< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1402/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت خبر واحد

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص239

قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداكم أجمعين‌ يبلغ‌ الحجة البالغة الجاهل‌ فيعلمها بجهله كما يعلمه العالم بعلمه لأن الله عدل لا يجور يحتج على خلقه بما يعلمون يدعوهم إلى ما يعرفون لا إلى ما يجهلون و ينكرون فأجازه الرشيد و رده و الخبر طويل.

لاحتجاج خداوند بر اساس علم است ودعوت به چیزی می شود که بفمند وعرفان پیدا کنند نه به چیزی که نمی توانند بفهمند وجاهل هستند.

برای ما اساس است که هر جا امن وعلم است حجت است واین آنچیزی که ذکر شده دو ثقل قرآن که اکبر است وثقل دیگر که اهل بیت علیهم السلام است .

عل انهم امناء الله فی خلقه که وقتی امن است وقتی به اینجا می رسد که حکمائه فی ارضه

ان علیا والطیبین من ولدی هو الثقل الاصغر والقرآن هو ثقل الاکبر کل واحد من منبع من صاحبه لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...

حجت باطن همان چیزی که عقل ودرک وعلم انسان بهش می رسد وحجت ظاهر آیات وروایات است که موجب امن وعلم شود.

جایی که متوجه نشدیم کل شی مطلق حتی فیه النص که همه چیز مباح است مگر که نص باشد ووظیفه معین شده باشد.

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص245

، السرائر من جامع البزنطي عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله ع قال: إنما علينا أن نلقي إليكم الأصول و عليكم أن تفرعوا.

اصل باید از ائمه علیهم السلام باشد یا بیان قرآن یا بیان خودشان است که بر شما است تفریع آن

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص245

53- سر، السرائر من جامع البزنطي عن الرضا ع قال: علينا إلقاء الأصول إليكم و عليكم التفرع.

ظن ناشی از علم حجت است.آنچه از جنابان ائمه علیهم السلام است حجت است به وسیله عقل سالم ونقل ثابت صریح وروشن واین موجب می شود که بتواند عقول حکم کند وسلسله عصمت هرچه رسیده است این ها نوعی علم است .بعضی بیان کرده اند:

ان الله علی الناس حجتین حجه ظاهره وحجه باطنه...

پس حکم از دو طریق ظاهر وباطن صادر می شود ووظفه است که بر آنان عمل شود؛ پس امن وعلم وقتی حاصل شد حجت الهی می شود.

خبر هایی که به ما رسید باید از ثقه باشد تا کافی بر ای علم باشد وملاک حجیت خبر این است که بیشتر موارد متواتر نیست وخیلی کم روایت متواتر داریم ویا خبر موثق که سلسله اسناد درجه اول باشد این ها محدود است

مواردی که رجال بررسی کرده اند به طور کلی نمی شود اخبار غیر این ها که معین کرده اند را عمل نکنیم مشکل است وباید برای خبر های واحد فکری کرد وثقه ای درست کرد تا به طور مطلق به همه موارد عنوان شد که:

آن که در قرآن است تبین درباره خبر فاسق است ولی موارد دیگر اگر خبری باشد دلیل بر ردش نیست که آیه می گوید ان تصیبوا قوما بجهاله که خبر فاسق نتیجه اش جهل وندمان است واین را فاسق ایجاد می کند ولی اگر خبر صادق بود همین رویات از حضرت امام صادق علیه السلام کتاب وسائل ج12ص467:

فاسق یعنی دروغ می گوید ولی اگر صادق باشد نباید کنار رود.

وسائل الشيعة ؛ ج‌12 ؛ ص467

صالح عن زيد الشحام قال: سألت أبا عبد الله ع عن الرفث و الفسوق و الجدال قال أما الرفث فالجماع و أما الفسوق فهو الكذب أ لا تسمع لقوله تعالى‌ يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبإ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة[1] - و الجدال هو قول الرجل لا و الله و بلى و الله و سباب الرجل الرجل.

فسق همان کذب است.

پس آیه نبا در مجمع البیان تبین را معنا کرده که نبا صادق است وفرموده یستلزم مضی فی نبا الصادق از این که می گویدنبا کاذب را رد کنید مستلزم این است که نبا صادق را بپذیرید.نبا صادق الذی هو الموتمن فی قبال الکاذب الذی لیس بموتمن.

بیان درست که نبا کاذب جهالت می آورد واگر خبر صادق باشد الذی اصابه العلم است که علم آور است.

پس آیه نبا دو جهت دارد یک که خبر کاذب است که مورد استناد نیست وندمان می آورد علم به آن ولی اگر الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون وتلک حجتنا آتیناها ابراهیم

پس دو مسیر داریم: 1- به نص برسیم که تصریح محکم باشد که آیه نبا این را می گوید که حجیت خبر ثقه است وتا وقتی خبر کذب نباشد خبر ثقه است. خبر ثقه در لغت است که وثق به که همان ائتمنه است که کسی که امن واطمینان پیدا می شود.

مسئله روشن است که در بسیاری از روایات است که

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‌17 ؛ ص291

من ائتمنتموه من الناس و وثقتم به فادعوه‌ إلى ما تعلمون‌ من حقنا

آنجا که اطمینان پیدا می کنید به آن اخذش کنید که برای شما کافی است.

وسائل الشيعة ؛ ج‌27 ؛ ص138

أبي الحسن ع قال: سألته و قلت من أعامل (و عمن)[2] آخذ و قول من أقبل فقال العمري ثقتي فما أدى إليك عني فعني يؤدي و ما قال لك عني فعني يقول فاسمع له و أطع فإنه الثقة المأمون قال و سألت أبا محمد ع عن مثل ذلك فقال العمري و ابنه ثقتان فما أديا إليك عني فعني يؤديان و ما قالا لك فعني يقولان فاسمع لهما و أطعهما فإنهما الثقتان المأمونان الحديث و فيه أنه سئل العمري عن مسألة فقال محرم عليكم أن تسألوا عن ذلك و لا أقول: هذا من عندي فليس لي أن أحلل و لا أحرم و لكن عنه ع.

ثقه امن واطمینان می آورد واحتمال کذب به آن داده نمی شود.

پس حدیثی که جهت کذبی ندارد یقینا اثر را برای ما می آورد که ائتمان است که ائتمنه هست یا مامونان در روایت است یا مامون که همین کفایت می کند وروایت با تنظیم با مسائل شرع وروایات بسنجیم که اصابه علم می کند واصابه جهل نمی کند واگر اصابه به جهل شد ندمان دارد ولی ثقه بود وامن بود حجت می شود.

پس نص روشن است که امن است که نص صراحت داشتن است که شکی ندارد واگر جایی اجمال آورد وبا سائر احکام جور نمی شوداینجاابهام می شود ،وبه صورت قطع نباشد دستور آمده است که ابهموا ما ابهمه الله

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) / ج‌7 / 273 / 25 باب من أحل الله نكاحه من النساء و حرم منهن في شرع الإسلام ..... ص : 272

- 1- محمد بن أحمد بن يحيى عن الحسن بن موسى الخشاب عن غياث بن كلوب عن إسحاق بن عمار عن جعفر عن أبيه ع أن عليا ع كان يقول‌ الربائب عليكم حرام مع الأمهات اللاتي قد دخلتم بهن هن في الحجور و غير الحجور سواء و الأمهات مبهمات دخل بالبنات أم لم يدخل بهن فحرموا و أبهموا ما أبهم الله.

در روایتی هم هست که ردوا اینا که صبر کنید به حجت واقعی برسید ونشد در حالت ابهام بماند که این تکلیف آور نیست وباید صبر کنید در اینجاکه بله این حدیث مفید نیست وعلم آور نیست وثقه باید علم آور باشد ووقتی علم نشد در ابهام می گذاریم تا به حضور حضرت برسیم یا احکام محکم تری برسد وباید در ابهام بماند.

پس تکلیف روشن است در همه موارد.یکی از جهاتی که باید استناد شود در :

فان الیقین لایدفع بالشک

یا در تعبیر دیگر است که :

ولاتظنن بکلمه خرجت من اخیه السوء وانت تجد لها فی الخبر محملا

الكافي (ط - الإسلامية) / ج‌2 / 362 / باب التهمة و سوء الظن ..... ص : 361

3- عنه عن أبيه عمن حدثه عن الحسين بن المختار عن أبي عبد الله ع قال قال أمير المؤمنين ع في كلام له ضع أمر أخيك على أحسنه حتى يأتيك ما يغلبك منه و لا تظنن‌ بكلمة خرجت من أخيك سوءا و أنت تجد لها في الخير محملا.

اگر رفیقی داشتی که حرفی زد وگمان بد به آن حرف می رفت که اخیه همین راوی ها هستند ومی شود این روایت را بر روات حدیث تطبیق کرد.

خبر روای اگر محملی داشت وظیفه است که بر آن محمل برگردانده شود.

عقل می پذیرد که یقین لا یدفع بالشک هرچند این روایت خبر واحد باشد ولی باید به آن با کمک عقل عمل کرد.

پس جایی که مبهم است یا مجمل یا جایی که قابل فهم نباشد باید ردوا الینا باشد ونکته ای که متوقف کرده ما را در آن صبر می کنیم.

روایتی است که تواتر لفظی ومعنوی دارد :

وسائل الشيعة / ج‌27 / 27 / 4 باب عدم جواز القضاء و الإفتاء بغير علم بورود الحكم عن المعصومين .... ص : 20

33121- 22- قال و قال النبي ص من تعلم‌ بابا من العلم (عمن يثق‌ به) كان أفضل من أن يصلي ألف ركعة.

هزار رکعت نماز کمتر است از یادگرفتن باب علم از کسی که به آن اطمینان داشته باشد.حالا چه به آن علم عمل کند یا نه مقام عمل نیست وعمل به آن پیش نیاید باز این ثواب را دارد.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) / ج‌7 / 461 / 41 باب من الزيادات في فقه النكاح ..... ص : 448

1845- 53- الحسين بن سعيد عن أخيه الحسن عن زرعة عن سماعة قال: سألته عن رجل تزوج جارية أو تمتع بها فحدثه رجل ثقة أو غير ثقة فقال إن هذه امرأتي و ليست لي بينة فقال إن كان ثقة فلا يقربها و إن كان غير ثقة فلا يقبل منه.

اگر ثقه است حرف اورا قبول کن که در این در موضوعات است که در مورد زن است .

پس باید به طور مطلق حدیثی که فهمیدیم که ثقه است وکذب در آن نیست وحتی جایی که محمل صحیح دارد به آن عمل می کنید وباعث اطمینان می شود وعمل می کنید واین احادیث قبول است مگر جایی که ابهام است ومحمل نمی تواند باشد که صبر می کنیم.

هر خبری که به ما رسید تا وقتی بیان روشنی بر بطلان آن نباشد باید به آن عمل کنیم.

 


[1] ( 5)- الحجرات 49- 6.
[2] ( 3)- في المصدر- أو عمن.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo