< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد هادی عباسی خراسانی

99/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: خارج اصول فقه/الفائق في الأصول /اقسام سیره متشرعه به اعتبارات مختلف

 

1- اقسام سیره عقلائیة به اعتبار منشاء

در اقسام سیره بودیم. در اینکه سیره‌هایی که مستحدث هستند که بیشترین دلیل هم بر مسائل مستحدثه همین‌ها هستند. کاربرد زیادی در فقه دارند. در آماری گفتیم مرحوم صاحب جواهر بیش از سیصد مورد صحبت از سیره کردند. این سیره از جهات مختلف قابل تقسیم است.

از دو جهت مهم سیره عقلائیة تقسیم شد؛ اول اینکه سیره مستحدثه به لحاظ منشأ در عصر معصوم علیه السلام به دو قسم کلی تقسیم می‌شد:

1- اولین قسم این که منشأ این سیره در عصر معصوم علیه السلام موجود باشد؛ مثلا حاکمی قانونی را وضع کرده است به مصلحت اجتماعی و سیاسی به شرطی که مانع تقیه در کار نباشد. این قسم از سیره که منشأ در زمان معصوم علیه السلام باشد به چهار قسم قابل تصور است:

1) نمونه آن سیره در زمان‌های آینده موجود می‌شود، و معصوم علیه السلام خبر از حدوث چنین موضوع داده است. اخبارهایی که معصومین از آینده داده‌اند گاهی از سیره‌ها یا به تعبیر قرآن از سنت‌های الهی است. اگر سنت الهی شود تبدیل و تبدل ندارد.

2) نشانه‌های تحقق آن سیره در زمان معصوم علیه السلام نیست و معصوم علیه السلام هم اخبار از حدوثش نداده است. بعدا سیره حادثه شد؛ مانند بحث بورس که منشأ آن نبود و امارات و نظائرش نبود. البته نسبت به این مثال خیلی از سیره‌ها را قائل به وجود نظائر در زمان معصوم علیه السلام هستیم. به خاطر همین باید موضوع را درست و الغای خصوصیت کنیم، مناسبت حکم و موضوع را به دست آوریم و تنقیح مناط کنیم.

3) نظائرش در زمان معصوم علیه السلام نبوده است ولی امام علیه السلام خبر از حدوث آن سیره داده است؛ مانند حوادثی که معصومین علیهه السلام پیش‌بینی کردند؛ مانند سوره قدر و سنت اموی‌ها. اینها را جزو اخبار غیبی می‌دانیم. معصوم علیه السلام به علم امامت برخی امور را پیش‌بینی می‌کند؛ حتی حوادث زمانی. در ایام ماه صفر هستیم؛ حادثه کربلا را خبر دادند. سنت‌های ظالمانه که خبر دادند و پیش‌بینی کردند.

4) چیزی است که منشأ سیره و نشانه‌های سیره و امارات در زمان معصوم علیه السلام موجود بود ولی حضرت اخبار از تحقق آن نکردند به اقتضای مصالح.

این چهار قسم از اقسام این است که سیره موجود در زمان معصوم علیه‌السلام است. حضرات معصوم علیه‌السلام اخبار کردند. اماراتش موجود نیست. اماراتش موجود است و اخبار کردند، یا اخبار نکردند.

2- قسم دیگر اینکه منشأ سیره اصلا در زمان معصوم علیه السلام موجود و مبدأ آن هم نیست؛ مانند اموری که صبغه حدوثی در زمان معصوم ندارند. همان چهار قسم در سیره مستحدثه اینجا هم هست:

1) نظائرش بود و حضرت اخبار کردند.

2) اماراتش نبود و اخبار نکردند.

3) ملاحم و اماراتش موجود نبود و اخبار از حدوث کردند.

4) نشانه‌هایش بود و خبر ندادند.

2- اقسام سیره عقلائیة به اعتبار ردع و عدم ردع آن توسط شارع

اینکه معصوم علیه السلام ردع _ که یکی از طرق حجیت عدم ردع معصوم علیه السلام است_ از سیره کرده یا نه به دو قسم تقسیم می‌شود:

1- قسم اول اینکه ردع در عصر معصومعلیه‌السلام ممکن است؛ چرا که محذوری از ردعش نبود. حال ردع شد یا خیر بحث دیگری است. امام علیه‌السلام در مقام تقیه نبود یا در مقام کرامت و اعجاز نبود. در مقام رفع و دفع شبهه نبود. محذوری برای ردع نبود.

2- قسم دوم جایی که اصلا سیره در زمان معصوم علیه‌السلام بود و ردعش امکان نداشت؛ یا بخاطر تقیه که اهل عامه حاکم بودند. خیلی از روایات بودند که صدورش از روی تقیه است.

به نظر ما موضوع شناسی تقیه چیزی مهم است. باید تقیه را موضوعش را بشناسیم. یا امام علیه‌السلام در مقام خارق عادت نبودند. ممکن است پذیرش مردمی نداشت. شاید سخت‌ترین سیره‌ها آن است که ما نمی‌توانیم بفهمیم نظر امام چطور بوده است.

وقتی این اقسام را شناختیم باید برسیم به اینکه سیره عام یا سیره خاص حجت هستند یا نیستند. در نکته دوم وارد در ادله حجیت سیره می‌شویم.

بحثی که در آینده خواهیم داشت، در مورد سیره متشرعه است. آیا کاشف از نظر شارع است سیره متشرعه؟ آیا به نظر شارع نمی‌رسد؟ با توجه به مبانی ما حقیقت لغویه و حقیقت عرفیه داریم و شارع مؤید و ممضی در اکثر موارد نسبت به حقیقت لغوی و عرفی است. در برخی موارد شارع مؤسس است مانند برخی اقسام عبادات. باید در عبادات هم باید تاریخ‌شناسی کنیم که از اول بود و شارع برخی خصوصیات را تغییر داد.

3- خلاصه

نتیجه اینکه سیره به لحاظ منشأ یا موجود است در زمان معصوم علیه‌السلام یا نیست در هر صورت صور اربعه دارد. سیره یا قابل ردع هست و یا قابل ردع نیست.

از این هیاهو باید به دست آوریم کدام سیره حجت است و کدام نیست.

 

4- تطبیق عبارت

و هذا القسم من سیرهم یتصور له أربع صور :

الأولی : ما کانت ملامحه و امارات تحققه فی الزمن الآتی موجودة في عصر المعصوم علیهالسلام ، و قد أخبر عن حدوثه.

الثانیه : ما لم تکن أمارات تحققه فی الآتی موجودة، و لم یخبر المعصوم علیهالسلام عن حدوثه[1] .

الثالثه : ما لم تکن ملامحه موجودة فی عصر المعصوم علیهالسلام ، و لکنّه أخبر عن حدوثه.

الرابعه : ما کانت ملامحه موجودةٌ فی عصر المعصوم علیهالسلام، و لکنّه لم یخبر عن تحققه.

القسم الثانی : ما لم تکن مناشئه موجودة فی عصر المعصوم علیهالسلام. و هذا القسم من سیرهم المستحدثه أیضاً یتصور له تلک الصور الأربع.

الجهة الثانیة : أنّ السیرة المستحدثة بلحاظ إمکان الردع عنها و عدمه تنقسم أیضاً إلی قسمین :

القسم الأول : ما کان الردع عنه [عنها] ممکناً فی عصر المعصوم علیهالسلام لعدم المحذور فیه.

القسم الثانی : ما کان الردع عنه [عنها] غیر ممکن عادهً فی عصره لمحذور التّقیة أو کونه خارقاً للعادة و أمراً غریباً ؛ بحیث لا یقبل منه و یعدّ خرافةً و سخافةً من القول.

إذا عرفت ذلک فلابدّ أن ننظر إلی مفاد الأدلة الّتی أقیمت علی حجیة السیرة العقلائیة و أنّه هل یثبت بها حجّیة خصوص السیر العامّة أو الأعم منها (السیرة العامة) و من السیر الخاصّة بجمیع أقسامها أو بعضها؟

نعم، دراسة حجیة سیرة خصوص المتشرّعة یستدعی بحثاً مستقلاً یأتی إن شاء الله تحت عنوان «السیر المتشرعیه»[2] .

 

و هذا القسم من سیرهم یتصور له أربع صور؛ الأولی : ما کانت ملامحه

اول سیره ای که آثار و نشانههای یافت آن در زمان آینده، در زمانه معصوم علیه السلام موجود است، و معصوم علیه السلام از تحقق آن خیر داده است.

الثانیه : ما لم تکن أمارات تحققه

امارات تحقق آن در آینده موجود نیست، و معصوم علیه السلام هم از حدوث آن خبر نکرده است

سومین آن سیره ای که آثار آن در زمانه معصوم علیه السلام نبوده، ولی معصوم علیه السلام از تحقق آن در آینده خبر داده است.

چیزی است که آثارش موجود هست در زمانه معصوم علیه السلام، لکن معصوم علیه السلام از تحقق آن در آینده خبر نداده است.

القسم الثانی : ما لم تکن مناشئه موجودة فی عصر المعصوم علیهالسلام

قسم دومی، سیره عقلائیهای که منشاء آن در عصر معصوم علیهالسلام موجود نیست. این سیره هم مثل سیره ای که منشاء آن در زمانه معصوم علیهالسلام است، چهار صورت دارد عینا.

 

الجهة الثانیة : أنّ السیرة المستحدثة بلحاظ

جهت دوم اینکه سیره مستحدثه به لحاظ امکان ردع این سیره و عدم آن به قسم تقسیم میشود؛ قسم اول این که ردع آن سیره در زمان معصوم علیه السلام ممکن بوده است؛ به خاطر نبود محذور و مانع.

القسم الثانی : ما کان الردع عنه [عنها]

قسم دوم آنکه ردع از آن غیر ممکن بوده به طور معمول به جهت محذور تقیه یا اینکه این ردع از بس که آن سیره عادت شده است، امری خارق العاده بوده است و یا امر غیبی بوده است؛ این محذور به از این حیث مانع است که اگر باشد، قبول نمی شود و آن را خرافه و قول سخیف میدانند.

إذا عرفت ذلک فلابدّ

حال که این را دانستی، به ناچار باید به مفاد ادله ای که بر حجیت سیره عقلائیة بار شده نظر کنیم و اینکه آیا با آن ادله ثابت می شود حجیت خصوص سیره عامّة یا اعم از آن از سیره های خاصه با تمام اقسامش یا نه. به عبارت دیگر آیا مراد از سیره حجت است سیره عام است یا سیره خاص یا اعم از هر دو؟

بله بحث از حجیت سیرة متشرعه برای خود بحثی مستقل میطلبد که إن شاء الله تحت عنوان «السیرة المتشرعة» از آن بحث خواهد شد.

آیا کاشف از نظر شارع است سیره متشرعه؟ آیا به نظر شارع نمی‌رسد؟ با توجه به مبانی ما حقیقت لغویه و حقیقت عرفیه داریم و شارع مؤید و ممضی در اکثر موارد نسبت به حقیقت لغوی و عرفی است. در برخی موارد شارع مؤسس است مانند برخی اقسام عبادات. باید در عبادات هم باید تاریخ‌شناسی کنیم که از اول بود و شارع برخی خصوصیات را تغییر داد.


[1] الفائق في الأصول، جلد1، صفحه 22.
[2] الفائق في الأصول، جلد1، صفحه 23.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo