< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسير ترتيبي (سوره بقره) / آیه3/سه خصلت متقين

1- ایمان به غیب اولین خصلت و ویژگی متقین

اولین خصلت و ویژگی برای انسان متقی در سومین آیه کریمه سوره مبارکه بقره ایمان به غیب است.

2- احتمالات تفسیری بالغیب چیست؟

﴿بالغیب﴾[1] چند احتمال در آن هست:

2.1- پیدا و پنهان برای آنها تفاوتی ندارد

با به معنای ظرفیت: آیا معنایش این است که در خلوت و در پنهان اینها ایمان به خدا دارند؟ چنان‌چه در جلوت و عیان هم معتقد به خدا هستند؟ ایمانشان در غیب است؟ آیا غیب ظرف و جایگاه تحقق ایمان است؟ در این صورت بای در بالغیب به معنای فی است. یؤمنون فی الغیب. ﴿لیعلم الله من یخافه بالغیب﴾.[2] در سوره مائده آیه 94 آمده است. کسانی که از خدا در پنهان می‌ترسند. طبق این احتمال انسان‌های مؤمن و با تقوا همان‌طور که وقتی در میان مردم هستند مراقبت از اعمالشان و حفظ و حفاظت ایمانشان دارند در نهان و خفا هم همین‌گونه هستند. پیدا و پنهان برای آنها یکسان است. تفاوتی ندارد.

 

2.2- غیب سبب ایمان آنهاست

با به معنای سببیت: احتمال دیگر اینکه ایمان متعدی به باء شده است برای سببیت باشد. غیب سبب ایمان اینها هست. اینها همان‌طور که ایمان به سبب ظاهر دارند ایمان به سبب باطن هم دارند. ظاهر و باطن آنها مؤمن است. بر خلاف منافق که ایمان به ظاهر دارد ولی به باطن ندارد. اگر این چنین باشد، ﴿یؤمنون بالغیب﴾[3] یعنی به سبب غیب هستند. مانند اینکه شما به وسیله قلم می‌نویسید. کتبت بالقلم. منافقان ﴿قالوا آمنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم﴾.[4] دل‌هایشان ایمان ندارد ولی زبانشان ایمان دارد. یؤمنون بالغیب یعنی ایمان قلبی و باطنی دارند. متقین ایمان غیبی دارند.

2.3- ایمان متصل به غیب شده است

3) با برای تعدیه و صله: احتمال دیگر در اینجا این است که مراد به کلمه ﴿بالغیب﴾[5] فقط بای صله و تعدیه باشد. ایمان متصل به غیب شده است. متعلق ایمان غیب است به طور مطلق. در قرآن هم زیاد این بای تعدیه به کار برده می‌شود. می‌توان گفت ﴿بالآخرة هم یوقنون﴾.[6] متعلق این غیب است. آخرت متعلق در آن آیه است و اینجا متعلق غیب است. نتیجه این می‌شود که چه حاضر باشند و چه غایب و چه ظاهر و چه باطن به غیب ایمان دارند. اینها به نادیدنی‌ها ایمان دارند. اگر دیگران دنبال ظاهر هستند و ظاهرگرا اینها ﴿هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن﴾[7] را ایمان دارند. خداوند هم عالم به غیب است و هم شهادت. هم اسم ظاهر دارد و هم باطن. چنان‌که هم اسم اول دارد و هم اسم آخر. متقین این گونه حالتی دارند که مؤمن به غیب هستند.

این احتمال گویا غیب متعلق ایمانشان شده است. از میان احتمالات این احتمال بهتر است. باب افعال به وسیله با متعدی شده است. اینها مؤمن به غیب هستند.

3- اقامه نماز دومین خصلت و ویژگی متقین

دومین صفت متقین اقامه نماز است. ﴿یقیمون﴾[8] از قیام و قوام است. قبلا در صراط مستقیم معنایش را عرض کردیم. واژه جدید واژه شریف صلات است.

صلات یا از صلی است و یا صلو. معمولا به شیئی که خمیده است گاهی صلی و صلو اطلاق می‌شود. یکی از واژه‌های پرکاربرد در آیات شریفه قرآن است. صلات را صلات می‌گویند چون در آن دعا و انحنا و خضوع و خشوع هست. جالب این است که نسبت به نماز اقامه نماز است. در هیچ تعبیر روایتی نداریم که نماز را خواند بلکه داریم اقامه کرد. نماز ستون دین است. ستون و تکیه‌گاه معارف است. ستون خیمه دین را نماز نگه می‌دارد. می‌شود این حرف را زد که خصلت انسان‌های با تقوا که اقامه نماز است اقامه دین هم دارند.

چقدر آیات مختلفی در قرآن داریم مانند سوره مؤمنون: ﴿و الذین هم علی صلواتهم یحافظون﴾.[9] ظاهرا با صفت متقین سازگاری دارد. متقین هم مراقب هستند. در میان خطرات خود را نگه می‌دارند. برای همین صفت قیام برای کعبه هم آمده است. ﴿جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس﴾.[10] این انسان به پا خاسته و ایستاده است. این انسان اقامه نماز دارد که ﴿ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر﴾.[11] تعبیر زیبایی است. جزو کسانی نیستند که ﴿الذین هم عن صلاتهم ساهون﴾.[12] همیشه اقامه نماز و دین دارند. توصیه به نماز دارند. ﴿و اوصانی بالصلاة﴾.[13] به یاد حضرت حق هستند. ﴿اقم الصلاة لذکری﴾.[14] دعا و ذکر و حالشان هم نماز است. ﴿رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء﴾.[15] دعای حضرت ابراهیم علیه السلام.

4- انفاق از رزق سومین خصلت و ویژگی متقین

عرب به آنچه انسان را به کمال برساند رزق می‌گوید.

انفاق هم از نفق است و نفق به معنای آن راه‌ها و طونل‌های زیرزمینی است. از آنچه روزی آنها شده دست دهنده دارند. دستشان بسته نیست. مغلوله نیست. دستشان مبسوط است. دست معطی است. در ادعیه داریم که خدا دهنده است. شما هم دست دهنده داشته باشید. می‌شود استفاده کرد که انفاق اینها ﴿مما رزقناهم﴾[16] است. از بعض روزی‌شان انفاق می‌کنند. از همان‌چه روزی‌شان شده انفاق می‌کنند. ﴿ینفقون﴾[17] یعنی انفاقشان ادامه دارد. انفاق باید از خودشان باشد و از حلال نه از حرام.

برخی گمان می‌کنند انفاق از اموال است. خیر. انفاق از دارایی و دانایی است. دارایی اعم از مال و غیر آن است. علم هم جزو دارایی انسان است. اخلاق هم قابل انفاق است. ﴿یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو﴾.[18] کسی به ایثار می‌رسد و اهل گذشت است. در تفسیر روایی آیه برسیم این انفاق را امام صادق علیه السلام فرمودند :مما علمناهم یبثون.[19] زکات العلم نشره.[20]

می‌شود گفت انسان‌های متقی و پرهیزگار در این سه صفت، یک صفت فردی و نفسانی دارند که ایمان به غیب است. یک کار فردی دارند که اقامه نماز است و یک کار اجتماعی است که انفاق ﴿مما رزقناهم﴾[21] است. انسان‌های متقی بسته نیستند. در میان جمع است ولی دلش جای دیگر است.

هرگز وجود حاضر غایب شنیده ایمن در میان جمع و دلم جای دیگر است[22]

در میان آسیب‌ها هستند ولی مراقب آفت‌ها هستند. غیب ایمان اینها است و نماز کار اینها است و انفاق سیره اینها است. دیگران ظاهرگرا هستند ولی اینها صاحب دل هستند و دنبال مسائل معنوی. با اقامه نماز فحشا و منکر را انجام نمی‌دهند. اهل انفاق هستند و اهل گذشت مالی و غیر آن. گاهی یک سلام و خوبی به دیگران است. متقین چنین فضائلی دارند.

ان شاء الله ما جزو متقین باشیم و اهل ایمان به غیب و اهل اقامه نماز و انفاق فی سبیل الله باشیم.

 


[22] دیوان اشعار سعدی، غزل 63.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo