< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

1401/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حکم محمول متنجس در نماز

 

خاطره: مرحوم آیت الله میلانی اعلی الله تعالی مقامه؛ گاهی قبل از درس برای طلاب درس، روایات ارشاد القلوب مرحوم دیلمی را قرائت می‌نمود. روزی این حدیث نبوی را قرائت نمود که برای یاری خواستن از خداوند متعال در رفع مشکلات پیوسته این ذکر را بخوانید: «لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم لا ملجأ و لا منجا من الله إلا إلیه»[1] سپس حاجت خود را بخواهید. بنده هم گاهی قبل از تشرف به درس این ذکر را می‌خوانم و بعد از آن این آیه شریفه را قرائت می‌کنم: ﴿ربِّ اشْرَحْ لي صَدري و یَسِّرْ لی أمری واحْلل عُقدةً مِنْ لساني یَفقَهوا قَوْلی﴾

دیروز جمعی از علمای متمحّض در امور اعتقادی و رفع شبهات روز دنیا و در رأس آنها آیت الله سبحانی به دفتر ما آمدند صحبت از شبهاتی شد که در مسائل اعتقادی اعم از توحید و نبوت و امامت... مطرح شده است.

خداوند متعال در آیه 122 سوره توبه می‌فرماید: ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنذِروا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرونَ﴾ تفقه در آیه شریفه اختصاص به فقه و اصول ندارد بلکه بالاتر از این شامل آموزش و فراگیری عقائد هم می‌شود چه آن که اساس دین بر پایه همین اعتقادات و باورهای دینی شکل گرفته است.

نباید از این امر غفلت کرد که در عصر حاضر جنگ رسانه‌ها است با کمال اسف سیل شبهات از طرف مخالفین در فضای مجازی سرازیر شده و در مسائل مسلّم اسلام تشکیک نموده‌اند که مثلا حمله به ایران در زمان خلفاء غلط بوده است با این که این امر با تایید امام معصوم در آن زمان صورت گرفته است و یا تشکیک کرده‌اند که دین اسلام به اجبار به ایرانیان تحمیل شده است با طرح این شبهات و امثال آن در صدد هستند که پایه‌های اعتقادات جوانان ما را متزلزل نمایند این شبهات آنقدر زیاد شده که حتی از برخی از نزدیکان و متدینین هم گاه شنیده می‌شود.

لذا بر طلاب مستعدّ لازم است که با سوز و دغدغه بیشتر همراه با توکل و توجه به ذات اقدس الهی، ابتدا در صدد شناسایی و فحص این شبهات در مسائل گوناگون کلامی و سپس در مقام جواب از این شبهات برآیند. یادمان نرود کسانی که در تاریخ اسلام نامشان درخشید؛ چه زحمات طاقت فرسایی را کشیدند و در این راه چه سختی‌ها و مصائبی را متحمل شدند روز و شب را نشناختند و به قول معروف پای دود چراغ نشستند و با زحمات طاقت‌فرسا و تحمل گرسنگی و فقر توانستتند احکام اسلام و این امانت الهی را بعد از 13 قرن به دست ما برسانند الآن هم این وظیفه خطیر متوجه ما شده که دین الهی را حفظ کرده و به آیندگان برسانیم و در صدد پاسخ به این شبهات برآییم.

حفظ و نشر دین بالاخره وظیفه‌ای است که اولاً متوجه ما طلاب علوم دینی شده است نباید توقع داشت و منتظر ماند که اصناف دیگرِ مردم؛ مثل پزشک‌ها و بزازها و بغال‌ها متحمّل این وظیفه خطیر شوند اگر چه آنان هم به نوبه خود وظائفی را در این جهت دارند در حدیث نبوی وارد شده است: «يَحمِلُ هذا الدِّينَ في كُلِّ قَرنٍ عُدولٌ يَنفُونَ عَنهُ تَأويلَ المُبطِلينَ و تَحريفَ الغالِينَ و انتِحالَ الجاهِلينَ كما يَنفي الكِيرُ خُبثَ الحَديدِ.» [2]

در اين حديث صحبت از علمائی است که در مقابل سه چیز به صيانت از دين می‌پردازند: اول: تحريف اهل غلوّ. دوم: از بین بردن تنه اصلي دين بوسیله القاء شبهات اعتقادی. سوم: تأويل الجاهلين. نمونه بارز آن؛ همین اغتشاشات اخیر است که برخی با القاء شبهات مختلف درصدد برآمده‌اند اعتقادات دینی جوانان ما را متزلزل نمایند.

خداوند متعال ان شاء الله به برکت حضرت ولی عصر و به آبروی حضرت رضا حسن عاقبت و توفیق عمل صالح به همه ما عنایت فرماید تا شب اول قبر شرمنده حضرت ولی عصر نباشیم و به ما توفیق بدهد تا در انجام وظائف خود کوتاهی نکنیم.

محمول متنجس

از روایاتی که در موضوعات گوناگون وارد شده مثل این که منع از نماز در لباس ملوث به خون یا بول و دیگر نجاسات شده است از مجموع این روایات این اصل کلی استیناس می‌شود که هر نجاستی مانعیت در نماز دارد ضمن این که در روايت موسى بن أكيل؛ ممنوعیت نماز به همراه آهن؛ تعلیل به نجاست آن شده است «لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَدِيدِ فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ»[3] از این تعلیل استفاده می‌شود که به طور کلی هر نجاستی مانعیت در نماز دارد. این اصل را به عنوان اصل موضوعی مسلم در نظر داشته باشید.

سخن در این است که اگر مصلی شیء متنجّسی را که ساتر عورت نیست «لا تتم فیه الصلوه» مثل عرقچین یا جوراب همراه خود در جیب یا دست داشته باشد و متلبّس به آن هم نباشد آیا داخل در ادله معافیت «مما لا تتم فیه الصلوه» است تا نماز همراه آن جائز باشد یا داخل در ادله مانعیت نجاست در نماز است؟

مرحوم حکیم حکم به معافیت محمول متنجس «مما لا تتم فیه الصلوه» نموده و ادله‌ای را در این جهت اقامه نموده است:

دلیل اول: اصل برائت از مانعیت. دلیل دوم: موثقه زراره که به نحو مطلق حکم به معافیت ما لا تتم فیه الصلوه نموده است. مرحوم حکیم معتقد است که ادله اولیه مانعیت نجاست در نماز شامل محمول متنجس نمی‌شود زیرا این روایات اختصاص به لباس مصلی دارد یعنی لباسی که آن را پوشیده که اگر ملوث به نجاست باشد مانعیت در نماز دارد و نهایتا شامل پارچه‌ای می‌شود که روی زخم یا چشم مصلی گذاشته شده که اگر یکی از اینها متنجس باشد عنوان صلوة فی النجس بر آن مجازاً به اعتبار لباس مصلّی صادق است طبعاً ادله مانعیت شامل آنها می‌شود ولی چیزی که همراه مصلی است و بر آن عنوان پوشیدن صادق نیست مثل پارچه نجسی که در جیب مصلی است در این امور؛ پوشیدن به هیچ عنوان صادق نیست و ادله مانعیت نجاست در نماز شامل این امور نمی‌شود زیرا صدق صلوه فی النجس نمی‌کند.

مرحوم استاد خویی در این جهت با مرحوم حکیم موافقت نموده می‌فرماید: قبول داریم که هر نجسی مانعیت عن الصلوه دارد اما ادله ای که در مقام وارد شده همگی ناظر به عنوان فیه و ظرفیت است ظرفیت حقیقی در مثل این است که بگوییم: «سافرت فی یوم الجمعه فی شهر المشهد» یا بگوییم: «اکلت فی یوم الجمعه و فی منزل الامیر» در این امور حقیقتا مسافرت در ظرف زمان جمعه و در ظرف مکان مشهد واقع شده است و اما الصلوه فی النجس در روایات مانعه در صورتی مجازاً استعمال می‌شود و استعمال آن صحیح است که مصلی لباس متنجس را بپوشد ولی اگر صرفا آن را در جیب خود حمل کند «لا یصدق علیه انه صلی فی‌النجس لا حقیقتاً و لا مجازاً» زیرا لباس نه ظرف زمان برای نماز است و نه ظرف مکان برای نماز تا اطلاق ادله مانعیت «صلی فی النجس» بر آن صحیح باشد طبق این بیان روایات مانعه شامل محمول متنجس نمی‌شود.

آری در عرف گاهی ظرفِ فاعل مسامحتا به فعل نسبت داده می‌شود به عنایت این که آن فعل از این فاعل صادر شده است. مثل این که در حال سفر فرد انگشتری در دست دارد و می‌گوید: سافرت فی العقیق استعمال «فی» ظرفیت در این مثال از این جهت است که عقیق صفتی برای مسافر است اگر چه انگشتر نه ظرف زمان و نه ظرف مکان است ولی مسامحتا استعمال آن به عنایت وجود در انگشت صاحب انگشتر صحیح است.

در ما نحن فیه، لباس، نه ظرفِ مصلی است نه ظرف نماز؛ ولی مجازا به اعتبار مصلی مظروف نماز واقع می‌شود و به نماز اسناد داده می‌شود با این که لباس حقیقتا ظرف مصلی است نه ظرف نماز لذا صحیح است که مجازاً بگوییم: صلی فی النجس و یا می‌توان گفت: صلی زید یوم الجمعه فی الباس الفاخر یا فی الباس المتنجس. در اینجا اگر چه لباس ظرف برای نماز نیست ولی به اعتبار فاعل می‌توان گفت: «انّه صلی فی المتنجس» این نوع از استعمال مجازی عند العرف شایع است.

لکن اگر لباسی همراه مصلی باشد و آن را نپوشیده باشد اطلاق ظرف بر آن صحیح نیست نه حقیقتا و نه مجازاً. با این بیان اگر کسی لباس متنجس را در نماز نپوشد و تنها آن را حمل کند بر این فرد صادق نیست که گفته شود «انه صلی فی النجس» نه حقیقتا و نه مجازاً لذا ادله مانعیت صلوه فی النجس شامل حامل متنجس نمی‌شود.

ان قلت: در برخی مواقع کلمه «فی» به معنای معیّت هم استعمال شده است مثل موثقه عبد الله بن بکیر که در آن منع از نماز در بول و روث ...شده است با این که بول یا روث قابل برای پوشیدن نیستند و از آن لباس هم تهیه نمی‌شود مراد از نهی در این موارد منع از همراه داشتن آنها در نماز است. همچنین اگر مو و پشم و کرک همراه مصلی باشد ولی به صورت لباس نباشد در این موارد هم بلا شک روایات مانعه شامل آن می‌شود و طبق اطلاق موثقه مزبور استعمال در ظرفیت شده است با این که مو و پشم و کرک حیوان اگر به صورت لباس نباشد نه ظرف مکان برای نماز و نه ظرف زمان برای نماز است لذا از استعمال فی در این روایت و روایات دیگر استفاده می‌شود که به ادنی مناسبت و همراهی شیء با شیء دیگر استعمال فی صحیح است با این بیان روایاتی که حکم به مانعیت نماز در نجس به صورت «فی» ظرفیه نموده شامل محمول متنجس هم می‌شود.

جواب مرحوم استاد خویی

درست است که در برخی مواقع کلمه «فی» به معنای معیّت هم استعمال شده است ولی با این حال نمی‌توان از منع استعمال بول و روث که با تعبیر «فی» در برخی روایات به صورت مورد خاص و استثناء آمده، استفاده کنیم که در همه جا و من جمله روایاتی که منع از نجاسات در نماز نموده، استفاده کرد که کلمه «فی» در آنها نیز به معنای معیت استعمال شده است زیرا از استعمال «فی» ظرفیت در معنای معیت در موارد خاص نمی‌توان در این امر خلاف استعمال عرفی، به غیر آن مورد تسری نمود بنابراین اطلاق روایات مانعه شامل محمول متنجس نمی‌شود هذا اولاً. ثانیاً موثقه زراره به نحو مطلق حکم به معافیت ما لا تتم فیه الصلوه نموده است و به اطلاق شامل لباس متنجس و محمول متنجس مما لا تتم فیه الصلوه نیز می‌شود.

موثقه زراره: الصلوه وحده فلا باس مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْ‌ءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ. [4]

بیان استاد اشرفی

استعمال «فی» ظرفیت در محمول متنجس در موثقه عبد الله بن بکیر و در بسیاری از روایات واقع شده است با این که محمول نه جزء بدن مصلی و نه جزء لباس مصلی است با این بیان معلوم می‌شود که کلام مرحوم استاد شیخ حسین حلی صحیح است که می‌فرماید: به ادنی مناسبت بین مظروف و غیر آن استعمال «فی» ظرفیت در غیر مظروف مجازاً صحیح است لذا لفظ «فی» اختصاص به ظرف زمان و مکان ولو به صورت فرضی ندارد و این اصراری که مرحوم استاد خویی و مرحوم حکیم دارند که فی در غیر مورد ظرف ولو با توجیه و فرض استعمال نمی‌شود پذیرفته نیست بلکه أدنی مناسبت مثل مصاحبت دو چیز مثل وجود نماز به همراه وجود نجاست، هم استعمال «فی» صحیح است.

توضیح نظریه مرحوم استاد حلّی بدین قرار است: ایشان در جواب مناقشه مرحوم حکیم و مرحوم استاد خویی که گفته بودند: «نهی عن الصلاة فی النجس» شامل پوشیدن لباس در حال صلاة بالعلاقة و المجاز می‌شود ولی شامل حمل نجس مثل دستمال نجس در جیب، نخواهد شد چه آنکه کلمه «فی» برای ظرفیت است و چون لباس برای صلاة شرط است و جزء مصلّی محسوب می‌شود لذا نهی عن الصلاة فی النجس به علاقه مجاورت صحیح است ولی اگر نجس خارج از لباس باشد علاقه مجازیت وجود ندارد و لذا ادله‌ای که نهی از صلاة فی النجس نموده شامل حمل نجس یا متنجس نمی‌شود. این بود خلاصه استدلال مرحوم حکیم و مرحوم استاد خویی در عدم شمول نهی عن الصلاة فی النجس نسبت به حمل نجس یا متنجس در حال صلاة.

مرحوم شیخنا الحلّی در مقام اشکال بر فرمایش آن دو فقیه می‌گوید: کلمه «فی» در روایات مانعه بر اساس حسن ملابست فعل با حالت مصلّی است و ادعاء ظرفیت صلاة برای مدخول کلمه «فی» است و در این جهت فرقی بین پوشیدن لباس نجس در حال نماز یا حمل آن نیست مؤید این ادعاء مرسله عبد الله ‌بن‌ سنان است که فرمود: «کلّ ما کان علی الإنسان أو معه مما لاتجوز الصلاة فیه وحدة فلابأس أن یصلّی فیه و إن کان قذر» و نیز روایة علی ‌بن ‌جعفر فی قوله «فیصیب ثوبه و رأسه أ یصلّی فیه» در صورتی که تراب مخلوط به عذره محمول بر رأس است نه به منزله تنجس لباس مصلّی به عذره و نیز مؤید صحت شمول صلاة فی النجس نسبت به حمل نجس در حال صلاة مؤثقه إبن‌بکیر است که کلمه «فی» داخل در روث و لبن ما لایؤکل لحمه در حال صلاة شده و مسلم است که روث و لبن محمول در صلات هستند و اصلاً بعید نیست که کلمه «فی» در این موارد به معنی «مع» باشد.

ضمن اینکه در رواية موسى بن أكيل هم ممنوعیت نماز در آهن؛ به صورت ظرفیت آورده شده است «لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْحَدِيدِ فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ» با این که ظرفیت حقیقی و مجاری نماز در آهن ممکن نیست لذا در محمول متنجس دلیل چندانی بر ممنوعیت آن در نماز نداریم ولی در مورد عین نجس ممنوعیت ثابت است بخاطر کلمه «فی» و دلیل بر منع در نماز اطلاق موثقه زراره است که فرمود: كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْ‌ءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ.»[5]

با این حال جمعی از فقها گفته‌اند که محمول متنجس مانعیت در نماز دارد تمسکاً به اطلاق ادله مانعیت نماز در نجس و اما موثقه زراره که حکم به معافیت نموده مورد این روایت لباس است به این صورت که فرد لباس را استعمال کرده باشد مثل این که عرقچین متنجسی را بر سر بگذارد و یا جوراب نجسی را بپوشد ولی اگر به صورت محمول باشد داخل در ادله مانعیت نجاست در نماز است. ولی اکثر فقها معتقدند که اطلاقات ادله مانعیت نجاست در نماز منصرف از لباس است و در صورت شک مرجع برائت از مانعیت محمول متنجس در نماز است.

 


[1] مكارم الأخلاق ج2 ص334 ح2656.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo