درس خارج فقه استاد اشرفی
1400/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم ملاقی با متنجّس.
سخن در روایاتی بود که برای قول به عدم تنجّس ملاقی با متنجّس بدان تمسّک شده است برخی از این روایات در بحث دیروز به عرض رسید و در بحث امروز به برّرسی روایات دیگر میپردازیم.
رواية سماعة: بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى إِنِّي أَبُولُ ثُمَّ أَتَمَسَّحُ بِالْأَحْجَارِ فَيَجِيءُ مِنِّي الْبَلَلُ مَا يُفْسِدُ سَرَاوِيلِي قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ.[1]
ترجمه: راوی به امام عرض كرد: پس از بول کردن، موضع بول را با سنگ خشک نمودم و بعد از آن رطوبتى از موضع بول خارج شد و با لباسم ملاقات کرد حکم آن چیست؟ حضرت فرمود: «لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ».
کیفیت استدلال: راوی به امام عرض كرد: بعد از بول، موضع بول را با سنگ مسح نمودم حال اگر بعد از آن رطوبت مشکوکی از مخرج بول خارج شود و با لباسم ملاقات کند آیا موجب تنجّس لباسم میشود یا خیر؟ امام فرمود متنجّس نمیشود فرض سوال این بوده که فرد استبراء نموده است زیرا اگر استبراء نکرده بود رطوبت مشکوک بلا شک محکوم به نجاست بود ضمن این که در نسخه تهذیب لفظ استبراء آمده است این کلام دلالت بر عدم تنجّس ملاقی با متنجّس دارد زیرا رطوبت مشکوکی که از مخرج بول خارج شده طبعا ملاقات با آلت فرد کرده که قبلا متنجّس به بول بوده و فرض آن است که تطهیر هم نشده است و تنها با سنگ خشک شده است حال اگر متنجّس موجب تنجّس غیر میشد در اینجا باید حکم به تنجّس آب و رطوبت مشکوک و ملاقی با آن میشد زیرا با آلت متنجّس ملاقات کرده است از این که حکم به تنجّس لباس نشده استفاده میشود که متنجّس منجس غیر نیست.
جواب مرحوم استاد خویی
مناقشه سندی: این روایت ضعیف السند است به «حكم بن مسكين» که توثیق نشده است اگر چه مرحوم شهید اوّل به جهت این که طعنی در مورد وی وارد شده و روایات متعدّدی هم از ایشان نقل شده، روایت را پذیرفته است فقال: «لما كان كثير الرواية و لم يرد فيه طعن فأنا أعمل بروايته» لکن مجرد عدم ورود طعن موجب برای توثیق راوی نمیشود چنان که مرحوم شهید ثانی هم متعرض این اشکال شده است[2] فقال الشهيد الثاني ره: بأنه لا يكفي عدم الجرح بل لا بد من التوثيق» علاوه بر این که در سلسله سند این روایت «هيثم بن أبى مسروق نهدي» ذکر شده که ایشان هم توثیق نشده است و تنها در مورد وی گفتهاند: «انه فاضل
و قريب الأمر.»
مناقشه دلالی: این روایت از نظر دلالت هم قابل برای مناقشه است زیرا معارض است با روایاتی که در تطهیر مخرج بول تطهیر بوسیله آب را لازم دانسته است لذا احتمال دارد این روایت تقیتا صادر شده باشد زیرا موافق با فتوای اهل سنت است که در تطهیر مخرج بول ازاله به وسیله احجار را کافی میدانند بر خلاف امامیه که تنها در تطهیر مخرج غائط ازاله با احجار و یا کلوخ را کافی میدانند نه در تطهیر مخرج بول. امام هم بر اساس تقیه حکم به عدم باس نمودهاند بنابراین نمیتوان گفت روایت بر اساس حکم واقعی صادر شده است و لااقل این احتمال وجود دارد که روایت تقیّتاً صادر شده باشد لذا موجب سقوط از حجیت میشود.
عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ حَفْصٍ الْأَعْوَرِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الدَّنُّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ ثُمَّ يُجَفَّفُ يُجْعَلُ فِيهِ الْخَلُّ قَالَ نَعَمْ.[3]
مفاد روایت: راوی سوال کرد از ظرف بزرگی که سابق در آن خمر بوده و بعد از خارج کردن خمر و خشک شدن ظرف، در آن ظرف سرکه ریختهاند امام فرمود مانعی ندارد این کلام دلالت دارد بر این که متنجّس موجب تنجّس غیر نمیشود.
جواب مرحوم استاد خویی
تمسّک به این روایت منوط به این است که به اطلاق روایت اخذ کنیم طبق اطلاق این روایت استفاده از ظرفِ ملاقی با خمر منعی ندارد لکن اطلاق این روایت مقید میشود به روایاتی که حکم به لزوم تطهیر ظرف خمر نموده است مثل موثقه عمار ضمن این که ممکن است این روایت در ردیف روایاتی باشد که حکم به طهارت خمر نموده و برخی از فقها مثل مرحوم محقّق اردبیلی طبق این گونه روایات حکم به طهارت خمر نمودهاند طبق این قول اصلا ظرف متنجّس نشده تا تطهیر آن لازم باشد لکن مشهور طبق روایات دیگر که مفاد آن نجاست خمر است حکم به نجاست خمر نمودهاند[4] بنابراین این روایت نمیتواند دلیل بر عدم تنجّس متنجّس باشد و اما نمونهای از روایاتی که حکم به لزوم تطهیر ظرف خمر نموده است:
موثقه عمار: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّنِّ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ خَلٌّ أَوْ مَاءٌ أَوْ كَامَخٌ أَوْ زَيْتُونٌ؟ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ وَ عَنِ الْإِبْرِيقِ وَ غَيْرِهِ يَكُونُ فِيهِ الْخَمْرُ أَ يَصْلُحُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ مَاءٌ؟ قَالَ إِذَا غُسِلَ فَلَا بَأْسَ وَ قَالَ فِي قَدَحٍ أَوْ إِنَاءٍ يُشْرَبُ فِيهِ الْخَمْرُ؟ قَالَ تَغْسِلُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ سُئِلَ أَ يُجْزِيهِ.[5]
راوی از امام پرسید: خمره بزرگی که در آن خمر بوده است آیا میتوان در آن سرکه یا آب یا خورشت و یا زیتون ریخت؟ امام فرمود: اگر ظرف تطهیر شود منعی ندارد. و نیز راوی سوال کرد از ابریق «نوعی ظرف» یا غیر آن که در آن خمر بوده آیا شایسته است که در آن آب بریزند؟ امام فرمود: اگر ظرف تطهیر شود منعی ندارد و سوال شد از قدح یا ظرفی که در آن خمر خوردهاند امام فرمود: استفاده از آن منعی ندارد ولی قبل از آن باید سه بار تطهیر شود. سوال شد آیا کافی است که برای شستن آن، آب در آن بریزیم؟ حضرت فرمود:کافی نیست مگر اینکه با دستش آن را بمالد و سه بار تطهیر کند.
روایت علی بن مهزیار: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ كَتَبَ إِلَيْهِ سُلَيْمَانُ بْنُ رُشَيْدٍ يُخْبِرُهُ أَنَّهُ بَالَ فِي ظُلْمَةِ اللَّيْلِ وَ أَنَّهُ أَصَابَ كَفَّهُ بَرْدُ نُقْطَةٍ مِنَ الْبَوْلِ لَمْ يَشُكَّ أَنَّهُ أَصَابَهُ وَ لَمْ يَرَهُ وَ أَنَّهُ مَسَحَهُ بِخِرْقَةٍ ثُمَّ نَسِيَ أَنْ يَغْسِلَهُ وَ تَمَسَّحَ بِدُهْنٍ فَمَسَحَ بِهِ كَفَّيْهِ وَ وَجْهَهُ وَ رَأْسَهُ ثُمَّ تَوَضَّأَ وُضُوءَ الصَّلَاةِ فَصَلَّی؟ فَأَجَابَهُ بِجَوَابٍ قَرَأْتُهُ بِخَطِّهِ أَمَّا مَا تَوَهَّمْتَ مِمَّا أَصَابَ يَدَكَ فَلَيْسَ بِشَيْءٍ إِلَّا مَا تُحَقِّقُ فَإِنْ حَقَّقْتَ ذَلِكَ كُنْتَ حَقِيقاً أَنْ تُعِيدَ الصَّلَوَاتِ اللَّوَاتِي كُنْتَ صَلَّيْتَهُنَّ بِذَلِكَ الْوُضُوءِ بِعَيْنِهِ مَا كَانَ مِنْهُنَّ فِي وَقْتِهَا وَ مَا فَاتَ وَقْتُهَا فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ لَهَا مِنْ قِبَلِ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَانَ ثَوْبُهُ نَجِساً لَمْ يُعِدِ الصَّلَاةَ إِلَّا مَا كَانَ فِي وَقْتٍ وَ إِذَا كَانَ جُنُباً أَوْ صَلَّى عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَعَلَيْهِ إِعَادَةُ الصَّلَوَاتِ الْمَكْتُوبَاتِ اللَّوَاتِي فَاتَتْهُ لِأَنَّ الثَّوْبَ خِلَافُ الْجَسَدِ فَاعْمَلْ عَلَى ذَلِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. [6]
سليمان بن رشيد نامهای به آن حضرت نوشت كه مردی در تاريكي شب بول كرد و به دستش قدری از بول یقیناً اصابت كرد ولی محل اصابت دست را دقيق نديد او بعد از آن، دست خود را با پارچه اي خشک كرد تا به بقيّه اعضاء و لباسش اصابت نكند سپس فراموش كرد كه دست خود را تطهير كند و بعد از آن دستش را روغن ماليده کرد و دو دست روغم مالی شده را با سر و صورت خود مسح کرد آنگاه وضو گرفت و نماز خواند وظیفه چیست؟ امام در جواب نوشتند: اگر از اوّل شك در اصابت بول به دستت داشتی که در این فرض اشكالي ندارد و اگر علم داری که دستت اصابت به بول کرده است در این فرض بر ذمه شماست كه نمازهايي را كه با همين وضوي اوّلي خوانده اي در وقت اعاده کنی ولی در خارج وقت قضاء ندارد تفصیل استدلال
باقی حدیث در روز چهارشنبه ان شاء الله تعالی.[7]