درس خارج فقه استاد اشرفی
1401/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی قسم سوم از نجاسات معفو عنه در نماز «ما لا تتمّ فيه الصلاة من الملابس»
الثالث: ممّا يعفى عنه، ما لا تتمّ فيه الصلاة من الملابس كالقلنسوة و العرقچين و التكّة و الجورب و النعل و الخاتم و الخلخال و نحوها، بشرط أن لا يكون من الميتة و لا من أجزاء نجس العين، كالكلب و أخويه؛
لباس کوچکی كه نماز در آن تمام نیست یعنی به تنهاى قابل برای ستر عورت نیست مثل كلاه، عرقچين، بند کمر، جوراب،كفش، انگشتر، خلخال و مانند اينها، اگر متنجس شود نماز در آنها منعی ندارد ولی اگر لباس از اجزای حیوان نجس العین یا میته و یا حیوان حرام گوشت باشد مرحوم سید حکم به عدم جواز در آن نموده است سوال این است که آیا نماز درچنین لباسی جائز است یا خیر؟
توضیح ذلک: لباسی که ساتر عورت نیست بر دو قسم است: تارة نجاست آن عرضی است و بوسیله ملاقات با یکی از نجاسات دهگانه متنجس شده است و اخری نجاست آن ذاتی است مثل لباسی که از اجزای حیوان نجس العین یا میته و یا حیوان حرام گوشت یا از ابریشم ساخته شده است در قسم اول از البسه یعنی لباس کوچکی که ساتر عورت نیست و به تعبیری ما لا تتم فیه الصلوه است و متنجس به یکی از نجاسات شده است نماز در آن بلا اشکال صحیح است.
در قسم دوم از البسه یعنی لباس کوچکی که ساتر عورت نیست و ممنوعیت ذاتی دارد مثل این که از اجزای حیوان ما لا یاکل لحمه یا میته و یا نجس العین ساخته شده است سوال این است نسبت به چنین لباسی روایات مختلف است از برخی روایات استفاده جواز نماز در این البسه میشود و از برخی دیگر روایات استفاده منع نماز میشود سوال این است که آیا میتوان بین این دو دسته روایات را جمع نمود یا خیر؟ و اما روایاتی که در این جهت وارد شده است:
روایات مجوزه:
1. موثقه زراره: الصلوه وحده فلا باس مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْءُ مِثْلُ الْقَلَنْسُوَةِ وَ التِّكَّةِ وَ الْجَوْرَبِ. [1]
ترجمه: هر لباسی که به تنهایی ممکن نیست در آن نماز خوانده شود «یعنی ساتر عورت نیست» مثل کلاه و بند شلوار و جوراب، همراه داشتن آن در نماز ولو این که بر آن شیئی «از نجاست» باشد منعی ندارد.
مفاد روایت: مراد از شیء در عبارت «فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ بأن یکون علیه الشئ» شئٌ من النجس است و به اطلاق شامل ملاقی همه نجاسات میشود این حدیث ظهور دارد در اینکه ملاقی نجس اگر از اجزای ما لا تتم فیه الصلوه باشد نماز به همراه آن منعی ندارد این روایت ظهور در لباس متنجس دارد و شامل لباس تهیه شده از اجزای حیوان میته و حیوان نجس العین نمیشود زیرا فرمود «فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ الشَّيْءُ» یعنی اگر چیزی بر آن لباس واقع شود؛ این جمله کنایه از ملاقات لباس با نجس است.
ضمناً ذکر کفش و جوراب و عرقچین در این روایت خصوصت ندارد و به عنوان مثال آورده شده است لذا عبارت «كُلُّ مَا كَانَ لَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ» به اطلاق شامل غیر این موارد از لباس کوچکی که ساتر عورت نیست نیز میشود.
2. روایت حلبی: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كُلُّ مَا لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيهِ مِثْلُ التِّكَّةِ الْإِبْرِيسَمِ وَ الْقَلَنْسُوَةِ وَ الْخُفِّ وَ الزُّنَّارِ يَكُونُ فِي السَّرَاوِيلِ وَ يُصَلَّى فِيهِ. [2]
ترجمه: هر چیزی که نماز در آن به تنهایی صحیح نیست «یعنی عورت بوسیله آن پوشانده نمیشود و ما لاتتم فیه الصلاة است» مثل تکه پارچه کوچکِ ابریشم و کلاه و کمربند، نماز در آن منعی ندارد.
بررسی سند: در سند این روایت احمد بن حلال واقع شده است ایشان چنان که در کتب رجالی ذکر شده گاهی نسبت به ائمه غلو میکرده و گاهی هم نسبت به ائمه اظهار بغض میکرده است از این جهت برخی گفتهاند که احمد ابن حلال فرد بی بند باری بوده و روایت از این جهت از درجه اعتبار ساقط است.
مفاد روایت: با توجه به این که همراه داشتن ابریشم در نماز مانعیت ذاتی دارد نه مانعیت عرضی؛ از این روایت کشف میشود که چیزی که مانعیت بالذات دارد اگر به قدری کوچک باشد که «لا تتم فیه الصلوه» مانعیت در نماز ندارد. بنابراین مورد روایت اگر چه ابریشم است ولی ابریشم خصوصیت ندارد و شامل موانع دیگر مثل لباسی که از اجزای میته یا حیوانات حرام گوشت یا نجس العین تهیه شده نیز میشود با این بیان اگر نماز به همراه لباس ابریشیمی که ما لا تتم الصلوه است جائز باشد نماز به همراه اجزای حیوان حرام گوشت یا حیوان نجس العین و یا میته در صورتی که لباس ما لا تتم فیه الصلوه باشد، منعی ندارد و میتوان از لباس ابریشمی که مورد روایت است به لباسی که از نجس العین یا ما لا یاکل لحمه ساخته شده در حکم به عدم مانعیت تعدّی نمود.
3. موثقة إسماعيل بن الفضل: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ لِبَاسِ الْجُلُودِ وَ الْخِفَافِ وَ النِّعَالِ وَ الصَّلَاةِ فِيهَا إِذَا لَمْ تَكُنْ مِنْ
أَرْضِ الْمُصَلِّينَ؟ فَقَالَ أَمَّا النِّعَالُ وَ الْخِفَافُ فَلَا بَأْسَ بِهَما. [3]
ترجمه: راوی سوال نمود از نماز در پوست یا کفش و یا نعلینی که از بلاد کفر؛ خریداری شده است «مثل چرمهایی که الآن هم از خارج وارد میشود و علی القاعده مذکی نیست» آیا نماز در آن جائز است؟ امام در جواب فرمود: نماز در کفش و نعلینی که از بلاد کفر خریداری شده مانعی ندارد.
مفاد روایت: ظاهر سوال و جواب آن است که سوال از حیوان به جهت شک در تذکیه حیوان بوده است. حیوان مشکوک در فرضی که از بازار کفار تهیه شده باشد به مقتضای استصحاب، محکوم به عدم تذکیه است و الا طبق قاعده سوق المسلمین محکوم به حلیت است. بنابراین با این که حیوان مشکوک طبق قاعده «استصحاب عدم تذکیه» محکوم به عدم تذکیه است ولی امام در مورد اشیای کوچکی مثل کفش که ما لا تتم فیه الصلوه است حکم به معافیت نموده است. از این روایت استفاده می شود که نماز در لباسی که از اجزای حیوان غیر مذکی، تهیه شده اگر مما لا تتم فیه الصلوه باشد منعی ندارد.
روایت مانعه:
1. صحيحه ابن أبي عمير: وَ بِإِسْنَادِهِ عن أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الْمَيْتَةِ قَالَ لَا تُصَلِّ فِي شَيْءٍ مِنْهُ وَ لَا شِسْعٍ. [4]
مفاد روایت: طبق این روایت اگر لباس از میته تهیه شده باشد نماز در آن جائز نیست اگر چه به مقدار ما لا تتم فیه الصلوة باشد در این روایت تصریح شده که اگر آن چیز از اشیای کوچکی مثل بند کفش باشد باز هم مانعیت در نماز دارد.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَفَّافِ يَأْتِي السُّوقَ فَيَشْتَرِي الْخُفَّ لَا يَدْرِي أَ ذَكِيٌّ هُوَ أَمْ لَا مَا تَقُولُ فِي الصَّلَاةِ فِيهِ وَ هُوَ لَا يَدْرِي أَ يُصَلِّي فِيهِ قَالَ نَعَمْ أَنَا أَشْتَرِي الْخُفَّ مِنَ السُّوقِ وَ يُصْنَعُ لِي وَ أُصَلِّي فِيهِ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمُ الْمَسْأَلَةُ.[5]
مفاد روایت: راوی سوال نمود از کسی که از بازار کفشی را خریده و شک دارد که آیا چرم آن از حیوان مذکی ساخته شده است یا از حیوان غیر مذکی، آیا نماز در آن جائز است یا خیر؟ امام فرمود: نماز در آن منعی ندارد سپس فرمود: خود من هم کفشم را از بازار خریداری میکنم و در آن نماز میخوانم در انتها امام فرمود: سوال کردن از فروشنده در مورد ذبح شرعی حیوان لازم نیست از این کلام برداشت میشود که اگر سوال کنی و معلوم شود که از میته تهیه شده نماز در آن اشکال دارد زیرا اگر نماز در میته اشکال نداشت حضرت نمیفرمود لازم نیست سوال کنی زیرا در صورت جواز نماز در میته، سوال و عدم سوال لغو و بیفائده خواهد بود.
2. صحیحه حلبی: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْخِفَافِ الَّتِي تُبَاعُ فِي السُّوقِ؟ فَقَالَ اشْتَرِ وَ صَلِّ فِيهَا حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ مَيِّتٌ بِعَيْنِهِ.[6]
ترجمه: راوی سوال نمود از کفش چرمی که در بازار فروخته میشود و معلوم نیست که آیا حیوان مذکی شده است یا خیر؟ حضرت در جواب فرمود: خریدن و نماز خواندن با آن منعی ندارد مگر آنکه بدانی که از پوست میته تهیه شده است.
3. رواية على ابن أبي حمزة: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِيحَمْزَةَ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الرَّجُلِ يَتَقَلَّدُ السَّيْفَ وَ يُصَلِّي فِيهِ قَالَ نَعَمْ. فَقَالَ الرَّجُلُ إِنَّ فِيهِ الْكَيْمُخْتَ. قَالَ مَا الْكَيْمُخْتُ؟ فَقَالَ جُلُودُ دَوَابَّ مِنْهُ مَا يَكُونُ ذَكِيّاً وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ مَيْتَةً فَقَالَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مَيْتَةٌ فَلَا تُصَلِّ فِيهِ.[7]
این دو دسته روایات به حسب ظاهر متعارضند و در مقام جمع بین این دو دسته روایات سه وجه الجمع ذکر شده است:
الف: برخی از فقها در مقام جمع، روایات مانعه را حمل بر کراهت نمودهاند.
ب: برخی دیگر از فقها روایات مانعه را حمل بر لباسهای کوچک «مما لا تتم فیه الصلوه» نمودهاند که از اجزای حیوان نجس العین یا ما لا یاکل لحمه و یا میته ساخته شده است و روایات مجوزه را حمل بر لباسهای کوچک «ما لا تتم فیه الصلوه» نمودهاند که بواسطه ملاقات با یکی از نجاسات متنجس شده است.
ج: مرحوم استاد خویی وجه الجمع دیگری را ذکر نموده و آن اینکه روایات مانعه را حمل بر لباسهای کوچکی نموده که احراز شده از پوست میته ساخته شده و روایات مجوزه را حمل بر لباسهای کوچکی نموده که از حیوان مشکوک التذکیه ساخته شده و به مقتضای اصل عدم تذکیه محکوم به عدم تذکیه است ولی میته بودن حیوان ثابت نشده است.
بیان استاد اشرفی
توضیح ذلک: گاهی برخی از عناوین با هم ملازم هستند ولی از نظر حکم شرعی و جریان اصول عملیه با هم تفاوت دارند چنان که در موضوع معافیت خون کمتر از درهم گذشت که اگر موضوعِ مانعیت عن الصلوه؛ دم اکثر از درهم باشد در این صورت نسبت به خون مشکوک و مردد بین اقل و اکثر از درهم، میگوییم: خون بودن که بالوجدان ثابت است اما این که خون مشکوک اکثر از درهم باشد میگوییم این خون قبل از وجود متّصف به وصف اکثر از درهم نبود حال که وجود پیدا کرده شک داریم که متّصف به این وصف شده یا خیر؛ استصحاب عدم اتصاف خون را به وصف اکثر از درهم جاری میکنیم و نتیجه آن جواز نماز در خون مشکوک و مردد بین اقل و اکثر از درهم میشود و اما اگر موضوعِ معافیت، خون اقل از درهم باشد میگوییم این خون قبل از وجود متّصف به وصف اقل از درهم نبود حال که وجود پیدا کرده شک داریم که متّصف به این وصف شده یا خیر استصحاب عدم اتصاف این خون را به اقل از درهم جاری میکنیم و نتیجه آن عدم جواز نماز در آن است با این که عدم اتّصاف به هر یک از دو عنوان ملازم با اتصاف به عنوان دیگری است ولی حکم هر یک از آن دو عنوان با هم تفاوت دارد.
مساله ما نحن فیه هم از همین قبیل است زیرا عنوان میته و عنوان غیر مذکی در جریان احکام شرعی با هم تفاوت دارند اگر چه هر یک از دو عنوان ملازم با اتصاف به عنوان دیگری است لذا اگر پوستی از بازار کفار خریداری شود و ندانیم که آیا از حیوان مذکی است یا غیر مذکی در این صورت استصحاب عدم تذکیه جاری میشود ولی اثبات عدم تذکیه در حیوان، موجب اثبات میته که عنوان وجودی است نمی شود لانه الاصل المثبت. طبعا احکام مخصوص میته در حیوان غیر مذکی جاری نمیشود با این که میته بودن و غیر مذکی ملازم با یکدیگر هستند ولی اثبات یک عنوان موجب اثبات عنوان دیگر و ترتب احکام مختص به آن عنوان نمیشود.
طبق بیان فوق میگوییم لباسی که از بازار کفار خریداری شده طبق استصحاب عدم تذکیه محکوم به غیر مذکی است ولی استصحاب عدم تذکیه ثابت نمیکند که این پوستِ میته است تا محکوم به منع از استفاده در حال صلوه باشد لذا طبق استصحاب عدم تذکیه اکل آن حرام است چون غیر مذکی است ولی نجس نیست و نماز در آن جائز است زیرا نجاست از احکام میته است و میته بودن حیوان ثابت نیست و اثبات غیر مذکی بوسیله استصحاب، نجاست پوست را ثابت نمیکند که این حیوان میته است مگر بنابر حجیت اصل مثبت.
فقها عمدتا در کلام مرحوم استاد خویی مناقشه کرده و میگویند: غیر مذکی همان میته و در احکام مشترک با هم هستند و احکام میته بر غیر مذکی هم جاری میشود لذا تفصیل بین این دو صحیح نیست. توضیح بیشتر کلام مرحوم استاد خویی در جلسه بعد ان شاء الله خواهد آمد.