< فهرست دروس

درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی

1400/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات55-56) /تبیین و توضیح واژگان و صاعقه و کیفیت آن

﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾[1]

﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[2]

1- ارتباط با آیات قبل

ذکر نعمت‌های بنی اسرائیل بود. این هفتمین نعمت آنان است؛ که حیات آنها پس از هلاکتشان است. بنی اسرائیل بعد از اینکه دچار تردید و ارتداد شدند، و گوساله‌پرست شدند، و توبه کردند، و پذیرفته شد، تقاضای رؤیت حضرت حق کردند. دچار صاعقه شدند و مردند و زنده شدند. این زنده شدن نعمتی بر آنها بود.

2- بازه زمانی رؤیت

بر اساس برخی نقل‌ها می‌توان گفت طلب رؤیت، بعد از گوساله‌پرستی و توبه و قتل بود. در این آیات هم بعد از آن آمده است؛ ثم اتخذتم العجل بعد فرمود اذ قلتم. گوساله‌پرستی‌ را برخی می‌گویند بعد، یا هم‌زمان بوده است، و برخی می گویند قبل از اینها می‌ باشد.

3- مخاطب آیه

مخاطب آیه یهودی‌های مدینه هستند، که در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله بودند. گرچه داستان تقاضای رؤیت و فرود آمدن صاعقه در مرحله اول مربوط به یهود زمان موسی علیه السلام است، ولی در مرحله دوم با توجه به نزول آیات، یهودی‌های مدینه بودند. حصری که حتما این گونه باشد نیست. خطاب خاص آیات به جمعی منافاتی با عمومیت مفاد آیات ندارد.

4- آیه در مقام بیان عجز بنی اسرائیل است

خداوند نفرمود رؤیت امکان دارد یا خیر؟ یا قضیه عینیه نفی رؤیت کردند. صاعقه که تجلی باری تعالی است، را نمی‌توانید تحمل کنید و ببینید، چطور حضرت حق را می‌خواهید مشاهده کنید؟ این تعبیر آیه شریفه از آنِ کسانی است که به نبوت جناب موسی علیه السلام ایمان نداشتند و رؤیت ظاهری را شرط ایمان گرفتند. این تقاضاها در زمان رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم اتفاق می‌افتاد. لن نؤمن لک...؛ ما به تو ایمان نمی‌آوریم تا خدا را ببینیم.

 

5- تبیین و توضیح واژگان

5.1- جهره

از جهر به معنای ظهور است و ظهور هر چیزی به حسب خودش است. گاهی جهر در اشیاء است. عرب نسبت به چاه می‌گوید جهرت الرکیة. وقتی ته چاه با لایه روبی روشن می‌شود این گونه می‌گویند. گاهی جهر در قول است: انه یعلم الجهر و اخفی. خدا صداهای ریز و درشت را می‌شنود. گاهی جهر در تلاوت است. نمازهای اخفات و جهری. گاهی جهر در مبصرات و دیدنی‌ها است. جهر به معنای معاینه است ولی جهر وصف مدرَک است و معاینه وصف مدرِک است.[3]

جهرة منصوب به مفعول مطلق یا حال می‌تواند باشد.

﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا﴾؛[4] تقاضای رؤیت بعد از این حوادث بوده است. به حسب ظاهر می‌شود گفت، و حتمی نیست.

5.2- صاعقه

صاعقه آن درخششی است که از رعد و برق به وجود می‌آید. درخششی که نفوذ زمینی هم دارد. رعد و برقی است که به زمین برخورد کرده و احیانا تلفات هم داده است. اینجا تلفات جانی نیز داشته است. کیفیت مرگ آنها بیان شده است.

راغب می نویسد: الصَّاعِقَةُ والصّاقعة يتقاربان، وهما الهدّة الكبيرة، إلّا أن الصّقع يقال في الأجسام الأرضيّة، والصَّعْقَ في الأجسام العُلويَّةِ.[5]

5.2.1- کیفیت صاعقه

ثم بعثناکم من بعد موتکم؛ صاعقه وسیله مرگ بود. اینها را بعد از مرگ شما زنده و مبعوث کردیم، شاید نتیجه‌اش شکر باشد؛ لعلکم تشکرون. مرحله دومی است که در قصه حضرت موسی علیه السلام لعلکم تشکرون تکرار می‌شود. یکی در عفو بعد از ارتداد بود و دیگر اینجا.

بین شکر تکوینی و تشریعی فرق است. حتما باید شاکر باشید. حتما تشریعی منافاتی ندارد که در تکوین شاید شاکر باشند و شاید نباشند. در تکلیف بر هر مکلف عاقل بالغ واجب است احکام را انجام دهد و تقلید کند به وجوب عقلی. ولی در انجام تکلیف مختار است؛ ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[6]

صاعقه اینها را بی‌هوش نکرد، بلکه مردند و به دعای حضرت موسی علیه السلام زنده شدند. صعق هم برای قیامت و هم برای نفخ صور و هم برای رعد و برق به کار می رود؛ ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ﴾؛ ﴿أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ﴾.[7]

سر فرود آمدن صاعقه برای آنها در مقابل طلب رؤیت بود، که کار ناشایستی بود. بینات و معجزات آنها را قانع نکرده بود. صاعقه برای اسکات آنها بود. که این طلب خوبی نیست و نمی‌توانید خدا را ببینید.

6- اقوال در «و انتم تنظرون»

    1. به معنای مشاهده و نگاه کردن: یعنی شما این عذاب را مشاهده کردید. حق همین است.

    2. احتمال دیگر این است که یعنی شما منتظر بودید. باید دید نظر به معنای انتظار هم به کار برده می‌شود یا خیر؟ اگر از معانی نظر انتظار بود، می‌شود گفت.

نتیجه خاص و مهمی که از آیه استفاده می‌شود که نعمت است، بعث پس از مرگ است. زندگانی بعد از مرگ یک حیات جدید و یک زندگانی محترم برای این افراد بود.

7- مستفاد از آیه، مسأله رجعت است

نکته مهم دیگری که از این آیه استفاده می‌شود، بحث رجعت است. برخی ادعیه ذکر معتقدات انسان است و تلقین محسوب می‌شود. اینکه امامان برخواهند گشت و حکومت نوینی خواهند داشت. این آیه دلیل بر امکان رجعت است. قوم موسی علیه السلام را صاعقه گرفت و به اعجاز زنده شدند. مرگ حقیقی و زندگی حقیقی رخ داد. این اثبات کننده رجعت است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo