< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1402/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: رابطه مقاصد الشریعه با مبدا ومعاد

 

﴿وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ﴾[1]

بلاغ مبین است وهمه می توانند استفاده کنند وبرای افراد خاصی نیست ورسول برای همه ی مردم می رساند .

﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[2]

در هر امتی رسولی است که مردم را به عبادت خداوند می خوانند واز طاغوت دوری کنند که این دو وظیفه را برای مردم معین می کردند.

اگر مقاصد الشریعه اگر تمام تشریع ها در همه رسولان باشد برای دو امر مهم عبادت ودوری از طاغوت است.

البته مردم چند گروه می شوند در این میان ؛عده ای هدایت می شوند بر اساس اراده ی خودشان؛ وعده ای ضلالت وگمراهی را طی کردند.

اقبال لاهوری: تجربه دینی به حسب خودش است همچنان که هرچیزی تجربه خودش را دارد.

قرآن هم این تجربه را تصریح دارد که سیروا فی الارض که کجا مردم هدایت شدند وکجا گمراه شدند وعاقبشان چی شده است.

﴿إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ ۖ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[3]

اگر خیلی حرص بورزی برای هدایت این ها خداوند کسی را که ضلالت را انتخاب کرده هدایت نمی کند.

هدایت به اسم وظاهر نیست وبه شعار وحرف نیست بلکه هدایت امری درونی است وبا صدق وراستی خداوند هدایت می کند.

﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ ۙ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ ۚ بَلَىٰ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[4]

مرگ این ها مرگ هدایت واصلاح است ودیگر مبعوث نمی شود .او دیگر حیات ندارد.

﴿لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ﴾[5]

وقتی مبعوث می شوند متوجه می شوند که هر چه کردند وهر فکری کردند اشتباه بوده است وبرای آنان مبین وروشن شده است

﴿إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[6]

هرچه بخواییم انجام بشود می شود که یکی از این ها معاد باشد.

مقاصد الشریعه یعنی آنچه حقیقتا خداوند معین می شود را بیان کنیم ولی آیات می گوید آنچه مردم اختلاف دارند روزی روشن می شود که غیرواقعی بوده است.

پس مقاصد الشریعه اول باید بر بیان خداوند سنجیده شود وحقیقتی که خداوند بیان کرده است والا از حقیقت دور می شویم.

هرچیزی که نتواند نتیجه مبدا ومعاد را معین کند جزء مقاصد الشریعه نیست.

در مقاصد الشریعه دنبال مغز کار هستیم که مبدا ومعاد است واگر در چیزی نباشد این دو مقصدالشریعه به دست نیامده است مثلا اگر نمازی هست حجی هست و... باید به مبدا ومعاد را درست کند واگر این نباشد مقصد الشریعه نیست.

پس در مقصدالشریعه باید مبدا ومعاد درست شود. وبا ظاهر سازی چیزی درست نمی شود.

این سیروا فی الارض می فهماند که در همین دنیا چه کسانی دنبال مقاصدالشریعه نبوده ویا اشتباه رفته اند و مقصدی که آنان رفته اند اشتباه بوده است .

در این آیات اگر بحث از تکذیب است هرکس وجدان خودش را قاضی می کند ودلیل وجدان می فهماند که مقاصدالشریعه چیست. یعنی از فطرت انسانی می فهمد که مقاصد الشریعه چیست.

اعبدوا الله مبدا را نشان می دهد و اگر حقت علیه الضلاله است که معاد است از فطرت انسانی دانسته می شود.

در مقاصد الشریعه باید باطن کار یعنی مبدا ومعاد درست شود. واگر چیزی باشد که باطن کاررا درست کند مقاصدالشریعه است ولی اگر خلافش باشد به گمراهی می رود.

در مقاصدالشریعه باید زیر بنای ساختمان مقاصدالشریعه درست باشد که مبدا ومعاد باشد که این مبدا از جریان ولایت می گذرد وتا وقتی این زیربنا درست نباشد مقاصدالشریعه به جای مناسبی نمی رسد وبلکه به گمراهی می رسد هرچند ادعای مقاصدالشریعه هدایت باشد ولی زیربنا که درست نباشد به جایی می رسد که در معاد روشن می گردد که این مقاصدالشریعه به گمراهی بود واز این جهت است که باید سیروا فی الارض باشد تا این گمراهی روشن شود ودر پی راه آنان نرویم.

سنگ نشان اشتباه رفتن مقاصدالشریعه که به گمراهی می رساند این سیروا فی الارض که عاقبت مکذبین است وباید مواظب بود که به سرنوشت مکذبین که راه مقاصدالشریعه را رفته اند نروی.

یکی از این مکذبین باید به سقیفه برگشت شود که راه را اشتباه رفته اند ومبدا ومعاد را در آن درست نکردند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo