درس تفسیر استاد هادی عباسی خراسانی
1400/03/01
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1- تناسب آیات2- کیفیت قتل در آیه
3- دلیل خیر بودن کشتار
4- مراد از قتل در آیه
5- قتل در آیه به نوعی جهاد با نفس هم بود
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه 54) /مراد از قتل در آیه و کیفیت و خیر بودن آن
﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[1]
1- تناسب آیات
عرض شد این آیه نیز یکی از یادآوریهای نعمتهای الهی به بنی اسرائیل می باشد و بیان عظمت توبه بنی اسرائیل است. همچنین توضیح و تبیین عفو بنی اسرائیل بعد از ارتداد آنها است. خداوند میفرماید یادآوری کن زمانی را که موسی علیه السلام گفت به قومش ای قوم من، شما به خودتان ظلم کردید. همان مسأله گوسالهپرستی و ارتدادشان بود. به خود ظلم کردید به اینکه گوسالهپرست شدید، پس توبه کنید. واژه بارئ را گفتیم. کسی که تمام رشد و تربیت و تمام حالات شما در اختیار اوست. بارئ غیر از خالق است. خالق عن تقدیر است. در بارئ تمایز موجودات از یکدیگر هم در آن لحاظ شده است. فای تفریع است. حال که شما توبه کردید باید نفسها و جانهایتان را بکشید. این قتل یکدیگر است.
2- کیفیت قتل در آیه
اینکه این قتل چطور بود روایات مختلفی است. مرحوم فیض در تفسیر شریف صافی از تفسیر قمی نقل میکند: وقتی حضرت موسی علیه السلام از میقات برگشتند و ناراحت بودند، گفتند برای اینکه توبه شما محقق شود، باید یکدیگر را بکشید. هر یک شمشیری بردارید و وارد بیت المقدس شوید. وقتی من منبر رفتم و اشاره کردم صورتها را بپوشانید و به هم حمله کنید. 70 هزار نفر از گوسالهپرستان همین کار را کردند. تا وحی آمد خاتمه دهید و خدا توبه را پذیرفت. 10 هزار نفر از مرتدان کشته شدند. یک هفتم از گوسالهپرستها.[2]
مرحوم طبرسی در مجمع البیان این طور گفتند که حضرت موسی علیه السلام گفت در دو صف قرار گیرید و غسل کنید و کفن بپوشید و با 12 هزار نفر که گوسالهپرست نشده بودند، با حضرت هارون به گوسالهپرستها حمله کردند. 70 هزار نفر کشته شدند و اجر شهید به آنها داده شد.[3]
عرضمان این است در جاهایی که خداوند حکایتها را با اجمال بیان میکند، و وارد خصوصیات نمیشود، بیان خصوصیات و چگونگی وقوع آن مهم نیست. قتل در اینجا برای پذیرش توبه واقع شد.
ذلکم خیر لکم؛ این خیر مانند عند ربهم یرزقون است. دو بار بارئ تکرار شده است. تکرار لفظی است و معنوی نیست. دو معنا و دو موقعیت دارد. یکی جایگاه توبوا الی بارئکم است که توبه به حضرت حق است. دیگری پذیرفتن توبه و انابه آنها است. فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم؛ خداوند تواب رحیم است.
3- دلیل خیر بودن کشتار
وجه خیر بودن این است که گرچه قتل و کشتار سخت بود، ولی برای تصفیه و پاکی بنی اسرائیل از آلودگی ارتداد و گوسالهپرستی که از عقل به جهل رفتن است، خیریتی در آن وجود داشت.
این بارئ که بار دوم آمده است برای تعلیل این کشت و کشتار و علتیابی آن است.
انه هو التواب الرحیم تعلیل برای توبه آنها است. چند علیت در آیه آمده است. ذلکم خیر لکم تعلیل برای این حادثه دردناک است. انه هو التواب الرحیم تعلیل برای فتاب علیکم است.
4- مراد از قتل در آیه
مراد به قتلی که در اینجا وارد شده است همین قتل ظاهری است. گرچه در برخی تفاسیر و برخی برداشتها از قرآن به معنای کنایه از تطهیر و کنایه از پاک شدن و برگشت به دین ظاهری گرفته شده است. بنابر اینکه قتل واقعی باشد همین اعدام ظاهری و کشتن یکدیگر است. معلوم است این کشتار در توبه آنها و قبولش دخیل بوده است. زحمت دارد و برای بازگشت از ارتداد خیر بوده است. این خیر بودن نزد باری تعالی باقی میماند. آنهایی که تن به کشتار دادهاند، معلوم است قهرمان ارزشهای توحیدی هستند. ارزش خاصی دارد. در جهل علمی و جهالت عملی قرار گرفتند و با اینکه آیات و بینات بود، برگشتند و باید چنین تصفیه روحی از ارتداد ولو با قتل صورت میگرفت. با محبت به جانها توانستند این اشتباه را جبران کنند. هر کس جان خود را دوست دارد. به عبارت بهتر توبه نصوح و خالص آنها همین وقوع اعدامهای ظاهری و کشتار در بنی اسرائیل بود. این قتل نفوس هم مربوط به خودشان نیست؛ بلکه به این معناست که دیگران و همراهان را بکشید.
به عبارت بهتر توبه از فضائل اخلاقی آنها است و نشانهاش هم این کار سخت یعنی قتل است.
5- قتل در آیه به نوعی جهاد با نفس هم بود
این آیه هم فرمان قتل است و هم فرمان عفو است. اینها بعد قتل مورد عفو الهی قرار گرفتند. این آیات از آیاتی است که تفسیر انفسی دارد مقابل آیاتی که تفسیر آفاقی دارد. اینها در واقع با هوای نفسانی هم جهاد کردند. هوای نفسانی میگفت به این فرمان عمل نکنید. ولی تن دادند. برای اینکه نفس را از جاهپرستی و هوا و عدم اطاعت دور کنند، قتل را انجام دادند. تهذیب روح و تصفیه جان با این قتل انجام شد و این بهترین راه مبارزه با هوای نفس است. نتیجه این قتل تهذیب نفس است.