< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه60-61) /برکات انبیاء برای موجودات، تبیین و توضیح واژگان

﴿ وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ ۖ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا ۖ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ ۖ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[1]

﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴾[2]

1- برکات انبیاء برای موجودات

در آیه شریفه 60 انبیاء و اولیای الهی صلوات الله علیهم اجمعین وجودشان باعث برکات است. اعجاز آنها موجب برکات است. این‌ها دو گونه برکات برای انسان‌ها و موجودات دارند: یکی برکات علمی‌شان است که تغذیه علمی است. آیات و بینات و تورات و انجیل و زبور و صحف و قرآن می‌آورند. دیگری برکات مادی است که تغذیه مادی است. کرامات و اعجازهای عملی نه علمی. مانند اژدها شدن عصای حضرت موسی علیه السلام که برهان و برکتی برای مردم است. شکافته شدن دریا و طلب سیراب شدن از جناب موسی علیه السلام در بیابان. تصرف در سنگ کردن و جاری شدن چشمه‌ها از سنگ همانند چشم سر. اراده الهی به این تعلق گرفت که بر اساس کرامت و اعجاز پیامبری مانند حضرت موسی علیه السلام به وسیله امر الهی و اذن الهی این تصرفات را داشته باشد. اینها بینات الهی است.

2- انواع اختلاف در جوامع

دو قسم اختلاف در جوامع هست:

    1. یکی تضارب آراء و مشاوره و گفتگو و طلب آگاهی دارند تا علمی و مطلبی برای آنها کشف شود. این اختلاف مذموم نیست؛ بلکه ممدوح است. این اختلاف اشکالی ندارد چرا که بعد از علم است.

    2. اگر آگاهی اختلاف به وجود آمد و موضع گروه‌ها و فرقه‌ها مشخص شد و نظریات افراد سنجیده شده و اینجا اختلاف می‌کنند، مذموم است.

هر دو در آیات شریفه هست.﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ﴾. این اختلاف قبل از علم و ممدوح است. ﴿وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِه﴾ِ؛ این اختلاف مذموم است.

3- علم منشأ رفع اختلاف‌ها

﴿وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ﴾؛ علم باید همه اختلاف‌ها را بر طرف کند. علم منشأ رفع اختلاف‌ها است. در زمین فساد نکنید که نهی از فساد است اینجا روش میانگین دین اسلام را در ثروت و سرمایه است که نه کاپیتالیسم و سرمایه‌داری است و نه سوسیالیسم و اشتراک دولتی است. به عبارت بهتر آنچه هست اعتدال است. بر این اساس نه امکانات و ثروت، آسایش و نه اشتراک و جمع کردن ثروت عزت می‌آورد. دیانت و اعتدال و امت وسط بودن عزت‌آور است.

4- امر خداوند به استفاده عادلانه از نعمت ها

حضرت حق به بنی اسرائیل امر می‌کنند که استفاده شما از نعمت‌ها عادلانه باشد؛ کلوا و اشربوا من رزق الله و لا تعثوا فی الارض مفسدین. افساد یک معنایش افراط و تفریط و استفاده مطلوب نکردن از امکانات است.

5- تکرار واقعه حضرت موسی علیه السلام برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

عرض ما این است که نمونه این معجزه از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله هم به کرّات رخ داد. در جریان صلح حدیبیه که چند روز لشکر اسلام در بیابان بودند و نیاز به آب داشتند، آمدند شکایت کردند به رسول مکرم صلی الله علیه و آله که مردم و اسب‌ها تشنه‌اند. از بین انگشتان مبارک ایشان چندین چشمه آب ساری و جاری شد.

6- دعای حضرت موسی علیه السلام جهت سیراب شدن بنی اسرائیل

امام عسکری علیه السلام می فرماید: وقتی مردم در بیابان قحطی زده شدند و نیاز به آب پیدا کردند و طلب آب از موسی علیه السلام کردند و ایشان هم طلب آب برای قومش کرد، خدا خدایشان بلند شد و در معرض هلاکت به خاطر عطش بودند. جناب موسی علیه السلام این دعا را کردند: إِلَهِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ،وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ،وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ سَيِّدِ الْأَوْلِيَاءِ،وَ بِحَقِّ الْحُسَيْنِ أَفْضَلِ الشُّهَدَاءِ،وَ بِحَقِّ عِتْرَتِهِمْ وَ خُلَفَائِهِمْ سَادَةِ الْأَزْكِيَاءِ لَمَّا سَقَيْتَ عِبَادَكَ هَؤُلاَءِ. خداوند وحی کرد: اضرب بعصاک الحجر. اینجا است که ظاهراً هر چه هست به ولایت بر می‌گردد. اینجا است که منشأ سیرابی و جریان آب برای حضرت موسی علیه السلام و بنی اسرائیل حقیقت ولایت و ائمه علیهم السلام بود.

7- تناسب آیات

بنی اسرائیل بهانه‌های مختلفی داشتند. بهانه‌های بنی اسرائیل مشهور است. خداوند به آنها منّ و سلوی داد و نعمت‌های مختلف و چشمه‌های گوناگون هم داشتند. خدا فرمود فساد نکنید و بی‌راهه نروید. ولی اینها قانع نبودند. از یکنواختی طعامشان بهانه جدید آوردند و لجاجت دیگری مطرح کردند. خواسته‌ دیگری به موسی علیه السلام پیشنهاد دادند. اینکه برای ما نعمت‌های دیگری هم بخواه؛ به یاد آور زمانی را که گفتند ما بر یک خوراک صبر نمی‌کنیم. خوراک تکراری نمی‌خواهیم. تنوع‌طلب بودند. از خدا بخواه که برای ما از دل زمین سبزی و خیار و عدس و سیر و پیاز و دیگر محصولات را بدهد.

8- تبیین و توضیح واژگان

8.1- طعام

طعام معمولاً به معنای خوراکی است. طُعم به معنای خوردن است و طَعم یعنی مزه. طعام یعنی خوراکی و گاهی به معانی دیگر هم اطلاق می‌شود گاهی اعم از خوردنی و نوشیدنی است؛ ولی کنار شراب فقط خوردنی است.

8.2- قثاء

خیار یا خیار چنبر

8.3- بصل

بصل یعنی پیا

8.4- فوم

دو معنا دارد:

    1. به معنای گندم و برخی صاحب نظران همین را انتخاب کردند.

    2. معنای دیگر سیر است. ظاهراً با توجه به اینکه کنار عدس و پیاز سیر باشد، تناسب بیشتری دارد.

8.5- تستبدلون

از تبدیل است. به چیزی گفته می‌شود که انسان چیزی از دست دهد و چیزی به دست آورد.

8.6- ادنی

ادنی دو معنا می‌تواند داشته باشد:

    1. از دنئ به معنای پستی

    2. از دنو به معنی نزدیک بودن. دنیا هم که مؤنث آن است همین دو معنا را دارد. اگر دنئ باشد به خاطر پستی است و اگر دنو باشد به خاطر نزدیک‌تر بودن عالم دنیا است.

8.7- ضربت

ضرب به معنای زدن است. این ضرب گاهی معنای تثبیت هم دارد. وقتی که به علی متعدی می‌شود به معنای سلطه و احاطه هم می‌آید.

8.8- ذلة

ذلت به معنای خواری است. خواری و ذلتی که ملازم این باشد که نرمش آمیخته با خواری است. ذلیل موجودی است که ظلم را می‌پذیرد و در برابر ظلم استقامت نمی‌کند. مقابل آن عزیز است. فرق ذلت و مسکنت این است که هر دو ضدشان سرسختی و صعوبت است. ولی کسی که ذلیل است از خود نرمی نشان می‌دهد ولی در مسکنت این طور نیست. خواری است که در ظاهر هم خود را نشان می‌دهد. عزت فقیر اجازه نمی‌دهد درخواست کند. در فقه هست که فقیر مقدم است بر مسکین چرا که اسوأ حالا است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo