< فهرست دروس

درس تفسیر ابوالقاسم علیدوست

1400/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر قرآن

بحثی که در نشست قبل مطرح شد، در واقع مساله ای بود از مسائل فلسفه تفسیر قرآن ... بیشتر پرداختیم به ظرفیت شناسی این کتاب عزیز...البته نکاتی هم راجع به درس و بحث و روش کار، گفته شد؛ سوالی و مطلبی مربوط به درس قبل هست و آن مطلب این که گفته بودیم حدود چهار هزار روایت در تفسیر آیات و نکات تفسیری آیات بیان شده و نقل شده است و ماعرض کردیم تلاشمان بر این است که اگر توفیقی باشد و عمر اجازه دهد به این روایات هم توجه کنیم؛من هم گفتم اگر محققی و متتبعی دنبال کند این عددو صحت و سقم آن را و این که کارهایی که امکان انجامش هست در این حوزه انجام دهد ، ما استقبال می کنیم.. و البته برخی تتبعی انجام داده اند وعدد سی و پنج هزار و یا چهل هزار حدیث را در این حوزه و حیطه مطرح کرده اند! ... البته من در این باره نکته ای را بیان کنم و آن این که این مطلب کار سختی است اولا تفاسیر بررسی شود متون روایی بررسی شود حتی متون لغوی چون گاهی اوقات لغویون برای شاهد مثال حرفشان به یک حدیث در ذیل یک آیه اشاره می کنند، که این سنخ را ما خیلی برخورد داشته ایم..لذا باید صدها تفسیری که وجود دارد دیده شود و بعد روایتها از غیر روایت ها جدا شود چون برخی از آن ها مطلب برخی عرفاست که تلقی به تفسیر شده است.تکراری ها باید ملاحظه شود یا تقطیعات باید در نظر گرفته شود.....به هر حال این ها باعث می شود که انسان در ذکر عدد خیلی احتیاط کند !....یکی از آقایان زحمت کشیدند و من تشکر می کنم و آن این که یک مقاله ای را از برخی از محققان ارائه داده اند و آن مقاله این است «تحلیل درصد بهره مندی تفاسیر قرآن از روایات اهل بیت ع» نویسندگان این مقاله محترم می خواهند بگویند تفاسیر قرآن را حدود 94تفسیر را دیده اند و گزینش کرده اند (در گزینش اولیه ) و 175آیه از سور نساء ، آل عمران و مائده مورد بررسی این ها قرار گرفته یعنی فقط همین 175آیه ...روایات ذیل این آیات را آورده اند اولا مدعی اند 529روایت پیدا کرده اند که در کتابهای روایی نیامده و این ها زحمت کشیده و کار کرده اند؛ بعد 11 تفسیر را محور قرار داده اند در گزارش ثانوی...در این یازده تفسیر دیده اند چهل و پنج درصد از روایاتی که ذیل این آیات است؛ استفاده شده و بقیه مانده و استفاده نشده است.بعد ادامه داده اند که به 16431 روایت برخورده اند، 11071 مورد تکراری بوده و پنج هزار و خورده ای مانده است...کار زیبایی این نویسندگان به صورت تتبع میدانی صورت داده اند، حالا این را یک کسی راجع به کل روایات انجام دهد، سعی مشکور و محمودی است و لذا آن عدد 4000 را پس می گیریم ... و از این به بعد هم می گوییم هزاران روایت تا یک زمانی به یک قراری در این باره برسیم.

باید از حدسیات به دور از مبانی تحقیقی دوری کرد ... یادم هست نویسنده ای نوشته بود که حدود هزار بار کلمه جلاله «الله» در قرآن آمده و با توجه به این که در همان حدود یک کار تحقیقی هم بنده داشتم و بررسی کردیم بیش از حدود 2700بار کلمه الله در قرآن تکرار شده که بنده تذکر دادم وقتی بیان می کنید حدو د هزار یعنی بین نهصدو هزار در حالی که واقع امر عددی کاملا متفاوت با این رقمی است که شما بیان کرده اید ...

برخی از خبرگزاری ها راجع به درس گذشته تیتری زده بودند "گلایه فلانی از بی مهری فقها و علما نسبت به قرآن" این تیتر در مجموعه صحبت من خیلی زننده نیست اما وقتی تیتر می شود و بقیه ذیلش می آید شاید موجب سوء استفاده شود انشاالله آن خبرگزاری محترم ، این مورد را مد نظر داشته باشند البته من اول تشکر کردم از ساحت علما و فقها و آن ها زحمت کشیدند اما نمره آن ها بیست یا صد نیست، معصوم نبودند و نقص داشتند، همیشه باید نقد نسبت به کار گذشتگان، رفتار گذشتگان در مقابل تمجیدها و تشکرها باشد که موجب سوء استفاده نشود.

اسباب فهم جدید از قرآن

در جلساتی که تاکنون با عنوان فلسفه تفسیر داشته ام این بحث را مطرح نکرده ام، این فهمی که از قرآن صورت می گیرد و جدید است؛ معلول عواملی هست؛ قابلیت توسع و فهم موسع؛ من حواسم بود که نگویم قابلیت توسیع؛ توسیع نیست د رواقع توسع است؛ و لذا فهم توسع مطرح است؛ دیدم اطلاعیه را در حوزه زده بودند در فضای مجازی هم آمده بود، توسعه پذیری آیات الاحکام ؛ من دقت نکردم ببینم منظورشان چیست اما اگر منظورشان این است که می شود در قرآن آیاتی را پیدا کرد که آیات الاحکام باشد و تا امروز مثلا کسی نگفته باشد ، این توسعه نیست؛ توسیع نیست؛ این توسع است. ودر واقع فهم موسع است شاید این منظور باشد لذا آن نوشته هم باید اصلاح شود در هر صورت قابلیت توسع و فهم موسع در هر زمانی هست..یک مقداری از این قابلیت معلول تغییراتی است که در اطراف ما رخ میدهد، مثلا بشر در تکنولوژی به یک دانش جدید دست پیدا می کند، مثلا دست پیدا می کند که وقتی انسان از فضا فاصله پیدا می کند و به جایی میرود که دیگر مثلا اکسیژن نیست، باید با خودش اکسیژن ببرد بعد می گوید عجب آیه ای که می گوید: که این ها سینه هایشان تنگ می شود ...کانما یصعد فی السماء....یعنی یک فهم جدیدی از قرآن پیدا می کند، و همین طور مثال ...که یک مساله در دانش مطرح می شود و می بینیم معانی و مضمون قرآن هم با حرکت زمین می سازد نه با سکون زمین ...یا زوجیت گیاهان و ابرها و درختان بعد می بینیم قرآن هم همین مسائل را مطرح کرده است؛ البته نباید افراط هم شود، این هم باید توجه شود ولی تغییرات و پیشرفت بشر تاثیر می گذارد و دوم: بالارفتن فهم بشر...وقتی روایات داریم که خدای متعال برخی آیات را برای بشر آخر الزماان آورده است مثلا سوره اخلاص و آیات آخر سوه مبارکه حدید. ممکن است صدر اسلامی ها ،غیر از ذوات مقدس معصومین و یا افرادی نادر از اصحاب آن ها کسی دیگر متوجه منظور اصلی آیات این سوره ها نمی شدند...سوم:سلیقه و توانایی افراد..واقعا برخی افراد سلیقه های خاصی دارند که باعث می شود از یک آیه ای که تا امروز کسی استفاده نکرده آن ها استفاده کنند در بیان معارف غیر احکام؛ یا حتی در بیان شریعت و کم له من نظیر...

چهارم: ...

فهم های بر زمین مانده از قرآن کریم

نکته دیگری که در امتداد همان کشف ظرفیت قرآن است؛ ببینید برخی از فهم ها از قرآن، معهود ومرسوم است؛ مثل این که یک مطلب اعتقادی را از قرآن کسی در بیاورد یا یک حکم شرعی را از قرآن در بیاورد یا یک مطلب تاریخی یا اخلاقی را ...این ها چیزهایی است که همه شما کم و زیاد آشنا هستید؛ کم یا زیاد یا متوسط ...اما من می خواهم بگویم برخی ظرفیت ها خیلی باید مورد توجه واقع شود و اگر بنای ما در آینده انشاالله در آینده این است که بر زمین مانده ها را توجه کنیم، فکر می کنیم این ها اولویت دارد و من سه چهار مورد را بیان می کنم و رد می شوم و در واقع می توان گفت «بر زمین مانده ها»که باید بیشتر به آن توجه شود یکی : فهم پارادایم های دین ... برخی چیزها هست که در دین یک قاعده نیست؛ حتی یک گزاره جزئی هم نیست بلکه پارادایم است و در واقع یک لباس سرتاسری است بر دین ابرقاعده بگویید شاید درست باشد ؛ در قرآن، یک سرمایه غنی از این جهت داریم

برخی از قواعد، مثل یریدالله بکم الیسر و لا یریدبکم العسر؛ قاعده نفی حرج یا نفی عسر آیا این ها قاعده هستند؟ آن هم قاعده فقهی؟ این چه تلقی است؟ یا اینکه این ها پارادایمی هستند برای مجموعه شریعت ... که ما باید کل شریعت را در این پارادایم، در این لباس دربیاوریم و بفهمیم...این را انشا الله اگر برسیم یک زمانی این آیه را بهتر توضیح بدهیم و آثارش را بگوییم من معتقدم این فهم از قرآن محشر می کند که اگر کسی از این جهت به قرآن نگاه کند بر زمین مانده است.نمی خواهم بگویم هیچ توجهی نشده و صفر است اما ادبیاتی که دارد کجا و ادبیاتی که باید می داشت کجا...شما ممکن است به عنوان یک فقیه ، آیات الاحکام مثلا اقتصادی قرآن را بررسی کنید کاری را که ما شبه آن را داشتیم، ادله عام قراردادها، کتاب اول ادله قرآنی اما یک دفعه کسی از آیات الاحکام اقتصادی قرآن می رود و نظام اقتصادی اسلام را در می آورد...این را اگر واردش شویم می دانید که چقدر بحث دارد و بنده هم در این باره متعدد سخنرانی داشتم ...فهم خرده نظام ها یا کلان نظام ها یا نظام فهمی از آن چیزهایی است که در قرآن بر زمین مانده و دیگر بحث فهم دو سویه شاید برای اولین بار است که ما آن را مطرح می کنیم.

مثلا گاه گفته می شود هزاران روایات در تفسیر آیات اما عکسش چه؟ بگوییم صدها یا ده ها آیه در تفسیر روایات ...ببینید کسی یا جایی مطلبی گفته است یعنی برخی جاها آیات قرآن مفسر روایات هستند و جالب این است که ادعا ی ما این است که مفسر روایاتی است که حتی ذیل همین آیه آمده است یعنی اگر روایت حرمت غنا ذیل آیه و من الناس من یشتری لهو الحدیث ....آمده همان طور که روایت محمد بن مسلم و غیر روایت محمد بن مسلم ذیل آیه مفسر آیه است همین آیه هم مفسر همین روایت است..اصلا اثر فقهی هم دارد و ای اثر ....من در این باره نوشته دارم و صحبت هم دارم و منتشر هم شده و طبیعتا اثری که انشاالله قصد داریم با عنوان قرآن و فقه به منصه ظهور برسانیم ..آن جا مفصل بحث خواهیم کرد من اسمش را گذاشتم فهم دو سویه ...این خیلی ظرفیت قرآن را بیشتر نشان می دهد.....

نظام فهمی و فهم دو سویه و بعدهم فهم مقاصد ...چه برای استنباط احکام و چه برای غیر استنباط احکام بالاخره ما آیاتی در قرآن داریم آیات مبین مقاصد؛ یعنی مبین مقاصد خداوند...در بعث رسل انزال کتب و تشریع مقررات ...واقعیت این است که این آیات آن گونه که باید مورد توجه واقع نشده است .

بیان ظرفیت قرآن از قرآن

سوال این است که در بحث ظرفیت شناسی قرآن، به خود قرآن رجوع کنیم ، چطور است؟ خود قرآن می گوید: ما فرطنا فی الکتاب من شئ....ما چیزی باقی نگذاشتیم و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین ...این جا به دو نکته باید توجه کرد اگر بخواهید از این آیات استفاده کنید اولا کتاب را قرآن بگیرید نه کتاب تکوین ...کتاب تدوین یا لااقل هر دو بگیرید ما فرطنا فی الکتاب یعنی هم در کتاب تدوین هم در کتاب تکوین ... اگر قرآن تدوین نسخه کتاب تکوین است ما فرطنا شامل قرآن هم می شود دوم این که سوبسیدی هم به قرآن ندهیم نگوییم ما فرطنا فی الکتاب من شئ یعنی فی مسیر هدایة یا فی کل ما تتوقع فی معرفته سعادة الناس البته این سوبسید هم داده شود اشکال ندارد باز دلالت بر ظرفیت قرآن می کند اما بدون سوبسید یک ظرفیت را بیان می کند اما با سوبسید یک ظرفیت دیگری را بیان می کند؛ این جا اگر اجازه بدهید من دیگر بحث نکنم با این که جای بحث دارد اما بگذارم به عهده خودتان ...

البته برخی روایات اوائل تفسیر است مثلا امام صادق می فرمایند ما من امر تختلف فیه اثنان و له اصل فی کتاب الله و لکن لاتبلغه عقول الرجال و یک روایت هم نمی دانم در جلسه قبل خواندیم یا نخواندیم...فی القرآن نبأ ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم یا امام رضا علیه السلام فرمودند: ان الله لم یقبض نبیه حتی اکمل الدین و انزل علیه القرآن فیه تفصیل کل شئ بین الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام و جمیع ما یحتاج الیه ....هر چه بشر نیاز دارد کامل بیان شده فقال ما فرطنا فی الکتاب من شئ؛ این جور باشد وضعیت فرق می کند حالا آیا گزاره های شیمی یا گزاره های فیزیک ..در قرآن هست؟ اصرار ی بر این کار نداشته باشید...به نام ظرفیت شناسی قرآن این طوری صحبت نکنید ...یک مقاله ای را من در خبرنامه دین پژوهان ...سال 82دیدم ، شماره 1دین پژوهان که سوال شده بود آیا تمام علوم بشری در قران، وجود دارد؟ ظاهر ا مقاله نیست و آن جا فقط یک صفحه آمده است. به هر حال روایات بررسی شود مثلا از امام باقر علیه السلام داریم ؛ ان الله تعالی لم یدع شیئا یحتاج الیه الامة الا انزله فی کتابه و بینه لرسوله ...برای ما همین قدر که بگوییم قرآن، و ما ادراک ما القران ...همین قدر کافی است ....یا آن روایتی که فرمودند من از هرچه صحبت کردم از من قرآن بخواهید..بعد یک کسی گفت : ان رسول الله نهی عن القیل والقال!...و فساد المال و کثرة السوال ...کجای این در قران آمده ؟!!ین هذا من کتاب الله ؟حضرت فرمودند : ان الله عزوجل یقول : لا خیر فی کثیر من نجواهم ... جناب حویزی در نورالثقلین ج 1 ص683و714روایاتش را آورده است....اگر خواستید می توانید مراجعه و کار کنید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo