< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1402/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رابطه مقاصد الشریعه با حیله های شرعی

 

﴿وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾ [1]

مردم باید به فطرت الهی عمل کند ونوع مفسرین معنا کرده اند که همین معنا است ولعله یرجعون یعنی به فطرت الهی برگردند وفطرت حق جو وحق طلب است وحتی فطرت دنبال حسنات است ونه سیئات ودنبال صلاح است ونه فساد واگر اشتباهی هم می کند تنبیهی از جانب خداوند تعالی صورت می گیرد.

آیه می فرماید کسانی در زمین می آیند واممی در زمین زندگی می کنند برخی از آنان صالح هستند که مطابق فطرت حرکت می کنند وراه صلاح را می روند ودسته ی دیگر هستند که یا فساد می کنند یا تماشا می کنند که دیگران چطور فساد می کنند ونهی از منکر نمی کنند ودر مجموع سه دسته می شوند.

صالحان

فاسدان

تماشاچیان فاسدان

البته قرآن می فرماید بلوناهم ما آنان را به حسنات وسئیات آزمایش می کنیم که کدام دنبال چی می روند.این سنت الهی است که آزمایش می شوند ولعله یرجعون که هدف آزمایش برگشت به فطرت است.

هرچند آیه در باره یهود است ولی موضوع عام است:

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‌ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ﴾[2]

روایت است که عده ی صالح ا ز ناراحتی دو دسته دیگر بری شدند وسر به بیابان گذاشتند چون خوبان امر ونهی می کردند. پس این که تعبیر به سه گروه شده در تفاسیر درست می باشد.

پس از رفتن اینان عذاب آمد ودو دسته دیگر را گرفت.

بعد جانشین این دو دسته آمدند که ورث اهل الکتاب که این ها آمدند .

میثاق فطری که گرفته شده بود می گفتند خداوند می بخشد و کلاه شرعی درست می کردند وبه دنیای زود گذر می چسبیدند.

آیا میثاق الهی نبود که نسبت بیجا به خداوند ندهید که خدا می بخشد که این مقاصد شریعه را به خدا نسبت ندهید که کلاه شرعی باشد.

پس نباید به عنوان مقاصدالشریعه چیزهایی به خداوند نسبت داده شود وکلاه شرعی درست شود چون میثاق الهی این است که نسبت بی جا به خداوند داده نشود مگر حق را،وحق چیزی است که فطرت سالم آن را تشخیص می دهد.

درسوا فیه یعنی آنچه فهمیدید که این کتاب مطابق فطرت است که همان چیزهایی که می فهمیدید را بیان کرد ولی شما آنچه می فهمیدید را خلافش ر انسبت دادید که مقاصدالشریعه شد وبااین نسبت های بی جا به خداوند ودین او آخرت خود را بر باد می دهید .

افلا تعقلون که یعنی اندیشه شما همین را می فهمد ولی خلاف عقلتان عمل میکنید.

﴿وَ الَّذينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحينَ﴾[3]

ولی کسانی که کتاب را گرفتند ونسبت بی جا ندادند ومنحرف نمی شوند وحسنات وسیئات را درست از پس آزمایشش بر می آیند اجرشان محفوظ است ونشانه این گروه اقامه نماز است.

در ایه دیگر است که اجر المحسنین که اجر احسان ونیکو کاریشان هدر نمی رود وایه دیگر است که وسنزید المحسنین.

پس مقصود شریعت این است :

که هرچه قضای الهی است که قضاوت های فطرت انسانی است سرجای خودش محفوظ بماند وسیئه وحسنه را ببیند وبه حسنه عمل کند وتمسک به کتاب الله کنند.

در آیه بعد داستان بلعم باعورا:

که او عالم بود وقتی به مستجاب الدعوتی رسید عالمانه گمراه شد واگر به هیچ کس زورش نمی رسید به الاغش زورش رسید و باید ترسید که به کسی زور نگوییم که ضایع بشویم.

این داستان باید در مقاصد الشریعه مواظبت نمود که کلاه شرعی نباشد چون همه چیز حواس به قرآن وکتاب الهی بود ولی خلاف آن عمل کردند وکلاه شرعی درست کردند وباید مواظب باشیم که برای رسیدن به مقاصدالشریعه کلاه شرعی درست نشود ونسبت ناروا داده شود که مانند بلعم باعورا می شویم.

اگر مقاصد الشریعه به حقیقت الهی رسید فبها المراد و اگر کلاه شرعی شد کم از بلعم باعورا نمیشویم با این فرق که او با الاغش کار را تمام کرد ولی ما با چیزهای دیگر

وکاری به شیعه وسنی ندارد ومفتی اعظم بودن مهم نیست ومواظبت لازم است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo