< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم محمول متنجس در نماز

 

در جلسات قبل گذشت که محمول متنجس اگر از چیزهایی باشد که لا تتم فیه الصلوه، همراه داشتن آن در نماز منعی ندارد و ادله مانعیت نجاست در نماز شامل آن نمی‌شود زیرا ادله مانعیّت نجاست در نماز طبق تقریر مرحوم استاد خویی و مرحوم حکیم، اختصاص به موردی دارد که شیء متنجس به عنوان لباس همراه مصلی باشد مثل عرقچین یا انگشتر لذا شامل محمول متنجس که در جیب مصلی است نمی‌شود.

توضیح ذلک: روایاتی که حکم به مانعیت نجاست در نماز نموده، این روایات همگی ناظر به عنوان فی و ظرفیت است و استعمال آن تنها در لباس مصلی بالعنایه و المجاز صحیح است اگر چه لباسی که مصلی بر تن دارد حقیقتا مظروف نماز نیست ولی مجازاً و به علاقه مجاورت صحیح است نسبت به کسی که در لباس نجس نماز خوانده بگوییم: «صلی فی النجس» این نوع از استعمال مجازی شایع عند العرف است ولی اگر شیء متنجس صرفا در جیب مصلی باشد و آن را حمل کند لا یصدق علیه انه صلی فی النجس لا حقیقتاً و لا مجازاً، تا ادله مانعیت نجاست در نماز شامل آن شود زیرا شیء محمول نه ظرف زمان و نه ظرف مکان برای نماز است طبق این بیان روایات مانعه شامل محمول متنجس نمی‌شود.

مناقشه استاد اشرفی در کلام مرحوم استاد خویی و مرحوم حکیم

در بسیاری از روایات کلمه «فی» در غیر مورد ظرف و به معنای معیّت هم استعمال شده است چنان که در موثقه عبد الله بن بکیر منع از نماز در بول و روث حیوان غیر ماکول اللحم شده است منع از نماز در این امور به صورت «فی» استعمال شده با این که این موارد قابل برای پوشیدن نیستند «أَنَّ الصَّلَاةَ فِي وَبَرِ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَرَامٍ أَكْلُهُ فَالصَّلَاةُ فِي وَبَرِهِ وَ شَعْرِهِ وَ جِلْدِهِ وَ بَوْلِهِ وَ رَوْثِهِ وَ أَلْبَانِهِ وَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَاسِدَةٌ لَا تُقْبَلُ تِلْكَ الصَّلَاةُ» مراد از نهی از نماز در بول و سرگین این حیوانات منع از همراه داشتن آنها در حال نماز است.

ضمن این که اگر مو و پشم و کرک این حیوانات همراه مصلی باشد و به صورت لباس نباشد در این حال هم بلا شک طبق روایت مزبور مانعیت در نماز است و کسی هم در مانعیت آن اشکال ننموده است از این امر معلوم می‌شود که حتی در مو و پشم و کرک هم استعمال در اعم از ظرفیت شده است با این که مو و پشم و کرک حیوان اگر به صورت لباس نباشد نه ظرف مکان و نه ظرف زمان برای نماز است بنابراین از استعمال «فی» در محمول متنجس در این روایت و روایات دیگر، طبق کلام مرحوم استاد شیخ حسین حلی استفاده می‌شود که به ادنی مناسبت و همراهی شیء با شیء دیگر استعمال «فی» صحیح است و لازم نیست که حتما مجرور فی «شیء متنجس» حقیقتا مظروف برای نماز باشد با این بیان روایاتی که حکم به مانعیت نماز در نجس به صورت فی ظرفیه نموده، این روایات به اطلاق شامل محمول متنجس هم می‌شود اما نمونه‌ دیگری از روایات که فی در غیر مظروف «در محمول متنجس» استعمال شده است:[1]

١. روایت وهب بن وهب: بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ عَلِيّاً قَالَ: السَّيْفُ بِمَنْزِلَةِ الرِّدَاءِ تُصَلِّي فِيهِ مَا لَمْ تَرَ فِيهِ دَماً.[2]

ترجمه: شمشير همانند عبا است مادامی كه در آن خونى مشاهده نكردى مي‌توانى در آن نماز بخوانی.

در این روایت «فی« ظرفیت استعمال در شمشیر شده است با این که شمشیر ظرف برای نماز نیست نه حقیقتا و نه مجازاً.

٢. مرفوعه محمد بن یحیی: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: صَلِّ فِي مِنْدِيلِكَ الَّذِي تَتَمَنْدَلُ بِهِ وَ لَا تُصَلِّ فِي مِنْدِيلٍ يَتَمَنْدَلُ بِهِ غَيْرُكَ.[3]

ترجمه: در دستمالى «حوله» كه خود از آن استفاده مى‌كنى نماز بخوان ولی در دستمال ديگرى نماز نخوان.

در این روایت منع شده از استفاده کردن در حوله دیگری و به صورت «فی» استعمال شده با این که حوله به هیچ عنوان ظرف برای نماز نیست نه ظرف مکان و نه ظرف زمان برای فرد.

تا به اینجا ثابت شد که ادله مانعیت نجاست در نماز به اطلاق شامل محمول متنجس هم می‌شود و اشکال مرحوم استاد خویی و مرحوم حکیم در شمول روایات مانعیت نماز در محمول متنجس پذیرفته نیست الا این که این روایات معارض است با روایت موثقه زراره که به نحو مطلق حکم به معافیت نماز در اجزای ما لا تتم فیه الصلوه نموده و بعد از تعارض مرجع اصل برائت است.

موثقه زراره: الصلوه وحده فلا باس مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْ‌ءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ. [4]

ان قلت: این روایت انصراف دارد به لباس متنجسِ مما لا تتم فیه الصلوه و نیز مشروط است به این که آن لباس در محل خودش پوشیده شده باشد مثل شلوار که در ستر عورت بکار برده می‌شود طبق این بیان اولا: شامل محمول متنجس نمی‌شود ثانیا: اگر لباسِ لا تتم فیه الصلوه، در غیر محل آن استفاده شود مثل این که کسی از عرقچین یا شورت به عنوان جوراب استفاده کند و در پای خود قرار دهد، موثقه مزبور شامل آن نمی‌شود.

قلت: این کلام پذیرفته نیست زیرا عبارتِ «كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ» مطلق است و به مقتضای اطلاق شامل محمول متنجس لا تتم فیه الصلوه نیز می‌شود.

قال السید ره فی العروه: ... أما إذا كان مما تتم فيه الصلاة كما إذا جعل ثوبه المتنجس في جيبه مثلا ففيه إشكال و الأحوط الاجتناب[5] و كذا إذا كان من الأعيان النجسة كالميتة و الدم و شعر الكلب و الخنزير فإن الأحوط اجتناب حملها في الصلاة.

مرحوم صاحب عروه در ادامه مساله چهارم می‌فرماید: اگر محمول متنجس مما تتم فيه الصلاة‌ باشد و مصلی لباس متنجسی را که ساتر عورت است در جيب خود حمل کند، حکم به جواز نماز در آن مشکل است و احوط اجتناب از آن است. همچنان که احوط اجتناب از همراه داشتن اعيان نجسه مثل ميته، خون، موى سگ و خوك در حال نماز است.

در جلسات قبل گذشت که حکم محمول متنجس را در سه جهت بررسی می‌کنیم: 1. جهت اول در محمول متنجسِ لا تتم فيه الصلاة. 2. جهت دوم در محمول متنجس، تتم فيه الصلاة. 3. جهت سوم در محمولی که از اجزای حیوان نجس العین است بحث از جهت اول گذشت و اما بررسی جهت دوم بحث:

جهت دوم: بررسی حکم محمول متنجس مما تتم فيه الصلاة «محمولی که ساتر عورتین است.»

مرحوم سید فرق گذاشته بین محمولِ متنجس مما لا تتم فیه الصلوه و بین محمول متنجس مما تتم فیه الصلوه. در مورد اول حکم به معافیت و در مورد دوم «لباس محمولی که ساتر عورتین است» حکم احتیاطی به عدم معافیت آن نموده و می‌فرماید: «ففيه إشكال و الأحوط الاجتناب.» وجه فتوای مرحوم سید آن است که موثقه زراره که فرمود: «كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْ‌ءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ.» [6] مورد آن لباس‌های کوچکی است که ستر عورت بوسیله آن ممکن نیست لذا شامل لباسی که تتم فیه الصلوه باشد، نمی‌شود از طرفی ادله اولیه مانعیت نجاست در نماز به اطلاق شامل لباسی که تتم فیه الصلوه باشد نیز می‌شود.

مناقشه مرحوم استاد خویی در کلام سید:

چنان که در عبارت بالا گذشت مرحوم استاد خویی معتقد است روایاتی که حکم به مانعیت نجاست در نماز نموده این روایات

همگی ناظر به عنوان فی و ظرفیت است و استعمال آن تنها در جایی صحیح است که شیء متنجس به عنوان لباس مصلی استعمال شود ولی اگر شیء متنجس صرفا در جیب مصلی باشد و آن را حمل کند لا یصدق علیه انه صلی فی النجس لا حقیقتاً و لا مجازاً، تا ادله مانعیت نجاست در نماز شامل آن شود اعم از این که محمول متنجس مما تتم فیه الصلوه باشد یا مما لا تتم فیه الصلوه. طبق این بیان روایات مانعه شامل محمول متنجس نمی‌شود و نهایتا در فرض شک مرجع اصل برائت از مانعیت است.

نکته: احتیاط مرحوم سید ماتن موافق با نظر استاد اشرفی است که فرمودند: روایاتی که حکم به مانعیت نجاست در نماز نموده، به اطلاق شامل محمول متنجس مما تتم فیه الصلوه نیز می‌شود طبق این بیان همراه داشتن آن در نماز موجب بطلان نماز است و لا اقل احتیاط در اجتناب از آن است.

قال السید ره فی العروه: و كذا إذا كان من الأعيان النجسة كالميتة و الدم و شعر الكلب و الخنزير فإن الأحوط اجتناب حملها في الصلاة.

جهت سوم: محمول نجس «بررسی حکم همراه داشتن اعیان نجسه در نماز»

مرحوم سید در این فرع فقهی می‌فرماید: اگر محمول مما لا تتم فیه الصلوه باشد و از اجزای حیوان نجس العین هم ساخته شده باشد و یا از عین نجس باشد مثل این که مصلی خون یا بول را در جيب خود حمل کند، احوط اجتناب از آن است.

بیان استاد اشرفی

نسبت به محمول اجزای میته ولو این که ما لا تتم فیه الصلوه باشد احتیاط مرحوم سید نسبت به آن وجهی ندارد و کم لطفی است و باید حکم به عدم جواز نمود زیرا اولاً موثقه زراره که حکم به معافیت ما لا تتم فیه الصلوه نموده، مورد آن شیء متنجس است و شامل نجاسات نمی‌شود. ثانیا روایات متعددی در این جهت وارد شده که از همراه داشتن اجزای میته در نماز ولو در لباس لا تتم فیه الصلوه منع نموده است مثل صحيحه ابن أبي عمير که امام در سوال از نماز در اجزای میته فرمود: «لَا تُصَلِّ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْهُ وَ لَا شِسْعٍ» یا در صحیحه حلبی آمده است: سَأَلْتُه عَنِ الْخِفَافِ الَّتِي تُبَاعُ فِي السُّوقِ؟ فَقَالَ اشْتَرِ وَ صَلِّ فِيهَا حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ‌ مَيِّتٌ بِعَيْنِهِ. [7] و در رواية على ابن أبي حمزة امام فرمود: «مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مَيْتَةٌ فَلَا تُصَلِّ فِيهِ.»[8] و در موثقة سماعة بن مهران فرمود: «لَا بَأْسَ مَا لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَيْتَةٌ».[9] .

اما اگر محمول نجس از اجزای حیوانات غیر ماکول اللحم باشد در مباحث قبل گذشت که اولا: مورد موثقه زراره محمول متنجس

است و شامل لباسی که از اجزای حیوانات ما لا یاکل لحمه ساخته شده نمی‌شود ولو ما لا تتم فیه الصلوه باشد اگر هم فرضا موثقه زراره شامل اجزای حیوانات ما لا یاکل لحمه مثل گرگ و روباه بشود لا محاله بین موثقه مزبور و روایاتی که حکم به ممنوعیت نماز در اجزای ما لا یاکل لحمه به نحو مطلق نموده است مثل «أَنَّ الصَّلَاةَ فِي وَبَرِ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَرَامٍ أَكْلُهُ فَالصَّلَاةُ فِي وَبَرِهِ وَ شَعْرِهِ وَ جِلْدِهِ وَ بَوْلِهِ وَ رَوْثِهِ وَ أَلْبَانِهِ وَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ فَاسِدَةٌ لَا تُقْبَلُ تِلْكَ الصَّلَاةُ» نسبت تعارض است و بعد از تعارض و تساقط مرجع عموم ادله اولیه مانعیت نجاست در نماز است و در شمول این ادله نسبت به محمول غیر ماکول اللحم مانعی وجود ندارد.

و اما اگر محمول از نجاسات باشد برای مانعیت عین نجس ولو به صورت محمول به روایاتی تمسک شده است از جمله:

صحیحه علي بن جعفر: عن أخيه قال قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَكَانِ فِيهِ الْعَذِرَةُ فَتَهُبُّ الرِّيحُ فَتَسْفِي عَلَيْهِ مِنَ الْعَذِرَةِ فَيُصِيبُ ثَوْبَهُ وَ رَأْسَهُ يُصَلِّي فِيهِ قَبْلَ أَنْ يَغْسِلَهُ قَالَ نَعَمْ يَنْفُضُهُ وَ يُصَلِّي فَلَا بَأْسَ.[10]

مفاد روایت: در این روایت راوی سوال نمود از عذره خشکی که بوسیله باد به لباس و صورت او پاشیده شده است آیا نماز همراه آن صحیح است؟ حضرت در جواب فرمود: لباس خود را تکان بده و بعد در آن نماز بخوان. از این روایت استفاده می‌شود که عین نجس ولو به صورت محمول باشد نماز در آن ممنوع است.

مناقشه استاد اشرفی در استناد به صحيحه علي بن جعفر

این که نجاست روی لباس پاشیده شده موجب نمی شود که بگوییم عذره خشک محمول در نماز است بلکه در این فرض نماز در لباس نجس هم صادق است و این فرق دارد با موردی که نجاست در جیب فرد باشد.

2. صحيحه علي بن جعفر: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ مَعَهُ دَبَّةٌ مِنْ جِلْدِ الْحِمَارِ أَوْ بَغْلٍ؟ قَالَ لَا يَصْلُحُ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ إِلَّا أَنْ يَتَخَوَّفَ عَلَيْهَا ذَهَابَهَا فَلَا بَأْسَ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ.[11]

مفاد روایت: راوی پرسيد از نماز به همراه دبّه‌ای که از پوست الاغ يا استر ساخته شده است آیا نماز به همراه آن جائز است یا خیر؟ امام در جواب منع از همراه داشتن آن نمود و فرمود: صلاح نيست به همراه آن نماز بخواند مگر اينكه بترسد دزدان آن را ببرند که در صورت خوف اشكالى ندارد از این کلام استفاده می‌شود که محمول نجس در نماز ممنوع است.

مناقشه استاد اشرفی

اولاً: جمله «لَا يَصْلُحُ» در این روایت ظهور در کراهت دارد به این معنی که انسانی که نماز را تقربا الی الله اتیان می کند مناسب نیست که با چنین لباسی نماز بخواند.

ثانیاً: مورد سوال دبه‌ای است که از پوست الاغ و استر تهیه شده است «دَبَّةٌ مِنْ جِلْدِ الْحِمَارِ أَوْ بَغْلٍ» از طرفی استر و الاغ از حیونات غیر مذکی نیستند تا نماز در پوست آنها ممنوع باشد و اگر تذکیه شوند گوشت آنها حلال و نماز در پوست آنها منعی ندارد از طرفی نفرمود: استر و الاغ تذکیه نشده است یا از میته است تا بگوییم از این جهت ممنوعیت دارد.

ثالثاً: احتمال تقیه در این روایات وجود دارد زیرا اصحاب مُوسَى بْن جَعْفَر به شدت در کوفه در تقیه به سر می‌بردند از طرفی ابی‌حنیفه هم در کوفه ساکن بود و قائل بود که بول و پوست اسب و استر .. نجس است لذا از این جهت نزد اصحاب این شبهه بود که آیا همراه داشتن پوست استر و الاغ در نماز جائز است یا خیر؟

مرحوم شیخ طوسی این روایت را از مرحوم شیخ صدوق و مرحوم حمیری نقل نموده با این حال در هیچ یک از این نسخ نیامده که جلد حمار و اسب از میته و غیر مذکی بوده است آری مرحوم شیخ انصاری در کتاب طهارت همین روایت را به صورت جلد میته از این دو حیوان آورده است اگر اینطور باشد از محل بحث خارج است ولی مرحوم استاد خویی معتقد است که ذکر میته در این روایت سهو القلم از مرحوم شیخ بوده است.

 


[1] کلام مرحوم شیخ حسین حلی: ان هذه الظرفية الادعائية بالنسبة إلى الفعل الذي هو الصلاة لا فرق فيها بين الملبوس، و المحمول في حال الصلاة. و يمكن ان يقال: بأن لفظة «في» في المقام تكون بمعنى «مع» و ليس المراد منها معنى المصاحبة، بل المراد منها هو مطلق الملابسة، و الظرفية التوسعية التي يمكن التوسع بها من ناحية أخرى يعبر عنها بما يؤدي المصاحبة التي لفظة «مع» لا ان لفظة «في» تكون في المقام بمعنى لفظة «مع».
[5] و إن كان العفو لا يخلو من وجه. (الإمام الخميني).أظهره الجواز. (الخوئي).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo