< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 مقدمه:
 بحث در رابطه با خصوصیات حاکم جامعه إسلامی بود، که به پنج خصوصیت آن إشاره کردیم. أکنون إدامه بحث؛
 آیه ششم: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يحُبُّ الْمُتَوَكلِّينَ. [1]
 ششمین خصوصیت حاکم إسلامی: برخورداری از روحیه محبت و إنعطاف
 فظ غلیظ القلب فردی است که هیچگونه مهربانی در قلب و عواطف وی وجود ندارد. ألبته این با قاطعیت رهبر تفاوت دارد. رهبر باید قاطع باشد، زیرا اگر قاطعیت حاکم وجود نداشته باشد، نمی توان جامعه را رهبری کرد. و این قاطعیت به معنای غلیظ القلب بودن نیست.
 قاطعیت رسول أکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را می توان در جریان قطع دست فاطمه خثئمیه شاهد بود. و این قاطعیت هیچ خللی به عطوفت رفتاری إیشان وارد نمی کند. پس این خصوصیت سلبی در واقع روشنگر وجود مهربانی خاص در پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. و به همین خاطر است که عبارت با کلمه « لو » آمده است.
 هفتمین خصوصیت حاکم إسلامی: روحیه گذشت داشتن
 قاطعیت و جدیّت در حکم، نباید به حد پیگیری در عقوبت منتهی گردد. می توان مسأله را اینطور بیان کرد که برخی خلافها در جامعه باعث تشنج در جامعه شده، باعث إختلال نظام إجتماعی می شود. در این موارد پیگیری جدی تا مرحله عقوبت لازم است. ولی در برخی موارد- که خلاف، جنبه فردی دارد- پیگیری صد در صدی که منتهی به عقوبت شود، لازم نیست.
 صدر آیه بعدی نیز إشاره به همین خصوصیت هفتم دارد.
 آیه هفتم: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الجْاهِلِينَ. [2]
 هشتمین خصوصیت حاکم إسلامی: إعراض از جاهلان
 إعراض از جاهلان یعنی با آنها مشورت نکن. و در تصمیم گیریها دخالتشان نده. فراز «خذ العفو» هم شامل آنها نمی شود.
 سؤال: آیا هر نوع جاهلی باید مورد إعراض باشد؟
 برای پاسخ به سؤال فوق باید به آیه قبلی توجه شود. در آیه مذکور خداوند می فرماید: برخی در أطراف تو هستند که اگر آنها را به هدایت دعوت کنی، نمی شنوند. تو آنها را می بینی که به تو نگاه می کنند. در حالی که آنها حرفهای تو را قبول نداشته و جاهل می مانند.
 پس مراد هر نوع جاهلی نیست. بلکه کسانی هستند که برخورد منافقانه دارند؛ در جماعت مسلمین و محضر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حاضر می شدند. با این وجود باز هم کار خود را می کردند. پس مراد جاهلی نیست که نسبت به أصل پیامبری حضرت و آمدن دین، جهل دارد. چرا که إعراض از این أفراد یعنی اینکه دیگر آنها را به دین دعوت نکن. و أصلا إعراض از اینها معنی ندارد.
 حال که مراد از جاهلان مشخص شد، با توجه به اینکه گفتیم: فراز «خذ العفو» شامل آنها نمی شود، جای این سؤال است که این فراز مربوط به چه کسانی است؟
 می گوییم: این فراز مربوط به آنهایی است که در راه دین بوده، أهل نفاق نبوده اند. حال در موردی مرتکب خطائی شده اند. در مورد این أفراد، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و در کل، حاکم جامعه إسلامی، می تواند گذشت داشته باشد؛ زیرا عفو کردن از أبزارهای جذب، و یکی از وظائف حاکم جامعه إسلامی است.
 آیه هشتم: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذَا كَانُواْ مَعَهُ عَلىَ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ يَذْهَبُواْ حَتىَ‌ يَسْتَأذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَذِنُونَكَ أُوْلَئكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لهَمُ اللَّه... [3]
 نهمین خصوصیت حاکم إسلامی: مدارا با مردم و إذن دادن به آنها در کارهای شخصی.
 شأن نزول: این آیه در رابطه با فردی بنام حنظلة بن أبی عیاش نازل شد. وی مدتی بود که در صدد إزدواج با دختر عموی خود بود که چون عمویش مخالف بود، این إزدواج سر نگرفته بود. إتفاقا در زمانی که مسلمین برای شرکت در جنگ أحد آماده می شدند، موانع إزدواج حنظله برداشته شد. و درست در شبی که سپاه به آماده حرکت به سمت میدان بود، شب زفاف حنظله بود. وی پیش پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد. و از ایشان إذن گرفت که شب در مدینه بماند. در این زمان بود که آیه مورد بحث نازل شد.
 لذا با تمسک به این آیه و این داستان، حاکم جامعه إسلامی می تواند به أفرادی که در زمینه های فردی از شرکت در أمری إجتماعی با آوردن دلیل، عذر می خواهند، و کسب إجازه می کنند، إذن دهد. حاکم باید در عین قاطعیت در إجرای أحکام، کاملا إحساسات باطنی مردم را درک کند. نکته ای که در این داستان گذشته از مدارای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با حنظله وجود دارد، درک کامل ایشان از شرائطی است که حنظله در آن قرار داشت.
 نکات برداشت شده از آیه
 صدر آیه در رابطه با إثبات ولایت و حاکیمت ألله برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. آنجا که خداوند متعال می فرماید: « آمنوا بالله و رسوله » و کسانی واقعا إیمان دارند که ولایت خداوند متعال و حاکمی که از سوی وی نهاده شده است را پذیرفته باشند.
 إذن گرفتن مربوط به زمانی است که یک کار جمعی- أعم از مسائل سیاسی و إجتماعی- در حال أنجام است. و لذا در آیه شریفه، عبارت « إذا کانوا معه علی أمر جامع »، آمده است.
 تمام فعالیتهای سیاسی و إجتماعی مردم باید تحت نظر رهبر جامعه (مظهر حاکمیت ألله) باشد. و این را می توان از عبارت « حتی یستأذنوه » إستفاده کرد. لذا شرعیت رئیس جمهور به إذن و تنفیذ حاکم جامعه بستگی دارد.
 مسأله إذن گرفتن از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و در کل حاکم جامعه إسلامی، بحدی مهم است که إیمان به خداوند متعال و رسول مبتنی بر آن دانسته شده است؛ آنجا که خداوند متعال می فرماید: « إن الذین یستأذنوک أولئک الذین یؤمنون بالله و رسوله ».
 کلمه « و » در فراز « و إذا کانوا معه علی أمر جامع »، واو جمع است. یعنی إیمان به همراه این قید تعیین کننده ماهیت أصلی مؤمن است. و مؤمن منحصر به چنین فردی است. این مطلب آنقدر أهمیت آورده است که در أول آیه کلمه «إنما» آمده است.
 وقتی یکی از أفراد جامعه إسلامی در رابطه با کار شخصی اش از حاکم إذن خواست، حاکم باید به آنها إذن بدهد. این همان خصوصیت مورد بحث است.
 در ذیل آیه خداوند متعال می فرماید: « إستغفر لهم ». یک سؤال؛ مگر کسانی که با إذن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از شرکت در یک کار إجتماعی معاف شده اند، دچار گناه شده اند؟
 در پاسخ باید گفت:
 أولا: إستغفار همیشه در مقابل گناه نمی باشد. بلکه در واقع یک نوع دلگرمی برای فردی است که إجازه گرفته است. زیرا چنین فردی با اینکه إجازه گرفته است، باز هم إحساس گناه می کنند. و نزد وجدان خود ناراحت می باشند. لذا خداوند متعال می فرماید: برایشان إستغفار کن تا در واقع یک نوع دلگرمی برای آنها باشد.
 ثانیا: به فرض اینکه بگوییم: إستغفار در مقابل گناه است، منظور گناه شرعی نیست. بلکه مراد گناه از نظر عرف [4] و أخلاق است.
 
 
 
 
 
 
 
 


[1] آل عمران/سوره3، آیه159
[2] اعراف/سوره7، آیه199
[3] نور/سوره24، آیه62
[4] از نظر عرف کسی که در زمان جهاد به فکر مسائل شخصی خود- بخصوص مسأله إزدواج و شب زفاف- باشد، گناه کار أخلاقی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo