول طهارت داریم و مقتضای قاعده اشتغال «اشتغال یقینی یستدعی الفراغ الیقینی» لزوم عصر است.
علاوه بر این که لزوم عصر موافق با بعض روایات است مرحوم استاد خویی سه روایت حسنة حسين بن ابى علاء و روایت دعائم الاسلام و روایت فقه الرّضَا را به عنوان مویّد بر لزوم عصر در تحقق طهارت ذکر نموده است که در جلسه قبل متعرض آن روایات شدیم بر این اساس مرحوم استاد معتقد است که در اعتبار عصر فرقی نیست بین این که آب قلیل باشد یا کثیر.
بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب کثیر
در این که آیا عصر و فشردن تنها در تطهیر بوسیله آب قلیل شرط است یا در آب کثیر هم عصر شرط است نظر مشهور بین متاخرین و من جمله مرحوم سید ماتن، آن است که عصر تنها در آب قلیل شرط است نه در آب عاصم مثل آب کر و آب جاری و آب باران. لکن مرحوم استاد خویی معتقد است که در تطهیر متنجس عصر ظرط است و در این جهت فرقی نیست بین آب قلیل و آب کثیر زیرا عصر در مفهوم غسل نهفته شده به طوری که اگر شستن بدون غسل باشد غسل بر آن صادق نیست و تنها صب الماء صادق است. در هر حال برای عدم لزوم عصر نسبت به آب عاصم مثل آب جاری و آب باران و آب کر به روایاتی تمسک شده که به بررسی از این روایات میپردازیم:
بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب باران
مرسله کاهلی: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قُلْتُ أَمُرُّ فِي الطَّرِيقِ فَيَسِيلُ عَلَيَّ الْمِيزَابُ فِي أَوْقَاتٍ أَعْلَمُ أَنَّ النَّاسَ يَتَوَضَّئُونَ قَالَ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ لَا تَسْأَلْ عَنْهُ قُلْتُ وَ يَسِيلُ عَلَيَّ مِنْ مَاءِ الْمَطَرِ أَرَى فِيهِ التَّغَيُّرَ وَ أَرَى فِيهِ آثَارَ الْقَذَرِ فَتَقْطُرُ الْقَطَرَاتُ عَلَيَّ وَ يَنْتَضِحُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ الْبَيْتُ يُتَوَضَّأُ عَلَى سَطْحِهِ فَيَكِفُ عَلَى ثِيَابِنَا قَالَ مَا بِذَا بَأْسٌ لَا تَغْسِلْهُ
كُلُّ شَيْءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ.[2]
به حسب تعدادی از روایات در شستن متنجس بوسیله آب باران عصر لازم نیست. طبق روایت مرسله کاهلی که فرمود: «كُلُّ شَيْءٍ يَرَاهُ مَاءُ الْمَطَرِ فَقَدْ طَهُرَ» در این روایت به نحو مطلق حکم شده به طهارت هر چیزی که بر آن باران ببارد این روایت مطلق است و به اطلاق شامل صورت عصر و عدم عصر میشود لکن اشکالی که طبق مبنای استاد خویی مطرح است آن است که روایت ضعیف السند است بالارسال.
صحیحه هشام بن سالم: سَأَلَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ السَّطْحِ يُبَالُ عَلَيْهِ فَتُصِيبُهُ السَّمَاءُ فَيَكِفُ فَيُصِيبُ الثَّوْبَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ مَا أَصَابَهُ مِنَ الْمَاءِ أَكْثَرُ مِنْهُ.[3]
ترجمه: راوی سؤال نمود: از پشت بامى كه بر روى آن بول شده و باران بر آن باریده و بعد از ایستادن باران، آب از روی سقف جاری شده و به لباس فرد اصابت کرده است، حكم آن چيست؟ امام فرمود: اشكالى ندارد زیرا آب باران بر آن غلبه دارد.
مفاد روایت: مقتضای تعلیل مزبور آن است که آب باران مطلقا کافی در تطهیر سطح بام متنجس است لکن در این روایت صحبتی نشده که اگر باران بر لباس متنجس ببارد عصر در آن لازم است مورد روایت آن است که آب باران که طاهر بوده با لباس فرد ملاقات کرده است و دخلی به محل بحث ما ندارد زیرا بحث ما در لباس نجسی است که با آب باران ملاقات کرده است و فرض روایات لباس طاهری است که با آب باران ملاقات کرده است.
وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ إِنَّا نُسَافِرُ فَرُبَّمَا بُلِينَا بِالْغَدِيرِ مِنَ الْمَطَرِ يَكُونُ إِلَى جَانِبِ الْقَرْيَةِ فَتَكُونُ فِيهِ الْعَذِرَةُ وَ يَبُولُ فِيهِ الصَّبِيُّ وَ تَبُولُ فِيهِ الدَّابَّةُ وَ تَرُوثُ فَقَالَ إِنْ عَرَضَ فِي قَلْبِكَ مِنْهُ شَيْءٌ فَقُلْ هَكَذَا يَعْنِي افْرِجِ الْمَاءَ بِيَدِكَ ثُمَّ تَوَضَّأْ فَإِنَّ الدِّينَ لَيْسَ بِمُضَيِّقٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ.[4]
صحیحه علىّ بن جعفر: سَأَلَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَنِ الْبَيْتِ يُبَالُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ يُغْتَسَلُ مِنَ الْجَنَابَةِ ثُمَّ يُصِيبُهُ الْمَطَرُ أَ يُؤْخَذُ مِنْ مَائِهِ فَيُتَوَضَّأَ بِهِ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ.[5]
ترجمه: علىّ بن جعفر از موسى بن جعفر سؤال نمود: از پشت بام خانهاى که بر آن بول يا غسل جنابت مىنمايند اگر باران بر آن ببارد و آب آن جاري شود آیا مي توان از آن آب براى وضو استفاده کرد؟ حضرت فرمود: اگر آب باران جاري باشد
اشكال ندارد.
وَ سَأَلَهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ فِي مَاءِ الْمَطَرِ وَ قَدْ صُبَّ فِيهِ خَمْرٌ فَأَصَابَ ثَوْبَهُ هَلْ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ قَالَ لَا يَغْسِلُ ثَوْبَهُ وَ لَا رِجْلَهُ وَ يُصَلِّي فِيهِ وَ لَا بَأْسَ بِهِ. [6]
ترجمه: از امام سؤال شد: از زمینی كه روی آن شراب ريخته و بر آن باران باریده است اگر مردى از آن محل بگذرد و آب آن زمين با لباسش ملاقات كند آيا مي تواند با آن لباس نماز بخواند؟ حضرت فرمود: تطهير لباس و تطهیر پاها لازم نیست و میتواند با همان لباس نماز بخواند.
مفاد روایت: از این روایت برخی استفاده کردهاند که اگر آب باران اصابت با چیزی کند در تطهیر آن چیز عصر لازم نیست ولی این روایات خارج از محل بحث است زیرا دلالت ندارد که لباس نجس شده تا بحث شود که آیا عصر در آن لازم است یا خیر؟ تا به این جا بر فرض دلالت صحیحه هشام معلوم شد که در تطهیر متنجس بوسیله آب باران عصر لازم نیست نا گفته نماند که در تقریرات درس برادر عزیز مرحوم آیت الله خلخالی «که قبلا در دسترس اینجانب بود» دلیل محکمی بر عدم عصر در آب باران ذکر نشده بود.
بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب جاری
برخی از تعلیل مزبور در همین دو روایت که فرمود: «إِذَا جَرَى فَلَا بَأْسَ بِهِ» استفاده نمودهاند که در آب جاری هم عصر شرط نیست و آب جاری در حکم ملحق به آب باران است. لکن ما نفهمیدیم از کجای این دو روایات استفاده کردهاند که آب باران اگر بر شیء متنجس ببارد در تطهیر آن عصر شرط نیست. فرض مساله باریدن باران بر پشت بام متنجس است نه لباس متنجس و این چه دخلی دارد بر این که آب باران اگر به لباس متنجس ببارد در تطهیر آن عصر لازم نیست ضمن این قیاس قیاس آب باران با آب جاری هم صحیح نیست. «إذ لم يثبت حكم الإصابة في المطر بعنوان الجري، كي يعم الجاري، بل انما ثبت فيه الحكم بعنوان المطر فلا يجري في الجاري فالأحوط وجوب العصر في الغسل بالجاري أيضا.»
بررسی لزوم عصر در تطهیر بوسیله آب کر
اما نسبت به آب کر بسیاری از فقها حکم به عدم لزوم عصر در آن نمودهاند به استناد مرسله ابن عقیل لکن این روایت ضعیف السند است بالارسال و به استناد آن نمیتوان حکم به عدم لزوم عصر در آب کر نمود.
مرسله ابن عقیل: الْعَلَّامَةُ فِي الْمُخْتَلَفِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عَقِيلٍ قَالَ ذَكَرَ بَعْضُ عُلَمَاءِ الشِّيعَةِ: أَنَّهُ كَانَ بِالْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَدْخُلُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ كَانَ فِي طَرِيقِهِ مَاءٌ فِيهِ الْعَذِرَةُ وَ الْجِيَفُ وَ كَانَ يَأْمُرُ الْغُلَامَ يَحْمِلُ كُوزاً مِنْ مَاءٍ يَغْسِلُ بِهِ رِجْلَهُ إِذَا خَاضَهُ فَأَبْصَرَهُ يَوْماً أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ إِنَّ هَذَا لَا يُصِيبُ شَيْئاً إِلَّا طَهَّرَهُ فَلَا تُعِدْ مِنْهُ غَسْلًا.[7]