< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/متعلّق الأوامر و النواهي /اشکالات/ الدرس87

 

اشکالات بحث متعلق اوامر

اشکالاتی در بحث اینکه متعلق امر به طلب تعلق می گیرد یا به افراد ؟ بر مرحوم آخوند وارد کردند اشکال اول این است که مرحوم آخوند قائل به خصوصیات و عوارض و لوازم فردیه شده است ، مثل مکان و زمان کمیت و کیفیت را مشخِّص فرد می داند در حالی که تشخیص به وجود است نه به لوازم فردیت فرد ،لذا ایشان مساله تشخیص را اشتباه کردند تشخیص طبیعت به وجود است ،لوازم همراه طبیعت است وقتی طبیعت در خارج تشخیص پیدا کرد عوارضش هم ظاهر می شود لذا نباید عوارض وجود را مشخِّص گرفت

جواب استاد از اشکال : منظور مرحوم آخوند ره تشخیص نیست بلکه منظور مرحوم آخوند ره این است که وقتی تشنه آب می طلبد نظری به ظرف خاص و آب خاصی ندارد او می خواهد تشنگی اش برطرف شود در اینجا هم وقتی مولا نماز را طلب می کند طبیعت نماز را از ما خواسته است بقیه لوازم و عوارض را در اختیار ما گذاشته است لذا مرحوم آخوند ره این عبارت را دارد : من بدون نظر الی خصوصیات الخارجیة و عوارضیه العینیة

اشکال دوم بر مرحوم آخوند ره : ایشان حقیقت امر را طلب فعل و حقیقت نهی را طلب ترک گرفته اند در حالی که طلب معنای اسمی است و هیأت معنای حرفی است مدلول اسمی چگونه مدلول حرفی بشود ، اگر هیأت صل معنای حرفی است و طلب معنای اسمی است و طلب مدلول هیأت صل باشد این معقول نیست چون هیات وزن إفعل مدلول حرفی و معنای حرفی دارد

جواب استاد از اشکال فوق : در اول کفایة گفتند معنای اسمی و حرفی اختلاف جوهری ندارد بلکه اختلافشان به دو لحاظ است معنای حرفی لحاظ آلی دارد یعنی من و الی بدون بصره و کوفة معنا نمی‌دهد و معنای اسمی لحاظ استقلالی دارد ابتدا و انتها بدون بصره و کوفه معنی می دهد پس من همان ابتدا است الی همان انتها است فقط لحاظ ها فرق کرد یکی لحاظ آلی و دیگری لحاظ استقلالی لذا اینجا مدلول صیغه امر طلب است دیگه نگویید هیات طلب حرفی است و خود طلب اسمی است زیرا از نظر جوهر و ذات فرقی نیست بین اسمی و حرفی یک وقت لحاظ آلی است و یک وقت لحاظ استقلالی است

اشکال سوم بر آخوند ره : ایشان فرمودند مدلول امر طلب فعل است و مدلول نهی طلب ترک است چگونه ممکن است ماده یکی باشد ولی در یک ماده هم وجود و هم عدم تعبیه شود صل و لاتصل یک ماده است از صاد و لام است اما صل برای طلب وجود فعل نماز است لاتصل برای عدم وجود نماز است امکان ندارد در یک ماده هم وجود و هم عدم اشراق بشود لذا ما باید این مبنا را رها کنیم و هر دو به معنای طلب باشد اما فعل و ترک ،به عنوان لحاظ آلی یا استقلالی دیده شود .

نظر استاد : این اشکال می باشد و باید حل بشود که طلب فعل با طلب ترک در یک ماده جمع بشود

اشکال چهارم بر مرحوم آخوند ره : ایشان می‌فرمایند : نعم هی کذلک ، قبول می کند که ماهیت من حیث هی هی ، متعلق طلب نیست ولی متعلق امر است چون امر طلب ایجاد است خداوند از ما می خواهد ماهیت صلاة را در خارج ایجاد کنیم و لذا می تواند ماهیت صلاة متعلق امر بشود ولی هرگز متعلق طلب نمی شود ، متعلق طلب وجود طبیعت است نه ماهیت من حیث هی هی

جواب استاد : ماهیت من حیث هی هی ماموربه نمی شود چون ماموربه از اوصاف وجودی است و ماهیت من حیث هی هی لا موجودة و لا معدومة است لذا چنین ماهیتی نه طلب و نه امر می شود چون امر طلب وجود است در حالی که چنین ماهیتی لا موجودة و لا معدومة و لا ماموربها و لا غیر مامور بها است مثل اعیان ثابتات است که در ظرف مفهوم موجود است اما در ظرف وجود ، لا موجودة و لا معدومة است که نه اِبای از وجود و نه اِبای از عدم دارد وقتی مناط ماهیت من حیث هی هی یک چیز است و آن لا مطلوبه و لا غیر مطلوبه است فرقی نمی کند که مولا طلب کند یا امر به ایجاد آن در خارج کند

اللهم الا أن یقال : که مرحوم آخوند ره مبنای بهمنیار صاحب التحصیل را قبول کند که ایشان می گوید ماهیت من حیث هی هی در صورتی قابل وجود است که از مرتبه خارج شود و منظور از مرتبه آن مرتبه تساوی بین وجود و عدم است در آنجا هم مرحوم صدر المتالهین جواب دادند که نواقض در مرتبه ماهیت من حیث هی هی منتفی است یعنی ارتفاع نقیضین در آن مرتبه جایز است که شیی نه موجود و نه معدوم باشد که بر این اساس نظر بهمنیار رد می شود

اشکال پنجم از آقا ضیاء و محقق اصفهانی ره : شما می فرمایید امر طلب وجود طبیعت است که لازمه آن دو تالی فاسد است اول امر نفسانی خارجی شود و دوم خارجی نفسانی شود یعنی طلب صفت نفس است و در نفس انسان یک صفتی است که طلب می کند اگر متعلق طلب وجود خارجی باشد لازم می آید یک امر نفسانی خارجی شود و یک امر خارجی نفسانی شود.

جواب استاد : مرحوم آخوند متوجه این بحث است و فرمود منظور من از طلب وجود خارجی نیست که اگر باشد تحصیل حاصل لازم می آید یعنی نمازی که در خارج موجود است را دوباره بخواهد وجود دهد این تحصیل حاصل می شود لذا فرمود مراد ما ایجاد طلب است نه وجود طلب یعنی از مکلفین می خواهیم نماز را ایجاد بکند

اشکال جواب فوق : ایجاد و وجود یک حقیقت هستند و اختلاف آن به اعتبار است ایجاد مصدر و وجود اسم مصدر است مثل افاضه و فیض که فیض اسم مصدر و افاضه مصدر است پس اگر آخوند ره بخواهد وجود را عوض کند و بگوید ایجاد ، این دفع اشکال نمی شود

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo