< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

99/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی / تفسیر سوره حمد /تفسیر صراط مستقیم با آیات دیگر قرآن

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[1]

﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[2]

﴿الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾[3]

﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾[4]

﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾[5]

﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[6]

1- خلاصه جلسه گذشته

در کریمه ﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾ عرض شد، صراط مستقیم بزرگ‌راهی است که در متن این راه راه‌های دیگر وجود دارد. همانی که گاهی از اوقات تعبیر می‌شود بزرگ‌راهی که باندهای مختلفی دارد. این صراط مستقیم در ورودش و تداومش نیاز به مراقبت دارد. بلکه هرچه ادامه پیدا کند مراقبت آن باید بیشتر باشد و مراقبت انسان باید بیشتر باشد. زیرا هدایت گفتیم دو نقیض دارد: ضلالت که در آیه بعدی هم مطرح شده و غوایت است. ضال کسی است که هنوز راه را پیدا نکرده است و غاوی کسی است که هدف را پیدا نکرده است. و این انسان در پیمایش صراط مستقیم هر لحظه نیازمند به استعانت است.

خاطر مبارکتان هست که عرض کردیم عبادت پیش‌نیاز استعانت و استعانت پیش‌نیاز هدایت است. این هدایت باید هر لحظه در آن استعانت باشد. بدون امداد حضرت حق پیمایش این صراط هیچ امکان ندارد. این صراط مستقیم در احاطه بر سبل دیگر و راه‌های دیگر خاص به هر انسانی است. یعنی پیمودن صراط مستقیم توسط انسان، خاص به خودش است.

می‌شود مسیر این مسابقه و مسارعه را نام‌گذاری کرد به مسیر علم و یقین و ایثار و شهادت و انفاق و مسیر هر تخلق و وصفی که هر صاحب صراطی در آن قرار می‌گیرد و خصلت به خودش را اختصاص می‌دهد. همین‌طور است. صراطی که واجد سبل و طرق مختلف است. این طرق مختلف تشخصش به تشخص صاحب سبیل است. کریمه ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾. [7] جهاد راه را مشخص می‌کند. ایثار می‌آید راه را مشخص می‌کند. حتی همین استقامتی که وصف همین صراط است. و خارج از این صراط نیست. ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ﴾[8] راه را مشخص می‌کند. پس راه‌های دیگر در متن همین صراط است. برای همین مراقبت کامل و تام است.

2- هدایت قانون همگانی

نکته دیگر در بحث هدایت چون اولین و آخرین دعایی است که انسان باید به وجوب باید از بدایت تا نهایت و از آغاز تا انجام داشته باشد، هدایت است که قانون همگانی است. یعنی همه اقوامی که اهل استقامت و قیام هستند و ایستا هستند برای ایجاد حرکت‌های مختلف و قوام دارند برای اینکه کارهای متعددی از آنها صادر شود نیاز به هدایت دارند.

3- اتحاد هدایت به صراط مستقیم با امام

مستحضرید کریمه ﴿وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[9] هر قومی نیاز به هادی دارد. نکته دیگر اینکه استعانتی که در آیه پیشین بود و این هدایتی که در این آیه هست که هدایت تکوینی است که هدایت تشریعی را دارد و از جانب عقل و از جانب امام به این هدایت رسیده است، بر این هدایت و صراط مستقیم، امام هم اطلاق می‌شود. از این باب که آیه مفسر آیه دیگر است کریمه ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ﴾.[10] آمده است. این امام یعنی صراط و راه. در کریمه شریفه یس که قلب قرآن است و قلب یس هم این است: ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾.[11] این صراط و این امام یک وحدت خاصی دارند. و طالب هدایت در صراط مستقیم گویا طالب رهبری و هدایت ویژه است. تا جایی که ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾.[12] این معنای مراتب هدایت است. یعنی خواهش کننده و دعا کننده در ﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾ از اولین مراتب هدایت که می‌خواهد در خود مستقر کند تا آخرین مراتب طالب است.

4- جاری بودن هدایت در همه مراتب سلوک

عرض ما این است که هدایت یک مرتبه خاصی نیست. در همه مراتب هدایت ساری و جاری است. گرچه مرتبه خاص هم دارد.

5- مختلف بودن هادیان به صراط مستقیم

برای بیان این هدایت که منشأ صدور این هدایت هم مختلف است، گاهی حضرت حق است و گاهی پیغمبر و گاهی قرآن و گاهی انسان‌های شایسته و بایسته و انسان‌های عالم و عالمان عامل هستند. آیه شریفه ﴿وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾.[13] هادی اصیل، حضرت حق است. چون خالق همه است. و هدایت عامه چه تکوینی چه تشریعی و هدایت خاصه همه بر می‌گردد به او. ﴿و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم﴾. هر کس را که بخواهد.

5.1- اولین گام هدایت: عزم و خواستن هدایت

البته از تو حرکت از خدا برکت. تا از انسان سیر و سلوکی نباشد هدایتی به او تعلق نمی‌گیرد. در جلسات گذشته عرض کردیم که انسان در سوره مبارکه حمد انسان قرآنی و انسان، حیوان ناطق حامد است که سالک است. حامد بودن او به سیر و سلوکش است. ویژگی خاص اوست که مراتب هدایت را یکی بعد از دیگری می‌طلبد.

5.2- هدایت گری قرآن

یا در سوره مبارکه اسراء ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾.[14] این مسیر را مشخص می‌کند. (انّ) کلمه تحقیق. (هذا) اشاره است. (القرآن): مجموع آیات و سور. در قرآن 6236 آیه ان هذا القرآن است. (للتی) بیان همین صراط است. اینجا دیگرطریقه و روش است. ایمان، عمل صالح و سیر و سلوک هم مسیر است و هم تبیین کننده راه و خصوصیات راه است. یهدی للتی هی أقوم: هر کس ایستادگی اش و قوامش بیشتر هدایتش بیشتر است.

می‌خواهم این استفاده را داشته باشم با سیر واژگانی که در قرآن مطرح شد که ﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾ همان طور که عبد سالک و انسان قاری و نماز گزار خواهان صراط مستقیم است خواهان مقاومت و استقامت و قوام و اقومیت است. هرچه پایداری اش بیشتر باشد هدایتش بیشتر است.

5.3- هدایت گری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله دارد: ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾.[15] شما هدایت‌گر به صراط مستقیم هستی.

5.4- هدایت گری عالمان دینی

یا در سوره اعراف دارد: ﴿وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ﴾.[16] از قوم موسی امتی هستند که هدایت به حق می‌کنند که این حق همان صراط مستقیم است.

6- هدایت با واسطه و هدایت بی واسطه

این اسنادهای مختلف به این جهت است که انسان سالک و عابد و مستعین در سوره مبارکه حمد و در نماز و قرائت قرآن آنچه از خدا می‌خواهد صراط مستقیم است. عنایت فرمودید روزی که واژه هدایت عرض می کردم، عرض کردم که هدایت گاهی متعدی به نفس است و گاهی متعدی به حروف است.در این آیات متعدی به الی و به لام شده است. همانطور که می گوییم فعل متعدی به حرف واسطه می‌خورد اینجا هم گویا هدایت واسطه خورده است. گاهی نشان دادن راه است و گاهی پیمایش صراط مستقیم است و گاهی رسیده است به مصداق صراط مستقیم. مصداق صراط مستقیم انسانی است که در سوره حمد است انسان حق محور است ولایت مدار و امام محور می‌شود.

7- استقامت در مسیر هدایت دلیل بر تفضل انبیاء بر یکدیگر

برای همین هرچه که ثباتش بیشتر استقامتش بیشتر باشد فضل و تفضیل و تفضلش بیشتر است. ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ﴾[17] به کریمه شریفه ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[18] است. آن هم ﴿فاستقم کما أمرت﴾ در سوره هود نه سوره شوری. این آیه در هر دو سوره آمده است. نبی مکرم اسلام ص نسبت به سوره هود فرمودند «شیبتنی سورة‌ هود».[19] چون متعلق امر به استقامت هم ایشان است و هم امت. امت را به مقصد و مقصود رساندن سخت است.

8- یقظه اولین گام سیر و سلوک در مسیر هدایت

می‌خواهیم این برداشت را به فضل آیات الهی عرض کنیم که چنان که اگر متحیر باشیم نیاز به تلنگر و یقظه و بیداری داریم که اولین مراحل سیر و سلوک است در عرفان عملی که رسیدن به توحید فعلی است نه نظری، لذا یکی از طریق دوستش یکی از طریق استادش و یکی از راه و طریق مجاورش و دیگری از کتاب و نوشته‌اش و هر حالتی که از حالات بیداری رخ می‌دهد برای ادامه راه هم همین‌طور است که نیاز به مراقبت و مواظبت دارد. یقظه نیاز به کشیک نفس کشیدن دارد.

9- صراط مستقیم واحد و سبل انحرافی متعدد است

این انسان در این هدایتی که قرار گرفته است تا جایی پیش می‌رود که خودش هم صاحب صراط می‌شود. راه باز باز است. حد یقف ندارد. ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾[20] آیه شریفه در سوره انعام که سوره انعام هم مانند سوره حمد یک مرتبه (به صورت یکجا) نازل شده است. اینها هدایت شده‌اند و به هدایت اینها اقتدا کردند. هدایت جمعی شده است. با کمال صراحت این مطلب را عرض می‌کنیم و مبنای ما همین است که صراط مستقیم به لحاظ اینکه بزرگ‌راه با باندها و اوصاف مختلفی است که ما سبل این صراط را راه‌های نفسانی این راه می‌دانیم. واحد است به لحاظ مقصد و متعدد است به لحاظ رونده و سالک. فقط کسانی نمی‌رسند که راه‌مانده باشند. یعنی ضال باشند. که در آیه بعد هم ﴿صراط الذین أنعمت علیهم﴾ بیان می‌شود. آنهایی که در راه مستقیم قرار گرفتند جالب این است که بر خلاف بزرگ‌راه‌های جسمانی که با هم تزاحم و تصادم دارند که باید مراقب باشند به هم برخورد نکنند در سیر و سلوک صراط مستقیم هیچ تصادم و تزاحمی نیست.

10- در صراط مستقیم و سالکان آن اختلافی نیست

خدا درجات حضرت امام رحمه الله را متعالی کند ایشان جمله زیبایی دارند که «اگر تمام انبیای الهی با هم جمع شوند هیچ تزاحمی با هم ندارند».[21]

عرض من این است که همه آنانی که در صراط مستقیم هستند تزاحمی و مزاحمتی برای هم ندارند. هر یک مسیر و راه خویش را می‌پیماید و با همراهان و هم مسلک‌هایش هست بدون اینکه هیچ تزاحمی با یکدیگر داشته باشند. مقصد و مقصود آنها مدینه فاضله است. در مدینه فاضله هیچ تزاحمی نیست. صراط مستقیم صراطی است که به لحاظ نفس صراط واحد است ولی به لحاظ طرق صراط متعدد است. اینجا است که عرض کردیم صراط مستقیم دارای سبل است.

11- مختلف بودن سالکان در صراط هوی

در مقابل کسانی که در هوی هستند. صراط هدی در مقابل صراط هوی است. آنها که در صراط هوی هستند خیر. اینها تشطط دارند گرچه تجمع دارند. کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه مهم است: حضرت برای صاحبان هوایی که مقابل صاحبان هدی و صراط مستقیم هستند می فرمایند: «ایها الناس المجتمعة ابدانهم، المختلفة اهوائهم».[22] اینها بدن‌هایشان با هم هست ولی اهوای آنها مختلف است.

12- اتحاد سالکان در صراط هدی

نقطه نقیض این هوی که هدی است می توانیم بگوییم المختلفة طرقهم المتفقة ارواحهم. اینها روح هایشان با هم متحد است ولی جسم‌هایشان سیر و سلوک خاصی دارد و در واقع هیچ یک مزاحم دیگری نیستند. ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾.[23] با ﴿أن هذا صراطی مستقیما﴾ پیمایش خود را ادامه می‌دهند و تابع این صراط مستقیم هستند.

چقدر آیه زیبایی است. آیه‌ای که هم صراط دارد هم سبل و هم سبیل همین آیه در سوره اعراف است که محضرتان عرض کردیم. فاتبعوه متابعت لازم دارد.

13- لزوم پیروی از صاحبان صراط مستقیم

ان شاء الله در پیمایش صراط با مدد صاحبان صراط یعنی اهل بیت علیهم السلام بتوانیم با حقیقت آنها که صراط است صراط را بپیماییم. هرچه متابعت ما از امام تام باشد پیمایش صراط مستقیم برای ما راحت تر و با آسایش بیشتر است. و به عبارت بهتر ﴿إهدنا الصراط المستقیم﴾ انسان همراهی و هم‌گامی با انسان کامل را می طلبد و او را الگو قرار داده برای رسیدن به مقصد. و ضال نیست تا غاوی هم نباشد و هادی و مهتدی باشد و به نتیجه برسد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo